چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

بررسی انسان شناختی تاثیرات مرگ در خانواده



      بررسی انسان شناختی تاثیرات مرگ در خانواده
آقایی،فخرآور،فهیم،نوروزی

بررسی انسان شناختی تاثیرات مرگ در خانواده(مطالعه تطبیقی چند زن سرپرست خانوار در استان تهران) / کاظم آقایی،الهام فخرآور،آرش فهیم،مجتبی نوروزی/ 79 صفحه+5 صفحه تفکیک اماری زنان سرپرست خانوار در ایران/ فرهنگ و توسعه/ دکتر ناصر فکوهی/ ترم دوم سال 1385-84

طرح مسئله
این پژوهش به مطالعه تاثیر مرگ سرپرست خانوار بر وضعیت اقتصادی و معیشتی و نیز پیامدهای ناشی از ان بر روی 9 خانواده در استان تهران می پردازدنمونه های مورد مطالعه همگی از زنان سرپرست خانوار طبقه ضعیف جنوب شهری هستند و یا از مهاجرین حاشیه نشین محسوب می شوند و تنها یکی از انها در شمال تهران ساکن است.این پروژه به مرگ به عنوان پدیده ای اقتصادی نگاه کرده و به طور خاص مسئله اقتصاد مرگ و زنان سرپرست خانوار در جوامع شهری را مورد بررسی قرار می دهد  چرا که این جوامع از حالت خانواده گسترده به خانواده هسته ای تغییرشکل داده اند و این مسئله به همراه سایر تحولات ناشی از صنعتی شدن جوامع،موجب از بین رفتن بسیاری از مکانیزم های حمایتی سنتی گشته است.  از طرف دیگر نیز نهادهای حمایتگر مدرن(بهزیستی،تامین اجتماعی،کمیته امداد و...) وجود دارند که در کشور ما هنوز توسعه لازم را نیافته اند و به همین دلیل از دست رفتن مرد خانواده به عنوان منبع اصلی تامین معاش،صدمات فراوانی به خانواده وارد می سازد.با توجه به اینکه در کشور ما 10 درصد زنان،سرپرست خانوار هستند بررسی مشکلات زندگی انها ضرورت دارد.ما در این تحقیق قصد داریم تاثیرات این واقعه بر خانوادهفنوع واکنش های انها به فوت سرپرستشان بررسی کرده و نوعی گونه بندی از انها ارائه دهیم.روش انجام تحقیق حاضر نیز مصاحبه های عمیق و نیز مشاهده است.
یافته های تحقیق
1- زنان مورد بررسی در این تحقیق را می توان به 5 تیپ مجزا تقسیم کرد:
1/1- زنان سرپرست خانوار شاغل
2/1- زنان سرپرست خانوار وابسته به اقوام و خویشان که یا در منزل انها زندگی می کنند و یا تحت حمایتشان هستند.
3/1- زنان سرپرست خانوار تحت حمایت سازمان تامین اجتماعی
4/1- زنان سرپرست خانوار تحت پوشش نهادهای حمایتی که به دو دسته خانواده شهدا و نیز افراد تحت پوشش کمیته امداد و یا بهزیستی تقسیم می شوند.
5/1- زنان سرپرست خانوار با وضعیت خوب مالی و سرمایه ای
2- تاثیر درگذشت مرد در 4 گروه اول یکسان است و از دست رفتن قدرت اقتصادی و معیشتی را به همراه دارد.این مسئله در خصوص دو تیپ خانواده اول بیشتر از سایرین است چرا که هیچ گونه ثبات و اطمینانی در وضعیت انها نیست.از دست رفتن امنیت اقتصادی،امنیت اخلاقی خانواده ها را نیز به خطر می اندازد و باعث نوعی سستی پیوندهای میان اعضا می گردد.از دست رفتن اعتماد به نفس و نیز احترام و شان اجتماعی در جامعه نیز از جمله پیامدهای دیگر مرگ سرپرست است.
3- زنان تیپ دوم از کمبود حقوق خود رنج می برند.آنها همچنین به علت اشتغال طی روز،در تربیت و مراقبت از فرزندانشان مشکل دارند.عدم امنیت اجتماعی،تغذیه نامناسب و نیز افت کیفیت کار از جمله تاثیرات مرگ سرپرست در این خانواده هاست.
4 زنان تیپ دوم هیچ گونه منبع درامدی ثابتی ندارند و وضعیتشان چندان روشن نیست.کیفیت زندگی آنها پایین و کاملا وابسته به اطرافیان است.به همین دلیل این تیپ از زنان فاقد قدرت تصمیم گیری و استقلال در زندگی خود هستند.آن دسته از این گروه که منزل مستقل دارد به مراتب از مشکلات بیشتری نیز رنج می برد.
5- سازمان تامین اجتماعی گرچه به زنانی که شوهرانشان تحت بیمه این سازمان بوده اند حقوق ماهیانه می دهد اما آنها از سایر مزایا و بهره مندی ها محروم هستند.امتیاز گرفتن وام ندارند و به علت تعداد بالای فرزندان،مبلغ حقوق جئابگوی نیازهای آنان نیست.
6- کمک های بهزیستی به زنان سرپرست خانوار گروه چهارم هم دیر به دیر پرداخت شده و هم بسیار ناچیز است.برای همین فرزندان این گروه به ناچار ترک تحصیل کرده و سر کار می روند.خود این زنان نیز در خانه های مردم به کارگری می پردازند.
7- زنان مورد اخر،کمتر از فوت شوهر ضربه می خورند.آنهاسرمایه باقی مانده از وی را وارد کار تجاری کرده و زندگی خود را از این راه می گذرانند.
نتیجه گیری
نحوه برخورد با زنان به محض از بین رفتن نان اورشان متفاوت است واین به وضعیت قبلی آنان و همچنین وضع شوهرشان بستگی کامل دارد،به طوری که عدم بیمه و استخدام مرد در طول حیاتش،امنیت اقتصادی خانواده را به شدت به خطر می اندازد.سازمان های حمایتگر نیز هم تمام این زنان را تحت پوشش ندارند و هم میزان کمک مادی انها بسیار پایین است.قوانینی نظیر افزایش کمک به این زنان علی رغم تصویب شدن،هنوز اجرا نشده اند.همچنین مهاجرت تعدادی از خانواده ها از شهرهای دیگر به تهران،موجب دور افتادن انها از اقوامشان و نیز کمک های مالی و معنوی آنها گشته است.حرف اخر اینکه برنامه های توسعه و بازسازی که پس از پایان جنگ تحمیلی در کشورمان اجرا شدند چندان موفق نبودند و موازنه اجتماعی و تعادل اقتصادی را کاهش نداده اند.این تغییرات اجتماعی همچنین موجب کمرنگ شدن فرهنگ همیاری و کمک مردم جامعه شهری به اقشار ضعیف و آسیب پذیر گشته است.