چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

پروژه دوخانگی فرانسوی؛ تحقق هویت خانوادگی (2)



      پروژه دوخانگی فرانسوی؛ تحقق هویت خانوادگی (2)
سوفی شوالیه برگردان نازنین دلنواز

پدیده ی دو خانگی شهرنشینان، مشابه آنچه در انگلستان اتفاق افتاده، با دوران صنعتی شدن اخیر فرانسه مرتبط است. پایان جنگ جهانی اول با پایان دوره دهقانان فرانسه مقارن است و به عنوان آغاز فرایند کاهش جمعیت حومه نشین فرانسه نشانه گذاری شده و بعد از جنگ جهانی دوم سرعت آن افزایش یافته است. اگرچه این دگرگونی اجتماعی، مستلزم سقوط دارایی زمین داران کوچک به نفع ملاکان نبود. فرانسه یک سنت طولانی در

ریشه های روستایی    

پدیده ی دو خانگی شهرنشینان، مشابه آنچه در انگلستان اتفاق افتاده، با دوران صنعتی شدن اخیر فرانسه مرتبط است. پایان جنگ جهانی اول با پایان دوره دهقانان فرانسه مقارن است و به عنوان آغاز فرایند کاهش جمعیت حومه نشین فرانسه نشانه گذاری شده و بعد از جنگ جهانی دوم سرعت آن افزایش یافته است. اگرچه این دگرگونی اجتماعی، مستلزم سقوط دارایی زمین داران کوچک به نفع ملاکان نبود. فرانسه یک سنت طولانی در خصوص دهقانان زمین دار دارد و تفکر ِداشتن زمین برای اکثریت مردم فرانسه آشنا است. 

فقط در دوران اخیر است که حومه ی فرانسه با از دست دادن بعد تولیدی، تبدیل به یک چشم انداز تفریحی تبدیل شده است. برخلاف طبقه بورژوای سوئدی قرن نوزدهم که توسط یوناس فریکمن[1] و اُروار لوفگرن[2] وصف شده است، اعضای طبقه بورژوای فرانسه به دوستداران عاشق پیشه طبیعت تبدیل نشدند. بنابراین تصویرسازی استریندبرگ[3] از بهشت تابستانی بورژوازی در حومه شهر به طور معمول سوئدی است و با تاریخ بورژوازی پروژه ی دوخانگی فرانسه مطابقتی ندارد.[4]

برای بیشتر شهرنشینان فرانسوی، حومه شهر، مکانی خاطره انگیز است که با گذشته‌ی روستایی خرده مالکان و اموال به ارث برده‌شان در ارتباط است. پیوند آنها با حومه شهر به شرایط تاریخ خانوادگی ای که محل سکونت خانواده را در مرکز هویتشان قرار داده، نزدیک است. با اینحال، نمود طبقه ای که در ارتباط میان مرکز و حومه شهر درگیر شده، وجود دارد. روستاییان اغلب شهرداری را به طبقه بالای شهرنشین که در روستا مالک اموال یا عمارت خانوادگی است، می سپارند. این باور به وجود آمده که ارتباطات نزدیک با مراکز قدرت شهری برای روستا امتیاز خواهد داشت. این نظم، روابط دیرینه ی اجتماعی-سیاسی پیش از انقلاب را بازتاب می دهد.

از دهه ی 50 میلادی، بیشتر شهرنشینان فرانسوی، بدون در نظر گرفتن طبقات اجتماعی، خانه ای در حومه ی شهر از آن خود کرده اند یا آرزو دارند که از آن خود کنند. آن ها تمایل به نگه داشتن یا خریدن یک اقامتگاه ثانویه، نه لزوما برای زندگی در آنجا دارند. در این طرح دو خانگی، اقامتگاه‌های شهری آنها به عنوان محل اصلی اقامتشان به کار برده می شود، در حالیکه خانه هایشان در حومه نمادی از  خانواده بوده و بنابراین در صحبت ها، لنگرگاهی برای اصل و نسبشان در فضای روستایی است.

در خصوص اموال خانوادگی به ارث برده، ممکن است هر یک از زن و شوهر اقامتگاه های خانوادگی‌ای در مناطق متفاوت داشته باشند. اجبار در فروش اقامتگاه خانوادگی به عنوان امر بسیار دردناکی در نظر گرفته شده، مخصوصا هنگامی که آن خانه از آنِ نسل های متمادی خانواده بوده باشد: این کار مانند از دست دادن قسمتی از هویت یک شخص است. فقط در مورد مشکلات جدی مالی است که تمایلی به فروش وجود دارد. اشراف مال و اموال دار، از این سرنوشت با گشودن درهای عمارت های خود برای عموم فرار می کنند.

در خرید اقامتگاه خانوادگی  مورد نظر، گزینه ی منطقه، مخصوصا در مواردی که زن و شوهر از مناطق متفاوتی هستند، به احتمال زیاد بر اساس ظاهر و عمل گرایی خواهد بود. نزدیکی به سکونتگاه شهری برای این که خانواده بتوانند با راحتی بیشتری آخر هفته ها یا تعطیلات کوتاه را در حومه ی شهر بگذراند، یا نزدیکی به محل استراحت مورد علاقه در تعطیلات مانند ساحل، ممکن است تعیین کننده تر از روابط تاریخی با یک منطقه مشخص باشد. خریدن اقامتگاه خانوادگی مورد نظر با هدف خلق لنگرگاهی برای "خانواده" و نقطه ی تلاقی ای برای همه ی اعضای دودمان است[5].

 

 

 

[1] Jonas Frykman

[2] Orvar Löfgren

[3] Strindberg

[4]  زیمل (1980) تضاد مدرنیته را در رابطه با مصرف انبوه و پول در دست، فرصت آزادی و برابری و به عبارت دیگر، امکان بیگانگی و استثمار به صورت خیلی واضح نشان داده است

[5]  برعکس این قضیه نیز امکان دارد. روستاییان ممکن است یک اقامت گاه شهری داشته باشند، برای مثال، هنگامی که آنها بخشی از زندگی کاری خود را در شهر می گذارند و یا ارثی برده باشند. فقط با خوب کارکردن می توانند از عهده خرید یک آپارتمان در شهری مانند پاریس بربیایند. بنابراین سکونتگاه شهری هرگز لنگرگاهی برای اصل و نسب در نظر گرفته نخواهد شد.

 

 

این مطلب، ترجمه بخشی از فصل هفتم کتاب «در خانه، یک انسان‌شناسی فضای خانگی» نوشته  سوفی شوالیه[5] است

ادامه دارد...

 

پروژه دوخانگی فرانسوی؛ تحقق هویت خانوادگی (1)

صفحه شخصی نازنین دلنواز در انسان‌شناسی و فرهنگ