یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
مجله ویستا

رازها و دروغ ها


رازها و دروغ ها

نگاهی به سینمای پدرو آلمودوار

اگر بخواهیم طبق معمول این نوع یادداشت‌ها به پدرو آلمودوار و سینمایش بپردازیم احتمالا باید اینچنین کلیشه‌وار او را در چند خط معرفی کنیم.

پدرو آلمودوار متولد ۲۴ سپتامبر ۱۹۴۹ میلادی در اسپانیاست. از مشهورترین ساخته‌های او نیز می‌توان به «همه چیز درباره مادرم» ( ۱۹۹۹)، «با او حرف بزن» (۲۰۰۲)، «تربیت بد» (۲۰۰۴)، «بازگشت» (۲۰۰۶) و آخرین ساخته او یعنی «آغوش‌های گسسته» (۲۰۰۹) اشاره کرد. البته او آثاری همچون «ماتادور»، «زنان در آستانه فروپاشی عصبی» و «جسم زنده» و چند اثر نه چندان خوب و شناخته شده دیگر را نیز در کارنامه‌اش دارد.

اما اگر بخواهیم کمی کامل‌تر او و کارنامه هنری‌اش را بررسی کنیم باید بگوییم که خیلی‌ها او را پس از لوئیس بونوئل، مهم‌ترین فیلمساز اسپانیا می‌دانند اما باید این نکته را پذیرفت که آلمودوار پس از ساخت فیلم «همه چیز درباره مادرم» که موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی شد، فیلمسازی جهانی شد و فتح بابش برای ورود به عرصه‌ای جدی تر از سال ۱۹۹۹ رقم خورد و قبل از این تاریخ به هیچ وجه سینمایش در حد و اندازه‌ای نبود که با لوئیس بونوئل فقید مقایسه شود. از این‌رو پرداختن به سینمای آلمودوار بیشتر باید حول این تاریخ باشد و تقریبا از سال ۱۹۹۹ به بعد او را یک فیلمساز جدی به‌حساب آورد البته این حرف به این معنا نیست که آثار قبلی آلمودوار دارای هیچ حرف و نکته خاصی نیستند بلکه بیشتر به این معناست که سینمای او از «همه چیز درباره مادرم» به بعد زبانی جهانی‌تر یافت و بالطبع پرداختن به سینمای او نیز باید بیشتر به این برهه زمانی از کارنامه او معطوف باشد.

سینمای آلمودوار در عین حال که در بین سینمادوستان جهان شناخته شده و در محافل هنری و سینمایی معتبری حضور داشته است، دارای مولفه‌های عامه‌پسندی نیز هست تا هم از مخاطب عام خود دور نشود و هم با توجه به مولفه‌های رایجی که سینمای داستان گویش دارد، این موارد بتواند از نظر دراماتیک او را در پیشبرد هر چه بهتر داستان‌هایش یاری کند. مواردی که ریشه در زندگی روزمره مردم اسپانیا دارند. فیلم‌های آلمودوار مملو از این عناصر فرهنگی مرتبط با عوام در اسپانیاست. از گاوبازی گرفته تا موسیقی و ترانه‌های محبوب پاپ که اتفاقا در فیلم‌هایش به خوبی از آنها بهره گرفته است. رنگ نیز در آثار او به شدت شاد و سرزنده و طراحی صحنه‌هایش با جزئیات فراوانی است. بازی‌ها تا اینجای کار از سطح بالایی برخوردار بوده‌اند و در برخی موارد مثل بازگشت حتی از این سطح نیز فراتر رفته و ماندگار شده‌اند. موسیقی نیز از آن مواردی است که آلمودوار همیشه روی آن وسواس خاصی داشته است و توانسته همکاری خوبی با آهنگساز معروف اکثر کارهایش یعنی آلبرتو ایگلسیاس داشته باشد.

● داستان یک درد، داستان یک راز

سینمای آلمودوار سینمایی به شدت داستانگو است حتی با وجود بهره‌گیری از تکنیک‌های فرمی در برخی از فیلم‌هایش یا شکستن خطوط زمانی مثلا در آخرین اثرش، باز نمی‌توان او را یک داستانگوی کلاسیک ندانست. آلمودوار داستان‌هایش را به زبان تصویر برای مخاطبانش تعریف می‌کند و وقتی پای تعریف کردن یک داستان در میان باشد، چه بخواهیم و چه نخواهیم در دنیای کلاسیک وارد شده‌ایم و با مولفه‌های مرسوم این حوزه روبه‌رو هستیم البته این داستانگویی آلمودوار در برخی آثارش کاملا از دستش رها شده و اثرش بیشتر شبیه ملودرام‌های سطحی شده تا یک درام یا ملودرام باوقار اما در بسیاری از آثارش نیز داستانگویی کاملا تحت کنترلش بوده و نتیجه‌اش آثاری خوب و منطقی شده است.

داستان‌هایی که او تعریف می‌کند همواره پیرامون یک درد و یک راز بنا شده‌اند و قطعا گره‌گشایی در این نوع آثار به‌شدت جذاب و مخاطب‌پسند است. همانطور که در فیلم «بازگشت» اثر آنچنان پرده از اسرار گذشته شخصیت‌هایش برمی‌دارد که مخاطب کاملا دگرگون و شگفت‌زده می‌شود در آخرین اثر او نیز ما شاهد همین راز و افشاگری هستیم البته تفاوتش با «بازگشت» در این است که فیلم دارای فلاش بک است و از روایتی صرفا خطی دوری می‌کند. در حقیقت اشخاص در فیلم‌های او هویت پنهانی دارند که هر کدام به دلایلی آنها را از سایرین مخفی نگه‌داشته‌اند.

البته شاید دلیل علاقه بیش از حد آلمودوار به این افشاگری در سرگذشت پرفراز‌و‌نشیب شخصیت‌هایش شناخت دقیقی باشد که او از زنان و روحیات‌شان دارد. آلمودوار زنان را به‌خوبی می‌شناسد و این نکته به هیچ‌وجه قابل انکار نیست و این را می‌توان در اکثر آثارش دید. آلمودوار در اکثر آثارش توجه ویژه‌ای به زنان دارد و از آنها بیش از مردان در داستان‌هایش بهره می‌برد.

اما در فیلم «با او حرف بزن» که خیلی‌ها این فیلم را بهترین اثر او می‌دانند، او نوک پیکان توجهش را به سمت مردان می‌چرخاند. این در حالی است که در اکثر آثار او زنانی رنج کشیده و دارای سرگذشتی شگفت‌انگیز و دردآور اما قوی و مصمم حضور دارند و داستان حول محور آنان در گردش است اما در فیلم «با او حرف بزن» او به زنان سکوتی سنگین و اجباری را تحمیل می‌کند و به نوعی توپ را در زمین مردان می‌اندازد.

با او حرف بزن داستان مردی است که استثنائا او سرگذشت شگفت انگیز و در عین حال تلخی را از سرگذرانده و نیز می‌گذراند و در این بین زن اصلی فیلم بیشتر لحظات در خوابی اجباری روی تخت بیمارستان به سر می‌برد.

البته از این همه تاکیدی که آلمودوار روی مردان و زنان دارد، شاید بتوان نتیجه گرفت که تاکید او بیشتر درخصوص جنسیت است تا صرف یک عنصر دراماتیک برای داستانگویی. او از زنان صرفا برای پیشبرد رویدادهای دراماتیک و داستانگویی‌اش استفاده نمی‌کند بلکه در کنار همین به ظاهر داستانگویی آنها را در موقعیت‌های مختلفی قرار می‌دهد و آنها را از جنبه‌های مختلف اجتماعی و روانی بررسی و تحلیل می‌کند. حتی در برخی آثارش پایه مساله جنسیت را به هجو می‌گیرد.

آلمودوار در« تربیت بد»و «با او حرف بزن» به نسبت فیلم‌های همه چیز درباره مادرم و بازگشت از مردان برای رسیدن به هدفش بهره گرفته است. گرچه باز هم به سینمای مورد علاقه‌اش یعنی سینمای زن محور رجوع کرده است اما در «بازگشت» تماما سر و کارش با زنان و مردان را کاملا از جریان فیلم دور می‌کند. «بازگشت» همانند «با او حرف بزن»، فیلمنامه بسیار دقیق و خوبی دارد. هر دو از لحاظ کارگردانی در سطح بالایی قرار دارند و هنوز هم به اعتقاد بسیاری بهترین آثار او را تشکیل می‌دهند.

● و اما کن...

پدرو آلمودوار در جشنواره کن امسال با حضور داشت. با فیلمی ۱۲۹ دقیقه‌ای که روایت نه چندان ساده‌ای دارد و قطعا نمی‌توان آن را در چند کلمه به‌طور مختصر شرح داد. شاید نهایتا بتوان گفت «داستان مرد نویسنده‌ای که در اثر تصادف حین رانندگی بینایی و عشقش را از دست داده است.»

«آغوش‌های گسسته» علاوه بر اینکه یک اثر خوب و جذاب و تقریبا با حال و هوای همیشگی آثار آلمودوار است، یک ادای احترامی به سینما نیز هست و او با صراحت فیلمش را به سینما (باز هم سینمای مورد علاقه‌اش یعنی سینمای داستانگو) تقدیم می‌کند و با افتخار در مصاحبه‌هایش آن را ستایشی از سینما می‌خواند.

حسین گودرزی