جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا

پازل مبتذل



      پازل مبتذل
بهمن مدنی

تصویر: منتخبی از چیدمان‌های مایک استالکی
مقدمه:چند دهه پیش، ]هنرِ[ چیدمان ، پیشبرد انتقال شیءِ نا-هنری به وضعیت هنرِ شیء شده را با همیاری همان قواعدی انجام داد که درصدد نفی­اش بود. آن چیزی که شیءِ پیش‌ساخته نامیده ‌می‌شد، از بنیاد، کالایی بود که با ورود به قاب شبح‌وار و بی‌مرز هنر مفهومی، زیبایی‌شناختی‌ شده، ارزش مبادله مازاد بر ارزش پیشا‌‌‌هنری‌اش پیدا ‌کرد. از این روی به جای فاصله‌‌گرفتن از شکل‌شناسی، هدف وارونه گشت و شکلِ هنریِ بت‌واره شده، دارای وجه نامتناهی مفهوم‌گرایی گردید و مضافاً به چرخه قواعد سوداگرانه "بازار‌ آزاد" ورود پیدا کرد. یکی از نمونه‌های فراوانی که پس از ده‌ ها سال گذر از جایگاهِ نخستینِ ظهور چیدمان، از "اعتبار کالایی ابژه" جهت ارائه بهره برده، مایک استالکی(Mike Stilkey) است. او متولد سال 1975 و زاده لوس‌آنجلس است. استالکی ایده‌های هم‌ راستایی را با "چیدمان" و یا به صورت "مجسمه کتاب" ارائه کرده است اما همزمان، بهره‌مندی پیاپی‌ از ابزار قلمو و پالت رنگ نیز کلیت فرمال آنچه ارائه می‌دهد را از همپیوندی کامل با فرآورده مذکور دور نگه داشته است. در هر صورت، جابجایی ارائه‌های استالکی در میان جریانات مختلف، کتاب را به مثابه مازادی مادی بر جای گذاشته و نحوه ارائه ابژه کتاب، اهمیت گفتار تصویری چیدمان‌های وی را بر مبنای چرخش به سمت مشاهده دالی مدفون در زیر آوار پرتره‌ها و فیگورهای تزئینی منقوش، تغییر داده است. اگر چه چرخشگاه شکل‌گیری تحلیل انتقادی پیشِ رو چیدمان‌های وی است اما قابلیت تعمیم به مجسمه کتاب‌هایش را نیز دارا است؛ به سبب آنکه هر دو شیوه ارائهِ یاد شده، نه تنها از همدیگر متفاوت نیستند بلکه به طور مداوم از یکدیگر زاده می‌شوند.

 

پازل مبتذل

در چیدمان‌های استالکی کتاب‌ها به مانند پازلی عرضه شده‌اند که از‌ هم‌گسیختگی جهان کلی تصویر منقوش جلوگیری می‌کنند. از این روی در صورت جابجایی‌شان آفرینش مجدد تصویر که هدف غائی همجواری تصویر و کتب است، با استقرار فرم تکه تکه شده کتابخانه در محلِ نمایشی و قراردادی فرضی رخ می‌دهد؛ زیرا که استواری بصری نقوش با حفظ هم‌آغوشی از پیش تعیین شده قطعات کتاب ممکن می‌گردد. کتاب‌ها همانند سطوحِ بی‌معنایِ مقوایی و یا لشکری منظم از قطعات خشتیِ دور ریختنی، موظف به خدمت فیزیکی مهار‌ شده‌ای در جهت ظهور تصویری کلی و پایانی هستند که هدف­اش برپایی سبکسرانه یک شِبهِ­ بومِ نقاشی است که با غیبت حداکثری همان کتاب(ها) از کارکرد غیرترئینی ممکن گردیده و تا حفظ رنگ و فرم پوشاننده کتب و استواری اقتدار تزئینی تصویر نهایی گسترده می‌شوند. تمامی آنچه که به نام چیدمان استالکی عرضه می‌شود با یورش به سطح جلد گروهی از کتاب‌ها آغاز می‌گردد. شاید به نظر می‌آید که برون‌رفت کتاب از جمع پازل‌گونه، در نخستین گام، کلیت تصویر را به مخاطره می‌اندازد، اما بالعکس، پیچ و خم تصویر منقوش را بر مبنای ایجاد حفره‌ای که به سبب غیاب کتاب از جمع یاد شده شکل گرفته است تنوعی مجدد می‌بخشد. حتی بی‌نظمی ریاکارانه چینش کتب، با حمله به شعور ناظر و با حفظ خصلت تزئینی‌اش به روال نادرست‌تری، ظرافت آرایشی چیدمان را برملا می‌سازد. ابتدای نظاره، کتب مورد استفاده استالکی در حفظ کلیت نقوش به عنوان مازادی مشروعیت بخش ارائه می‌شوند که علیرغم ظاهر فله‌ای و شمارش‌شده، با بر هم زدن ساختار دلالت‌مندی، انحرافی ضمنی را در معنازایی چیدمان پدید می‌آورند. به این صورت که، نقاشی سعی دارد تا با ارجاع به جملات و سطح نگه‌دارنده یعنی جلد، برچسب سرگرمی را از خود دور کرده و با ایجاد ارتباط احتمالی و انتزاعی فریب‌دهنده میان نوشتار "متون/ روی جلد" کتب با تصویری که به کمک اتصال اجباری همان کتب با یکدیگر پابرجا مانده ظهور و برانگیختگی مفهوم پایانی که همانا تزئینات و سرگرمی است را به تعویق بیاندازد. او برای حفظ امکان پدیداری ذهنی و رازگونه رخدادی ادبی-هنری، جملات عطف و یا رو و پشت جلد بخشی از کتاب‌ها را از هضم در رنگ‌آمیزی در امان نگه داشته است. اما آنچه که در رابطه دَوَرانی نامتناهی میان نقاشی و کتب چیده شده توسط استالکی پدیدار می‌گردد، مصراً تزئینات و سرگرمی است که به میانجی مقاومت بی‌اعتبار سطح زیرین، یعنی کتاب، در پایداری نمایشی و حداقلی بر کارکرد غیرتزئینی‌اش ممکن می‌شود. از این روی به علت ارائه کلبی‌مشربانه و مصرف‌گرایانه فرم کتاب به کمک تصاویر منقوش؛ ابژه مذکور، مجدانه رمز اولیه ورود نمایشی چیدمان مورد بحث به سامانه نیروی منطقاً تجاری، الگو‌ساز، همسان‌ساز و تمامیت‌خواه صنعت فرهنگ‌(culture industry) است. با این رویه، کتابِ حداکثر تهی شدهِ از ماهیت غیر ویترینی‌اش، با اتصال مؤکد‌ به ساحت مسلط و نمایشی فرهنگ والا به واسطه نهاد پیشتر بت‌واره شده آموزش، منطق مصرفی‌‌اش را صورت‌بندی می‌کند. به نوعی « آمیزشِ زیبایی‌شناسی با بقایای سویه‌های ارتباطیِ ]صنعت فرهنگ* [ هنر را در مقام پدیده‌ای اجتماعی پیش می‌برد، آن هم نه به جایگاهِ مُحقش که در تضاد با اسنوبیسمِ علی‌‌الظاهر هنری است، بلکه به مجموعه‌ای متنوع از شیوه‌ها برای دفاع از پیامد‌های اجتماعیِ مضرِ آن » ( آدورنو و سایرین، 1388: 52 ). گرانیگاه ایده استالکی در این نقطه است که چیدمان‌ها غایت ذائقه تکوین یافته‌اش را در رابطه با ویژگی اغواکننده و تبلیغاتی وجه آرایشی کتابخانه آشکار می‌کنند. امری که پیشروی اقتصادی محصولاتش را به نام هنر لوکس و ادبی، تضمین می‌کند. اینهمانی رده‌بندی کتب -به واسطه مشی تزئینی و تبلیغاتی- با فرمول‌بندی ساختارگرایانه حجم چیدمان مذکور، سبب آشکارگی نگرشی مبتذل به کتاب می‌شود، یعنی: اعطای شاًن فرمال متعالی به آن، که مانند نقشواره یونیفرمِ ژنرالی آرام و مقتدر، هویت سوژه از خودبیگانه شده را می‌آراید. او با همین شیوه، از منزلت کالایی شده کتاب-آموزش جهت بالا بردن ارزش مبادله نقاشی‌های تفننی، تکراری، بازارپسند و بی‌مایه‌ بهره می‌گیرد. آنچه که به معنای مارکسی آن، نشان می‌دهد که ارزش منفعت‌طلبانه نقاشیِ چیدمان در مناسبتِ ارزشی با ابژه کتاب، یعنی با سکنی گزیدن در هویت کالای دیگر جان گرفته و بروز پیدا می‌کند. این زاویه دید، حقیقتِ صورتِ کالاییِ هنر-آموزش چیدمان وی و نشانه‌گیری تجاری پیدایش ایده‌اش را دقیق‌تر عیان می‌کند.

در چیدمانی متشکل از پیانو و کتاب، با استثنایی روبرو می‌شویم که همان منطق کل قاعده نقاشی-کتاب با فشردگی در جزئی کاذب است. این استثنا، تنوع زبان، با جابجایی دال‌هایی است که سعی دارند تا معانی بی‌مایه نهفته در همجوشی نقاشی-کتاب را با دخالت سویه نمادین فرم کالای فرهنگی ثانی و تزریق شاًن فتیشیزه شده آن به راهبرد مکرر چیدمان، تغییر دهند. این امر با جایگزینی آمرانه ابژه پیانو انجام می‌پذیرد. کالایی که فرم نمادین‌اش در شبکه درهم‌تنیده روبنای فرهنگ مسلط بر تودهِ مبهوت، با مفاهیم غلوآمیزی همراه است. چه کتب در ساختمان کانستراکتیویستیِ کالبدِ شکافته شدهِ پیانو لانه کنند و چه توان مفهومی و ساختاری پیانو بر حجم موزاییکی کتب رنگ‌بندی شده چنبره بزند، استثنا مذکور، کل قاعده چیدمان نقاشی-کتاب را با ثبت مجدد ابژه مادی در شبکه گفتار فرهنگی-هنری بت‌واره شده‌ دیگر، به صورت واریاسیونی فرمال بازتوزیع کرده و کلیت سازوکار کالایی کتاب‌محورِ مؤلف‌اش را با حلول در مفهوم‌سازی‌های فراخ و بی‌مرزِ هویت‌بخشِ "هنر مفهومی"، تثبیت می‌کند. با زایش عینی ایده استالکی این گفته آدورنو و هورکهایمر در دیالکتیک روشنگری که: « برای مصرف کنندگان، ارزش مصرفِ هنر، یعنی وجود ذاتیِ آن، نوعی بت است و این بت – یعنی مرتبه یا نمره‌ی اجتماعی اثر، که آنان به غلط آن را به مثابه منزلت هنری آن تعبیر می‌کنند – به تنها ارزش مصرفِ آن بدل می‌گردد » ( 1387: 272 )، به سبب بت‌وارگی پیکرِ دلقک‌وار و فنا شده کتاب در محلول رنگ، فُرم و شیء تکمیلی، مضافاً مستند می‌شود. به طور کل می‌توان گفت که مؤلفِ چیدمان، جهت مبادله بهینه در شبکه‌های مصرف هنر-سرگرمی، در عین حال که "ارزش تزئینی و آرایشی کتاب" را ارتقاء می‌دهد، در خدمت ابژه مذکور قرار گرفته و هویت‌اش را به واسطه نمایش تزئینی و نمادین کتاب به مثابه مرجع دانایی اثبات می‌کند. همچنین مصرف‌کننده و مخاطب که با "خرید" چیدمان یاد شده و یا "شبیه سازی" آن، ارزشی والاتر را به واسطه ویژگی‌های فرضی حضورِ جان دارِ نقاشی-کتب برای خود مفروض داشته و در زنجیره معینی از روابط اجتماعی، مبادله می‌گردد. ]و[ بی‌گمان، فرد که در جایگاه نمادین "مفسر اثر هنری"، با بسط رویکرد تاییدگرایانه، به مثابه پیاده‌نظام امر همسان‌ساز، چیدمان‌های مؤلف در مارپیچِ تبیینِ محصولاتِ صنعت فرهنگ سازی را تاریخیت می بخشد.

در نهایت، سطوح یاد شده در فرایندی تبلیغاتی و در یک رابطه دیالکتیکی خود را تنظیم، تقویت و بازتولید می‌کنند.

 

پی‌نوشت:

* به جای این اصطلاح در متن اصلی" این صنعت" به کار رفته است.

  http://mikestilkey.com/#installationsماخذ تصویر : .(2014)

منابع:

آدورنو، و، تئودور؛ هورکهایمر، ماکس. (1387). دیالکتیک روشنگری. مترجمان: مراد فرهادپور و امید مهرگان. تهران: انتشارات گام نو.

آدورنو، تئودور؛ ماشری، پی‌یر؛ بالیبار، اتین و سایرین. (1388). جامعه شناسی هنر. ترجمه: شهریار وقفی‌پور. تهران: انتشارات مروارید.

__________________________________________________________

Bahmanmadani@gmail.com

 

ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ» 
http://www.anthropology.ir/node/21139