جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
جامعه شناسی مصرف: خانه
مفهوم معاصر خانه، یک مفهوم جدید است. در جوامع متاخر، و حتی در جوامع سرمایهداری، خانه محل تولید بوده و به واقع تمایز واقعی بین مکان کار و فضای خانگی وجود نداشته است. گرچه، صنعتی شدن دو فضای خانه و کار را کاملا از یکدیگر جدا کرد و این دو فضا را از نظر فرهنگی و به ویژه برای مردان، در دو قطب متضاد قرار داد. مکان کار، زندگی تولیدی در بخش عمومی و خانه مکانی برای مصرف خصوصی شد، یعنی خانه «پناهگاهی در این دنیای بیاحساس» و جایی بود که ظاهرا محبت و صمیمیت خانگی بر آن حاکم شده است. کارکرد اشیائی که خانه را پر میکردند، حفظ تمایز دو فضای خانه/کار بوده است، و اشیاء به شکل خانگی طراحی شدند تا کلیهی ارتباطات با کار را قطع کنند. به عقیدهی فورتی[1] (1986) در صد سال گذشته، کالاهای خانگی نقش اصلی را در تغییر خانه از منبع رفاه اخلاقی و مکانی برای زیبایی به مکانی جهت رفاه مادی و کارایی داشتهاند. تحقیقات من نشان میدهد که خانه در دههی 1990 مکانی برای ارتباطات و اجتماعی شدن بوده است.
اگر خانهی شما آتش بگیرد، چه چیزی را از درون آن نجات میدهید؟ آیا انبوه اسکناسهایی که توی دراور قایم کردهاید را میبرید یا ترجیح میدهید اول آلبوم خانوادگی را بردارید و بیخیال چکهای بانکی شوید تا بسوزند؟ نقاشی یک کودک، کارت تبریک تولد از یک دوست صمیمی یا دستگاه ویدئو؟ چه دلایلی در این انتخاب تاثیر دارند؟ به بیان دیگر چه اشیائی در خانه برای شما اهمیت دارند و چرا؟
جایی که خانه است، محل کار نیست: طراحی فضای خانگی
کالین کمپبل گفت که صنعتی شدن سرمایهداری، انقلابی را هم در تولید و هم در مصرف بوجود آورد و بیشتر جامعهشناسان به تولید توجه کردند تا اینکه مصرف را مطالعه کنند. همچنین سرمایهداری صنعتی همزمان کارخانه و خانه را خلق کرد و همانطورکه دریافتیم در بیشتر سالهای این قرن، توجه جامعهشناسان به اولی بود تا دومی.
پیش از تحول بزرگ، اکثر فعالیتهای تولیدی در خانه انجام میشد، یعنی افراد در همانجا مشغول تولیدات دستی و داد و ستدشان بودند و فروشندگان همانجا خرید و فروش را انجام میدادند. آنچه سرمایهداری صنعتی به همراه آورد، تمرکز در پرداخت دستمزد در کارخانه و خارج کردن کار از خانه بود. به معنای دیگر، درجاییکه خانه فضایی برای فعالیتهای تولیدی بود، اکنون چنین فعالیتهایی به خارج از خانه برده شده و در کارخانه جا گرفتند. خانه جایی برای کارهای دیگر، یعنی فعالیتهای غیرکاری و خانگی شد. این بدان معنی نیست که هیچ کاری در خانه انجام نمیشد، بلکه کارها به کارخانه یا دفتر کار منتقل شدند و مشخص شد که خانه جایی برای کارهای دیگر است. همانطور که خواهیم دید، خانه دقیقا همان معنا را برای مردانی که بیرون از فضای خانگی کار میکنند ندارد تا زنانی که در آن حضور دارند. برای مردان در عصر ویکتوریا، خانه پناهگاهی برای فشارهای بیرونی حاصل از کار بود، خانه جایی بود که آنها میتوانستند خود حقیقیشان را نشان دهند. این موقعیت به ویژه شامل کسانی میشد که مشاغلشان، فضای اندکی برای بیان احساسات و اعمال فردیتشان به آنها میداد. پس شغل اصلی در خانه با این شرایط این بود که کاری در آن انجام نشود. از آنجاییکه با تضاد دوگانهای روبرو هستم، هیچ نشانهای خارج از دنیای صنعتی وجود ندارد که راه به جایی پیدا کند. دوگانهای متضاد که بر شفافیت این دو موضوع متفاوت تاکید داشت؛ کار یا غیرکار و نه بخشی از این یا آن. هرگونه اختلاط موجب سردرگمی، ترس و بینظمی میشود. با توجه به آنچه گفته شد، خانهها به چه شکل باید باشند؟ به نظر فورتی (1986) خانه به جایی برای فعالیتهای غیرکاری تغییر مسیر داد و این رویه از طریق طراحی اثاثیهی آن بود و مهمترین اصل در طراحی خانگی این بود که همهی ارتباطات میبایست با فضای کاری قطع شود.
مثال خوبی که ضرورت جداسازی کار و خانه را نشان میدهد را میتوان در پژوهش فورتی دربارهی چرخ خیاطی و مشکلات سازندگان برای فروش آن دید. ابتدا این ماشینها فقط توسط استفادهکنندگان صنعتی خریداری میشد اما سازندگان دریافتند که این مساله بازار را محدود کرده و خطر خروج از تجارت وجود دارد. پس چرا در خانهها فروخته نشود؟ بازگشت ماشینهای چرخخیاطی به شکل یک وسیلهی خانگی ضرورت بود اما این تصمیم در حرف ساده است. تلاشهای اولیه چندان موفقیتآمیز نبودند و یکی از دلایل گرانقیمت بودن همین بود. اما قیمت تنها عامل نبود و ویژگیهای ظاهری که صنعتی بود کاملا برطرف نشده بودند. همانطور که فورتی میگوید، «مانند این بود که وسیلهی صنعتی را داخل اتاق پذیرایی قرار دهیم». کاهش قیمتها و فروش قسطی، خرید را برای مردم سادهتر کرد اما کافی نبود تا این انگیزه را ایجاد کند که جای ماشین چرخخیاطی داخل خانه است. حتی اگر این انگیزه ایجاد شده بود، بازار لوازم خانگی هرگز چنین ماشینی را وارد چرخهی خود نمیکرد. بخشی از طریق تبلیغات انجام شد و همانطور که فورتی نشان میدهد یک قاب مُد روز از سال 1867 نشان میدهد که چرخخیاطی در موقعیت برجستهای در داخل خانه قرار دارد. نکتهی این تبلیغ این است که نشان میدهد که خانه مکانی مناسب برای چنین وسیلهای است و کاملا خواهد توانست با سایر اشیاء خانگی جفت و جور شود.
اما این ترفند تبلیغاتی قدیمی که با قرار دادن چیزها در کنار یکدیگر موجب میشود تا به شکلی تقریبا جادویی، رابطهی مسلمی بین آنها ایجاد کند که البته کافی نیست. سازندگان یک قدم فراتر رفته و ماشینهایشان را به شیوهی خانگی طراحی کردند. چگونه این کار انجام شد؟ در بروشور چرخخیاطی سینگر در سال 1858 نوشته شده که «چرخخیاطی در کوچکترین اندازه و شکلی بسیار شیک و سبک، چرخی که به سبکی هنری طراحی شده و زینتبخش زیبایی برای اتاق نشیمن یا اتاقهای دیگر است». بنابراین، کوچک، سبک، شیک، هنری و زیبایی و اینکه ماشین نیست بلکه زینت است. به این ماشین به چشم وسیلهای که هرکاری را انجام میدهد نگاه نمیکنیم، بلکه همان حکمی را دارد که یک تابلو نقاشی یا یک مجسمه و بعد زیبایی داشته که ابعاد صنعتی آن بیاثر شده است. نمونهی بسیار موفق چرخخیاطی در فضای خانگی ظاهر شد و به طور کلی با رقیب صنعتی خودش متفاوت بود و در عین حال به مرور این تفاوتها کاهش یافت. هرچند، تزئین مدلهای خانگی در حد بالایی باقی ماند.
به عقیدهی فورتی، خانه در قرن نوزدهم و خانه در قرن بیستم، نقشهای متفاوتی دارند. البته این درست است که کالبد خانه[2] هنوز یک سرپناه است اما ما در اینجا دربارهی کالبدخانه صحبت نمیکنیم بلکه دربارهی خانه[3] صحبت میکنیم. شاید تفاوت این دو شبه تفاوت بین جنس[4] و جنسیت[5] باشد. «جنس» و «کالبد خانه» به ویژگیهای فیزیکی افراد و چیزها ارجاع دارد در حالیکه «جنسیت» و «خانه» به شیوههایی میپردازد که در آن جنس و کالبد خانه به حضور فرهنگی معناها، تغییر شکل میدهند. به نظر فورتی (1986) تغییر بزرگ، از نقش کالبد خانه به عنوان منبع رفاه اخلاقی به نقش آن به شکل منبع رفاه مادی بوده است. این مطابق بود با تغییر خانه از مکان زیبایی به خانه به عنوان مکان کارایی. اجازه دهید ابتدا مکان زیبایی را در خانه در نظر بگیریم. واضح است که ما در اینجا مساله را از دیدگاه فلاسفهی زیباییشناختی بررسی نمیکنیم، آنها به این موضوع علاقه داشتند که «چه چیزی زیباست؟»، در حالیکه ما تمایل داریم به این سوال پاسخ دهیم که، «کارکردهای اجتماعی زیبایی چیست؟»
یک خانهی تمیز، باطراوت و تزئینشده مانند ساکنان اخلاقمدار عمل میکند تا اینکه تاثیر مادی داشته باشد و گرایش مستقیمی برای این دارد که اعضای خانواده را موقر، آشتیپذیر ساخته تا نسبت به احساسات و شادی یکدیگر با مهربانی رفتار کنند، گرچه به سختی میتوان ارتباطی بین احساسات همیشگی از این دست و عادتهایی در حالت کلی و قانونی مثل احترام به مالکیت ترسیم کرد و حتی برای این وظایف سنگین و ملاحظات اجباری، هیچ قانونی نمیتواند تحمیل کند (به نقل از فورتی، 1986: 108).
نکتهی مهم موافق بودن یا نبودن با این گفتار نیست، بلکه ادعایی مطرح شده است. برجستهترین نکته در واقع اینست که نظم و نظافت به عنوان داشتن هدفی اخلاقی نشان داده شده است، یعنی آنها را موقر، آشتیپذیر و مهربان میکند و حتی موجب میشود به طور کلی به دارایی و قانون احترام بگذارند. آنها شما را یکی از اعضای خوب خانواده و همزمان یک شهروند خوب میکنند. چه نیازی به قدرت پلیس وجود دارد زمانیکه میتوان خانهای تمیز داشت؟
البته فقط در نظر گرفتن نظم کالاها کافی نیست و زیباسازی در مفهومی که بیشتر برای ما آشنا باشد، نقش خود را داشته است.به نقل از روزنامهنگاری به نام لفتی[7] (1879) میگوید: «به نظر من چند قاب عکس روی دیوار، چند شاخه گل کنار پنجره و یک کاشی زیبا روی درپوش بخاری، بیشتر زنان و مردان را در خانه نگه میدارد و عشق را در خانواده افزایش میدهد تا کتابخانههای پر از مقاله و سکوهایی مملو از سخنرانان میانهرو». عکسهای روی دیوار تنها برای لذت بردن نیستند، هدف برزگتر آنها انسجام خانواده و زندگی در یک فضای خصوصی است تا خیابانهای عمومی. تقریبا هشتاد سال بعد، در سوئد سالهای 1940 و 1950، زیباییشناسی خانه هنوز هم هدفی اخلاقی داشت: «تمرکز بر زیباییشناسی زندگی روزمره به شدت با عقایدی دربارهی اندیشه و اخلاق ارتباط داشت. خانهای که در آن؛ آرامش و نور، ملایمت و سادگی، نظم و کارایی وجود دارد میبایست نشاط، روشنفکری، ذهنیتی عقلانی و هماهنگ را ایجاد کند»
اگر قرن نوزده، قرن اتاق پذیرایی بود، قرن بیست، قرن آشپزخانه شد. چرا آشپزخانه مهمتر از اتاق پذیرایی شد؟ این گذار، بازتاب تاکید بر دگرگونی است، یعنی از زمانیکه قرن نوزده کاملا با ایدههای اخلاقی تسخیر شده است، فضیلتهای تمدن دربارهی زیبایی در اتاق پذیرایی وجود داشته تا هرچه بیشتر آن را نمایش دهد و در نتیجه این اتاق کلیدی در خانه است. اما قرن بیستم بیشتر علاقهمند به رفاه مادی و سلامتی است و جای تعجب نیست که آشپزخانه از اتاق پذیرایی سبقت گرفته و مهمترین اتاق خانه میشود. همچنین تغییر دیگری دیده میشود که از تلقین احساسات جمعی و رفتار مناسب، صادقانه و احترام به دارایی از طریق اتاق پذیرایی زیبا عبور میکند و به سمت تولید کارآمد از بدنهای فردی میرود. اصولا این مساله ارتباطی با رفاه افراد و سلامتیشان ندارد هرچند که عموما نشانگر چگونگی تفکری است که اکنون ما خود به خود داریم (در ادامه این نکته را اصلاح میکنم). ترجیحا سلامتی افراد تبدیل به موضوع مهم ملی شده است.
راز اهمیت آشپزخانه در مسائل نژادی و سلطنت نهفته است. در اینجا بدن فردی تعلق چندانی به خود فرد ندارد بلکه در اختیار دولت است و نقش خانه اینست که بدنهای سالم با مشخصات دولتی تولید کند. ماشینهای جنگی به اندازهی ماشینهای اخلاقی در جنگ بوئر ضروری بود. از این زمان، وقتی تقاضاهای دولت برای بدنهای سالم کمتر در معنای نظامی آن افزایش یافت، برای دولت اصلی، علاقه به سلامتی فردی امکانپذیر شد و به سمت این زمینه حرکت کرد و این ایده پذیرفته شد که بدن هم یک فرد است. جنبهی سلامتی باقی میماند اما سلامتی فردی مهمتر از سلامت برای دولت است. نمیخواهیم بگوییم که دولت به سلامتی افراد اهمیت نمیداد، بلکه فراتر از آن است. هرچند هیچ کمپینیای علیه سیگار یا رانندگان مست وجود نخواهد داشت و احتمالا خدمات سلامت ملی[8] یا نظام بیمهی سلامت[9] وجود ندارد. اما اکنون افراد سلامتی بدنیشان را به مثابه تجارت خویش میبینند و مفهوم غذای سالم تا حد زیادی در دو دههی اخیر در همهی کشورهای غربی گسترش یافته است. پس به نظر میرسد هنوز تمایلات دولت به پرورش این ایدئولوژی حتی برای حفظ صورتحسابهای پزشکی است. ممکن است تنشی نیمه دائمی در پاسخ به این سوال وجود داشته باشد که بدن فردی به چه کسی تعلق دارد، به فرد یا به دولت؟ در دوران اخیر از نظر تاریخی، تنش ممکن بود بین فرد، دولت و خدا باشد. پاسخ نه این و نه آن است اما تغییر جهت به سمت هر کدام به عوامل مختلفی بستگی دارد که نمیتوانیم در اینجا بسط دهیم. اما در هر دو مورد، باز هم آشپزخانه، اتاق مرکزی برای تولید سلامت برای بدن فردی است.
دیده شد که تنش یا مغایرتی بین فرد و دولت وجود دارد. خانه به طور کلی ممکن است مکانی برای تنش بین ابراز فردیت و عقایدی باشد که از بیرون میآیند. به نظر میرسد همچنانکه ما درگیر تنش بیرون و درون هستیم وقتی خانههایمان را مبلمه میکنیم، سلیقهی فردی و ابراز آن و ارزشهای سیاسی در مبلمانی که میخریم ساخته میشوند. با این همه، هرکدام از ما که مهارت کافی برای ساختن را نداریم، برای خرید مبلمانمان به سمت بازار میرویم و البته انتخاب محدود خواهد بود.
مثالی دربارهی دوراهیای که اخیرا با آن مواجه شدهام میزنم. من به یک میز کامپیوتر نیاز داشتم که توی خانه با آن کار کنم. چه انتخابهایی در بازار بودند؟ از یک سو، میزهایی بودند که از فلز و پلاستیک ساخته شده و به رنگهای خاکستری و سیاه بودند و از سوی دیگر میزهای محکم چوبی با گوشههای گرد شده. از چه موادی برای طراحی آنها استفاده شده است؟ میزهای پلاستیکی و فلزی با این هدف مطابقت دارند: عقلانیت، ارزانی و کارآمدی. آنها به طور ضمنی بر صنعتی بودن و کار عقلانی اشاره دارند و طراحیشان پاسخگوی تصویریست که به تکنولوژی بالای کامپیوتر ارتباط میدهیم. به نظر میرسد برای هم ساخته شدهاند و میدانستم که چنین حسی را منتقل میکند. واضح است که اینها ارزشهای کار سرمایهداری و دفتری است و چنین میزی این ارزشها را به خانهی من هم منتقل کرده و آن مکان را به موقعیتی سازماندهیشده برای کار عقلانی تبدیل میکند. اعتراف میکنم که اینها ارزشهایی بودند که کار مرا هدایت کردند و تولید مقاله، کتاب، اوراق دانشگاهی، وظیفهای بروکراسیشده و عقلانی بود. این جنبه از تکنولوژی بالا مدعی است که کار من تولید ماشین بود. ویژگیهای کار من میبایست این را منعکس میکرد که لازم است عقلانی، کارآمد و مطابق با تقاضاهای کار فنآورانه باشد.
میز تحریر چوبی چگونه است؟ طراحی آن به منظور جایی برای کامپیوتر، کاربردی بود اما گرانقیمت بود. معنای ضمنی آن کار صنعتی نبود بلکه کاری را نشان میداد که با دست ساخته شده است. حرفی دربارهی تکنولوژی بالا نداشت و پاسخگوی هماهنگی با کامپیوتر نبود و در کل تکنولوژیاش پایین و سنتی بود. گوشههای گردشده نیازمند کارگر گران بوده و با یک نگاه عقلانیتی در آن دیده نمیشد اما زیبا و لمسکردنی بود. ارزشهای مکان کاری صنعتی را نداشت و ارزشهایش بیشتر مانند شعرا و نویسندگان بود. میخواست بگوید که کار من از گونهی کارآمد و عقلانی نیست بلکه کاری خلاقانه و غیرکمّی است و ضرورتا کارآمدی ندارد و حسی را که من میفهمم این است که کاردستی بر کار صنعتی ارجحیت دارد. در جاییکه فلز و پلاستیک زیبایی کامپیوتر را انتقال داده و این مفهوم را تحمیل میکنند که ماشین در حال هدایت نویسنده است، میز چوبی، تصویر تکنولوژی بالای کامپیوتر را خنثی کرده و به نظر میرسد به نویسنده اجازهی امکان تسلط بر ماشین را میدهد. هر دو شکل از میزها، مفاهیم کاملا مختلفی از کار را به طور کلی ایجاد کرده و شکل کاملا متفاوتی از نوع کار را بوجود میآورند که دانشگاهیان قرار است انجام دهند و روابط مختلفی را با ماشین دارند. میدانم چه حسی را میسازند.
تمیزی و کثیفی: خانه و بهداشت
آیا تا به حال از خودتان پرسیدهاید که چرا رنگ یخچالتان سفید است؟ بنابراین عادت کردن به سفیدی یخچال به نظر میرسد موقعیت واقعیت طبیعی را با خود دارد. اما یخچالها همیشه سفید نبودهاند. تضاد آموزندهای در صفحهی 156 کتاب فورتی وجود دارد. یخچال لئورنارد در سال 1929 به شکل یک کابین چوبی لاک الکلدار است. به چنین یخچالی در آشپزخانهتان چه واکنشی نشان میدهید؟ یخچال لئونارد ممکن بود کاملا در انجام وظیفهاش که نگهداری غذا در درجهی خاصیست، کارآمد بوده باشد اما در دادن این حس که یک وسیلهی بهداشتی است، کاملا ناکارآمد بوده است. نمیخواهم بگویم که بهداشتی نبوده، بلکه نمیتوانسته افراد را متقاعد کند که تمیز است. برعکس آن، یخچال کلداسپات[10] در سال 1935 از استیل ساخته شده و گوشههای آن گرد بود به جای اینکه زاویههای تند داشته باشد و البته رنگش سفید درخشان بود. به بیان فورتی، «بدنهی فیزیکی آن سالم و پاک به نظر میرسید» (1986: 156)، به سادگی میتوان دید که طراحی آن پیشگام در آنچیزی بود که امروزه در آشپزخانهها داریم. به علاوه، فقط یخچالها تنها لوازم خانگی نبودند که به این شیوه طراحی شده بودند و نگاهی به خانهی مدرن امروز این را نشان میدهد. بنابراین ایدهی سلامت و پاکی، شکل واقعی در طراحی این شیء خاص در لوازم خانگی را به خود گرفت. اما چرا مسالهی بهداشت و تمیزی این قدر مهم و اثرگذار شد که زیبایی بسیاری از لوازم آشپزخانه برای ما تجسم این ایده را دارند؟
به نظر فورتی تغییر عقاید دربارهی تمیزی در اواخر قرن نوزده رخ داده است، وقتی حمام و دستشویی در خانهها ظاهر شده و رنگهای داخلیشان از قهوهای و قرمز به سفید عوض شد. به نظر او این اتفاق به این معنی نیست که لزوما مردم در عمل تمیزتر شدهاند بلکه این ایده را که تمیزی چیز خوبی است را قطعا با خود به همراه دارد. میدانیم که چیزی به عنوان تمیزی در طبیعت انسان وجود ندارد و نسلهای پیشین از اینکه خودشان را بشویند وحشت داشتهاند (ویگارلو دیده شود، 1987 {1985}). پس سوال منطقی این است که، تحت چه شرایطی ما به تمیزی علاقهمند شدهایم؟ چرا این مساله اینقدر مهم است؟ انسانشناسی با نام ماری داگلاس «این موضوع را به این شکل بیان میکند که نگرانی دربارهی آلودگی وقتی ظهور کرد که مرزهای بیرونی جامعه تهدید شدند یا وقتی که خطوطی که روابط درونی را در فرهنگ تعریف میکردند در معرض خطر بودند و یا زمانیکه مخطرات از مخالفتهای درونی با اخلاق در فرهنگ پدید آمد» فورتی پیشنهاد میکند که از این رویکرد در مورد اواخر قرن نوزده میتوان استفاده کرد به این دلیل که دگرگونی اجتماعی به سرعت رخ داد و اطمینانی به مرزها نبود همانطور که تحرک طبقهی کارگر در قدرت گرفتن افزایش یافت و در این رویکرد دور از انتظار نبود که طبقهی بورژوا خطر را احساس کند و مشغول تمیزی شود. این کار برای آنها راهی بود که در آن مجددا زندگیشان را نظم بخشیده و مرزهایشان را از خطراتی که تهدیدشان میکرد حفظ میکردند. در مواجهه با انقلاب، حمام کار گذاشته شد. بنابراین با صراحت میگوییم که ممکن است کمی احمقانه به نظر برسد اما آنقدرها هم احمقانه نیست که طبقهی انقلابی میتواند برای کارگذاشتن حمام هم متقاعد شود. از طریق این شیوههاست که طبقهی انقلابی میتواند متقاعد شود که آب برای تمیزی است و میتواند شعلهی انقلاب را خاموش کند.
دومین عاملی که تسلط بهداشت را اعمال کرد، تغییر در نظریهی بیماری بود. ابتدا تفکر این بود که بیماری در نتیجهی «احتراق خودانگیخته است که در اثر ناپاکی و ساکن بودن هوا ایجاد شده است» (فورتی، 1986: 160) و بهترین شیوه برای جلوگیری از بیماری اطمینان از این بود که همهجا تهویهی هوا وجود داشته باشد. این نظریه تاثیر مستقیمی روی معماری و طراحی خانهها داشت و همانطور که کوربین میگوید:
نظریات متاثر از هوا در معماری دوران روشنگری شناخته شده است... ساختمان میبایست طوری طراحی شود تا هوای متعفن را از جریان هوای تازه مجزا کرده و به همین طریق آب تازه از آب استفاده شده جدا شود. عقیده بر این بود که شکل خود ساختمان میبایست به شکل قابل اطمینانی و بارضایت تهویه هوا داشته باشد، بنابراین ارائهی روشهای سنتی زائد است... این وسواس موجب پیدایش سرداب، طاقهای گنبدی و اتاقهای مخفی شد که به اجبار دو نما داشتند: از یک سو به سمت زمین و از سوی دیگر فاقد شرط لازم برای چرخش هوا بودند. آغاز واگذاری طبقهی همکف به نفع نخستین طبقه توصیه شد... چنین عقایدی، انتقادات جدیدی از هنجارهای زندگی روستایی را برانگیخت. توصیهی اصلاحطلبان بهداشتی در تغییرات الگوهای زندگی در نظر گرفته شد و معماری گواهی بر همین است. ژانکلود پروت[11] نخستین مهاجرتها به طبقات بالاتر را در شهر کائن[12] نقل کرده است. آپارتمانهای جدید تهویهی بهتری از سکونتگاههای قدیمیتر داشتند. کلودنیکولاس لدو[13] پلهها را ستوده است که امکان دسترسی به ساختمانهای برافراشته را میدهند یعنی آنها نه تنها نمادی بلندی سازه هستند بلکه شاهدی هستند بر باور خلوص کیفیت هوا (Corbin, 1994 {1982}: 98-9).
توجه داشته باشید که تمیزی افراد و سطوح در این دیدگاه اهمیت ندارد، بلکه پس از کار پاستور و لیستر، بیماری به شکل میکروب شناخته شد که در آن تهویهی هوا کمک چندانی نمیکرد. نتیجهی این اتفاق گذر به سمت زدودن کثیفی و میکروب از خانه و افراد بود. این مساله موجب گسترش فضاهایی برای حمام شد و همچنین فروش لوازم خانگی که لازم بود به طور واضح کثیفی را نشان دهند و دیگر ماشینهای خانگی که میبایست این کثیفی را جمع میکردند؛ مثل جاروبرقی، ماشین لباسشویی، پودر صابون و غیره. این به بازاریان ابزار قدرتمندی میدهد چرا که به طور عملی هرکسی امروزه میپذیرد که تمیزی یک هدف مهم است. اگر تمیز بودن بسیار منطقی به نظر میرسد، پس خرید آنچه که رسیدن به این تمیزی را ممکن میکند نیز بسیار منطقی است. و اگر همهی آشپزخانه و حمام خانهی شما به رنگ سفید باشند، پس هرگونه کثیفی به سرعت قابل مشاهده است.
[1] Forty
[2] house
[3] home
[4] sex
[5] gender
[6] Southwood Smith
[7] Loftie
[8] National Health Service
[9] Medicare
[10] Sears Roebuck Cildspot
[11] Jean-Claude Perrot
[12] Caen
[13] Claude-Nicolas Ledoux
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست