یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

آلمانی ها چه تصوری از ایران دارند


آلمانی ها چه تصوری از ایران دارند

در شهر بیله فلد آلمان کتابی با عنوان «گفتمان ایران در آلمان» نوشته دکتر حمید تفضلی از سوی انتشارات «آیسته زیز» منتشر شده که در آن به روش تحلیل گفتمان به بررسی تصویری می پردازد که از ایران در سفرنامه ها و آثار ادبی آلمانی زبان عرضه شده است

در شهر بیله‌فلد آلمان کتابی با عنوان «گفتمان ایران در آلمان» نوشته دکتر حمید تفضلی از سوی انتشارات «آیسته‌زیز» منتشر شده که در آن به روش تحلیل گفتمان به بررسی تصویری می‌پردازد که از ایران در سفرنامه‌ها و آثار ادبی آلمانی‌ زبان عرضه شده است.

یکی از مباحث او در این کتاب موضوع «ایران قدیم» در «دیوان شرقی-غربی» گوته است. او در گفت‌وگویی با دویچه‌وله درباره مفهوم «ایران قدیم» گفت: «ترمینولوژی‌ای که در مورد ایران قدیم مطرح است، ترمینولوژی‌ای است که به موازات خاور یا شرق قدیم است و زمانش را معمولا از قرن هفت میلادی به این سو در نظر می‌گیرند، یعنی در واقع بعد از ساسانیان. منتها در زمان گوته به این صورت بود، حداقل در مورد خود گوته این مطلب صادق است، که شاهنامه فردوسی مرز ایران قدیم و ایران جدید را مشخص می‌کرد. آنچه من به آن اشاره کردم در واقع مرزی زمانی ا‌ست که از طریق تاریخ ادبیات برای گوته مطرح بود، و نه آنچه ما امروز به عنوان ایران قدیم درنظر می‌گیریم.

بنابراین اگر بخواهیم با افقی که گوته در نظر داشت به این مسئله نگاه بکنیم، قرن دهم میلادی است. اما اگر بخواهیم از بینش امروز به آن نگاه کنیم، قرن هفتم میلادی به قبل می‌شود ایران قدیم.» او درباره آشنایی گوته با حافظ در ارتباط با این موضوع گفت: «آنچه گوته را به خلق دیوان غربی‌‌ شرقی واداشت، حافظ بود.

اما یک بعدی که گوته در نظر گرفت این بود که از ابتدا، یعنی تقریبا از دسامبر ۱۸۱۴ و ژانویه ۱۸۱۵، اساس را بر این گذشت که تصویر ایران بر دو قسم خواهد بود و این را به ایران جدید و قدیم، این‌طور که من در نظر می‌گیرم، تقسیم کرد. گوته در ژوئن ۱۸۱۴ با اثر حافظ آشنا شد.

آن بخش در دیوان غربی‌‌ شرقی که مربوط به ایران قدیم می‌شود، در مارس ۱۸۱۶ حدودا به‌وجود آمد. بنابراین از لحاظ فاصله زمانی که در نظر بگیریم، در همان ابتدای کار گوته مرز ایران قدیم و جدید را برای خودش مشخص کرد.

صحبت من از این دید تایید می‌شود که در سال ۱۸۱۸ که شرق‌شناس «اتریشی ژوزف هامرپورگ اشتال» اثر خودش را تحت عنوان Geschichte der schönen Redekünste Persiens نوشت، گوته یادداشت‌هایی در این زمینه دارد که نشان می‌دهد یادداشت‌هایی که در فاصله مارس ۱۸۱۶ و ژوئن ۱۸۱۸ به‌وجود آمده است، تمام بر منوال همین تقسیم ایران به قدیم و جدید است.

به این صورت حافظ ایران جدید را نمایندگی می‌کند و آن کتابی که در دیوان به‌وجود آمده است به اسم «فارسی‌نامه» یا «پارسی‌نامه» ایران قدیم را.» چیزی که برای دکتر حمید تفضلی درباره کشش گوته به حافظ مطرح بوده جنبه زیباشناختی اثر گوته است. او با اشاره به حضور واژه‌هایی فارسی مانند «کاروانسرا» یا «کاروان» در زبان‌های دیگر، من‌ جمله آلمانی، گفت: «اما آنچه برای من، از دید کسی که به صورت ادبیات تطبیقی به اثر نگاه می‌کند، مسئله هنری «دیوان شرقی-غربی» مهم‌تر است. وقتی گوته شروع به نوشتن دیوان شرقی‌‌ غربی کرد، تقریبا ۶۰ سال داشت. وی در این سن می‌خواهد به دید پیری به دنیایی نگاه بکند که در زمان جوانی داشته است.

حتی در دیوان شعری هست از حافظ که «پیرانه سرم عشق جوانی بسر افتاد»، این را گوته عینا ترجمه کرده و در اثر خودش نوشته است. بنابراین چیزی که برای من مطرح است، بازیابی شخص خود شاعر است». دکتر تفضلی در پاسخ به این پرسش که گوته چه چیز را در ایران قدیم یا در اشعار حافظ دیده بود؟ با این نکته اشاره کرد که: « این بحث را باید به دو بخش تقسیم کرد. آنچه برای گوته در اشعار حافظ جالب بود، یکی فرم غزل بود، غزل که قافیه و ردیف‌اش مرتب تکرار می‌شود. اما این صحبتی که من الان کردم، خیلی باید به آن به دید انتقاد نگریست.

آثاری که از زبان فارسی به آلمانی ترجمه شده بود در زمان گوته خیلی به شعر فارسی مربوط می‌شود، یا همان اثر هامر، «گنجینه‌های هنر ایران» و یا «گنجینه‌های شرق» که یک مجله خاورشناسی بود در آن دوران، به ظرافت ‌کاری‌های شعر فارسی خیلی زیاد اشاره می‌کنند. حتی خود گوته در کتابی از دیوان به اسم «زلیخانامه» از دو ماسک استفاده می‌کند، یکی ماسک حاتم طایی و یکی ماسک زلیخا. ماسکی که برای حاتم در نظر گرفته، در واقع خود شاعر است و شاعر ماسک حاتم را به صورت می‌زند. و برای زلیخا در واقع آن دختر جوانی ا‌ست به اسم مارینا فون ویلمر که در آن زمان ۳۰ ‌سال داشت و گوته عاشق او می‌شود و او برای گوته در واقع حکم زلیخاست.

بنابراین حاتم و زلیخا یک داستان عاشقانه‌ای شروع می‌کنند در این کتاب زلیخانامه که گوته عناصر حافظ را در این زمان در این کتاب خیلی گنجانده است. بنابراین عشق یکی از عناصری ا‌ست که در چارچوب فارسی در دیوان شرقی‌‌ غربی مطرح می‌شود.

مسئله دیگر مسئله‌ عرفان هست که حالا شاید مستقیم به حافظ ارتباط نداشته باشد، ولی در مورد مولانا مطرح است. می‌دانیم که دیوان حافظ در واقع الهامبخش بود برای گوته. ولی تحقیقات ایران به دیوان حافظ ختم نمی‌شود و گوته در اثر خودش از فردوسی، نظامی، مولوی هم یاد می‌کند.

بنابراین ۵۰۰ سال ادبیات فارسی‌ست که در دیوان شرقی‌‌ غربی به عناوینی مطرح است. ولی جالب توجه این است که فقط یک کتاب به یک شاعر ایرانی تعلق دارد و آن هم «حافظ نامه» است.»