شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

بیش متنیت در نمایشنامه «مادر» نوشته برتولد برشت


پروین بابایی

نمایشنامه «مادر» یکی از آثار برتولد برشت نویسنده آلمانی است. وی این نمایشنامه را بر اساس رمان «مادر» اثر ماکسیم گورکی نوشت. در واقع نمایشنامه مادر از لحاظ مضمون و محتوا تقریباً همانند رمان مادر است. اما به علت تفاوت سبک و رویکرد نویسنده و نیز تغییر نظام نشانه از رمان به نمایشنامه پاره ای تفاوت ها در اثر ایجاد شده است. بیش متنیت یکی از انواع روابط ترامتنی است که ژنت تقسیم نمود که در اینجا قصد داریم به اجمال برخی از روابط بیش متنی بین دو اثر گورکی و برشت را بررسی نماییم. برشت در این نمایشنامه مضمون اصلی را حفظ نموده و حتی به جنبه تبلیغاتی و آموزشی آن نیز پایبند بوده است که بر بیش متنیت تقلیدی تأکید دارد. اما از لحاظ فرم آن را تغییر داده است. یعنی فرم رمان به فرم نمایشنامه تغییر یافته و بنابراین نوعی تراگونگی نیز اتفاق افتاده است. این تراگونگی علاوه بر فرم در حجم اثر نیز نمودار است. رمان حدوداً 500 صفحه ای گورکی که صفحات ممتدی از آن فقط به شرح احوال پدر پُل اختصاص دارد، به نمایشنامه ای موجز تقلیل یافته که البته فرم نمایشی چنین ضرورتی را ایجاد کرده است. بنابراین به جای مقدمه چینی های گورکی درباره رفتار پدر پل و علل و ریشه های آن، در نمایشنامه برشت در نخستین صحنه با ورود ماشین تحریر به خانه روبرو می شویم و در واقع هیجان و انگیزه لازم برای دنبال کردن ماجرا با همین اتفاق ایجاد می شود. فرم رئالیستی اثر گورکی به اضافه اهداف تبلیغی آن، توضیحات و اطناب های کسل کننده را اجتناب ناپذیر می سازد و پیداست که به صورت فرمایشی و بسیار سطحی نوشته شده است. از لحاظ ادبی نیز نکته قابل توجهی در آن وجود ندارد. برشت اگرچه به رئالیسم سوسیالیستی پایبند است اما اثر او جنبه های اکسپرسیونیستی نیز دارد و در نتیجه تراگونگی هم در ژانر و هم در سبک پدید آمده است. مادر در نمایشنامه برشت بسیار فعال و پرانرژی به نظر می رسد. سواد آموختن او و نحوه بسیج کردن زنان همسایه نیز متفاوت است. طنزمایه های برشت نیز در اثر خودنمایی می کنند، مانند رفتار مادر در کارخانه هنگام فروش غذا یا دزدیدن ماهوت از همسایه. وقایع در داستان برشت به تبع فرم نمایشی از خلال مکالمات مشخص می شود. در گورکی نیز همینطور است، زیرا گورکی تنها به شعار پرداخته و هیچگونه شخصیت پردازی در اثر او به چشم نمی خورد؛ مخصوصاً اینکه نویسنده قصد دارد با طولانی تر کردن داستان و گنجاندن مکالمه ها و به عبارتی خطابه های طولانی در آن ایدئولوژی خاصی را به خواننده بقبولاند. هرچند برشت نیز قصد و هدف مشابهی دارد اما این هدف را به شکلی دیگر دنبال می کند: با بیسواد و عامی نشان دادن مادر و در عین حال ناراضی بودن او از وضعیت مالی و دادن رنگ مایه طنز به شخصیت عامی و کمی ابله مادر که غریضه مادری او را به یاری فرزندش برمی انگیزد و نه شور انقلابی و آگاهی از اوضاع. مادر پل در اثر گورکی به تدریج در جریان اوضاع قرار می گیرد و دو دو تا چهار تا می کند، اما مادر برشت ناگهان با قضیه مواجه می شود. برشت برخی از نشانه های متن را که دال بر ملیت خاصی هستند تغییر داده. مثلاً سماور و چای را که نشانه های روسی هستند به دیگ چربی تغییر داده است. ایجاز و طنازی برشت در مکالمه های سراسر ایدئولوژیکی نیز مشهود است که سبب می شود بیش متنیت در اثر او تراگونگی کاهشی باشد. بخشی از بار تقلیل متن در نمایشنامه نیز توسط کنشهای بازیگران و عوامل صحنه حمل می شود. همچنین در کارهای برشت حرکت و کنش در جهت مخالف تئاتر سنتی پیش می روند و کنش بازیگر از گفتار او فاصله می گیرد تا بر روایی بودن نمایش تأکید کند. به این ترتیب تماشاگر مدام از خود پرسش می کند و خود را نه ناظر بر یک رویداد بلکه درگیر در یک ماجرا می بیند. پس تراگونگی در نوع تعامل مخاطب با اثر نیز اتفاق افتاده است. در کل جدا از موضوع و محتوای اثر، برشت از رمان کسالت بار و طویل گورکی نمایشنامه ای پویا و پر از حرکت و طنز ساخته است.

 

حساب کاربر:

http://www.anthropology.ir/node/24792

ایمیل:

Babaei.p.59@gmail.com

 

پیوستاندازه
29504.76.97 KB