یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
خندیدن به مصائب زندگی

همه فرزندان خانم آغا، عنوان نمایشی است که این روزها در سالن چهارسوی تئاتر شهر روی صحنه است. نگاهی مجمل به این نمایش داشتهایم که خواندن آن خالی از لطف نیست.
نمایش با برگشتن خانم آغا از سفر عتبات عالیات و مواجه شدن او با به مزایده گذاشتن خانه قدیمی به خاطر عقب افتادن قسطهای بانک شروع میشود. درام نمایش، پس ازترسیم مختصر فضا شکل میگیرد و خانم آغا و فرزندانش در روند نمایش درموقعیتهای دراماتیکی، که با طنز کلامی پر مایه و مفرح وسرشار از نکته پردازیهای رندانه عجین شده، میافتند. این موقعیتهای دراماتیک پرکنش و واکنش و چالش برانگیز، بیشتربرمحور شخصیت خود رای خانم آغا میچرخد چرا که وی دراین ماجرا دلبستگی متوهمانهای نسبت به منزل خود که کارگاه بکا هم در آن واقع است دارد و مدام از نظرکردگی آن مکان، که در قدیم محل برگزاری نمایش تعزیه بوده است، سخن میراند. او مخالف هرگونه ساخت وسازدر عمارتی است که با تیرکهایی موقتی بند شده است و به همین خاطر با همه سر ناسازگاری دارد جز پسر کندذهنش «خدارحم» که با او مقابله نمیکند.
«حسین کیانی» روی رابطه نزدیک خدارحم و خانم آغا تاکید ویژهای دارد چرا که با ترسیم این رابطه، در صدد نشان دادن نکتهای قابل تامل و بسیار مهم در نمایش است و آن، تمایل شخصیتهای خودکامه نسبت به آدمهایی است که بدون هیچ تفکر و تاملی با آنها همراهی میکنند.
در نقطه مقابل «خدارحم» شخصیت «خدمت علی» قرا دارد که سعی میکند خانم آغا را به اشتباهاتش واقف کند ولی عامل اصلی چالشها میشود. البته همه به نوعی در پیدایش این موقعیتها و خطوط دراماتیک و پر چالش دخیل هستند اما تلنگرها را او زده و مسیر را مشخص میکند.
نقطه عطف و عامل اصلی جذابیت نمایش «همه فرزندان خانم آغا » طنز کلامی و البته در جاهایی موقعیتهای کمیک آن است که بیشتر بر دوش دو شخصیت طنز «خدارحم» با بازی «حمید رضا آذرنگ» و «یدالله» با بازی «امیر رضا دلاوری» با بازیهایی درخشان است. نکته قابل تو جه و خلاقه آن اینجاست که کیانی بنا بر مایه، سلیقه و طنز پردازی ویژه خود به پردازش این شخصیتها رو آورده و شخصیتهای بسیار دلپذیروجذابی خلق کرده است.
«خدارحم» و «یدالله» شخصیتهایی وارسته و بیخیال از محیط پیرامون خود هستند و به همین خاطر، مخاطب چندان برای آنان دل نمیسوزاند چرا که با قدرت خلاقه طنز همه مصائب را بر خود هموار میکنند. در واقع جذابیتهای کمیک آنها به حدی قوی است که مصیبتها و موقعیت تلخ زندگی آنان را پوشانده و حتی درو نمایه نمایش زیر سر سایه وجه طنز نمایش،که بیشترآنها ایجاد میکنند، قرار میگیرد.
پرهیز از واقعیت نگری و عمل کردن برمبنای توهمات از جمله درونمایههای اصلی این نمایش است که کارگردان با رویکردی آسیب شناسانه آن را دنبال کرده است. سرنوشت تمام شخصیتها در پایان نیز ناشی از بیتدبیری، خودبینی وخودخواهیهای آنها، علاوه بر شرایطی که به آن دچار شدهاند، است. با این حال با جلوه طنز دادن به این قضایا، نه تنها باعث لذتبردن مخاطب از نمایش شده بلکه تلنگری به ذهن مخاطب زده است.
«یدالله» با بیخیالی چشمان نه چندان بینایش را بر روی واقعیتها بسته است اما مدام با تکرار تکیه کلام «بر روی دو عینم »، از طرف او روبهروییم وهمین تناقض که در شخصیت او هست، پارادوکسی درنمایش پدید میآورد.
«یدالله» سالها با «طاووس »، که دختر عمهاش؛ خانم آغا است، بزرگ شده ولی اورا ندیده چرا که به اصطلاح با نجابت و در واقع کمرویی با وی برخورد کرده است. چشمان عاریهاش، که همان عینکها بودند، را هم روی واقعیتها بسته است و علاوه بر نابینایی ظاهری، از نابینایی واقعی که همان ندیدن واقعیتها است نیز رنج میبرد که این جریان به نوعی به رویکرد استعاری نویسنده و کارگردان به این قضایا برمیگردد.
لایههای پنهانی نمایش هم از نیمه دوم رو میشود. نمود این جریان در متوهم بودن شخصیت «خانم آغا» با بازی عالی «رویا تیموریان» و جریان عشق «اصغر عاجز» پیمانکارآشکار میشود. طراحی صحنه، که حیاط خانه خانم آغاست، با حوض و سکویی که بساط چایی بر روی آن پهن است ؛ نه تنها واقع گرایانه است و فضای سنتی ایرانی را به خوبی ترسیم کرده ؛ بلکه تیرکهایی که درگوشه گوشه خانه خانم آغا قرارگرفته و آن را بند کرده اند؛ نشانههای نمادینی ازدر آستانه فرو ریختن دنیای خانم آغا و فرزندانش هستند. از طرف دیگر، سکو و حوض حیاط برگرفته ازنمایش سنتی ایرانی رو حوضی است و علاوه بر این از زره و کلاه وشمشیر و سایرعناصرنمایش تعزیه هم دراینجا استفاده شده است. درواقع همه این عناصر از لوازم کارگردان در پرداخت به داستان وموضوع و فضای نمایش است. فضایی که در اینجا در معرض خطر است و در گرو همین جریان است که تقابل بین دو طیف سنتی و مدرن نمایش و درواقع خانم آغا و فرزندانش شکل میگیرد.
در پایان باید به موسیقی حزنانگیز نمایش اشاره کرد که هم فضا ساز است و هم کارکرد ویژهای در القای مفاهیم واقعی نمایش، منفک از موقعیتهای طنز گونه آن دارد و درفاصله عوض شدن پردههای نمایش، مخاطب را با خود همراه میکند و احساس و تاثر مخاطب از مفهوم نمایش را بر میانگیزد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست