یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
گرد شهر با چراغ: به یاد محمود روح الامینی
هنگامی که برای آشنا شدن با مفاهیم انسان شناختی ، گرد شهر می گشتم و چراغ های تازه روشن شده کمتر می یافتم ، با آقای محمود روح الامینی در کتاب گرد شهر با چراغ در مبانی مردم شناسی آشنا شدم که نشانه هایی بومی داشت و سؤال های تازه با خود می آورد و همچنان گرد شهر می گشتم با چراغ .
کتاب فرهنگستان ایران ( واژه های نو که تا پایان سال 1317 به تصویب رسیده ) اصطلاح مردم شناسی را برای آنترو پولوژی پیشنهاد کرده بود و نخستین مقاله مردم نگاری که خوانده بودم " قرن نوزدهم و علم مردم شناسی " در مجله ایران ما نوشته تقی علی آبادی متعلق به سال 1319 بود که آن را در بین کتابهای پدرم یافتم . در همین مجله صفحاتی به موزه مردم نگاری تهران و عکس هایی از آن موزه ، اختصاص یافته است . شورای وضع لغات و اصطلاحات اجتماعی ، در سال 1349 اصطلاح انسان شناسی را مناسب می دانست ولی به کار نمی رفت . کتاب روش مردم شناسی و گفتگوی پیر بسن یه در دانشکده علوم اجتماعی با ترجمه دکتر علی محمد کاردان را بارها خوانده و تقریباً از بر بودم . درک من از کتاب مذکور این بود که از اتنو گرافی به عنوان روش نام می برد . تقی علی آبادی هم مردم شناسی را عبارت از ضبط جزئیات رفتار و مطالعه فرهنگ وتاریخ می دانست . و من به دنبال کشف و گشایش این مفاهیم بودم و دردهه چهل وپنجاه با مونو گرافی ها روبرو شدم . سید حسین نصر در علم وتمدن در اسلام نوشته بود : " اصولا محققان اسلامی پیش از آن که در باره انسان حکمی صادر کنند فعالیت های گوناگون او را با نظر عینی به معرض تحقیق می گذاشتند ." و از این مفهوم به راحتی می گذشتم که به نظر عینی به معرض تحقیق می گذاشتند سرآغاز مباحث جدی در باره ساحت های هستی شناخنی و معرفت شناختی در علم تاریخ است . در همان زمان مقاله ای از سید ابوالحسن جلیلی استاد ورئیس گروه فلسفه دانشگاه تهران و از نزدیکان به احمد فردید در فرهنگ وزندگی ( شماره 3 مهرماه 1349) با عنوان انسان شناسی و راز انسان خواندم که آنتروپولوژی را نظر و گفتار در بارۀ انسان به مقتضای عقل جزئی می دانست و می گفت :" از آنجایی که راز در منظر عقل جزئی بکلی غایب است ، انسان شناسی کاری جز گمراه کردن انسان در باره انسان نمی کند ." و این گفته مدت ها مر ادر حیرت برد .
مقاله مردم نگاری با رجوع به فیلم علف دکتر افشار نادری (بهار 1353) نگاهی عملی به فیلم بود و دریچه تازه ای در نقد فیلم برویم گشود . در کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گزارش دکتر افشار نادری می توانست کاربرد نظریه کارکرد گرایی (فانکشنالیسم) و مردم شناسی کاربردی را بروشنی بیان کند . دردهه پنجاه استاد جابر عناصری هم منبعی از اطلاعات بود او در دانشکده با انبوه کتاب های انگلیسی که همراه می آورد ، تنور اشتیاق من را داغ تر می کرد .
در همان دهه پنجاه ، نخستین بار با مفهوم نظری ما و دیگری در یک کتاب روسی در باره انسان شناسی ( از انتشارات پروگرس) مواجه شدم ولی در دهه هشتاد نظریه های انسان شناسی دکتر فکوهی بر این مفهوم ساختار یافته بود . هنگامی که کتاب گرد شهر با چراغ را از کتابخانه گرفتم اولین چیزی که به دنبالش گشتم مردم نگاری بود که پاسخی روشن داشت . مردم نگاری در خدمت مردم شناسی است . من این طور فهمیدم که مردم شناس یک دستیار دارد و آن مردم نگار است ." مردمنگاری ها به منزله گزارش های توصیفی برای بدست آوردن اطلاعات اند و در نتیجه مقایسه ، فرضیه و اظهار نظر در مراحل بعدی قرار دارد ". او مواد پژوهش برای مردم شناس فراهم می آورد . آقای محمود روح الامینی (که به گفته همشهری مشهورش استاد باستانی پاریزی ، هیچگاه نام دکتر را پیش از اسمش نمی نوشت و دکتری را بیماری مردمشناسی می دانست ) مرا کشاند به منابع دیگر . در برخی از منابع هر جا اتنوگرافی بکار می رفت مفهوم روش شناختی از آن استیفاد می شد .
از اواخر دهه هفتاد که انجمن انسان شناسی ایران مجوزفعالیت گرفت و سال 80 که به ثبت رسید و سال 81 که نخستین شماره نامه انسان شناسی به مدیریت جلال الدین رفیع فر و سردبیری ناصر فکوهی انتشار یافت ، اصطلاح مردم شناسی دیگر کمتر بکار می رود . اولین شماره نشریه انسان شناسی به سردبیری خانم دکتر سهیلا شهشهانی ( مدیر مسئول دکتر نصرالله پور جوادی ) نیز در بهار وتابستان 1380 انتشار یافت و مقاله مردم نگاری تماشای دختران فراری با عنایت بر فیلم طلاق به سبک ایرانی کار مشترک زیبا میرحسینی و کیم لانگینوتو ( لانجینوتو) در دومین شماره ( پائیز وزمستان 80 ) نقد علمی کم نظیری بود . و سرانجام نخستین مقاله ام با رویکرد انسان شناختی را نوشتم . مقاله « انسان شناسیِ بصری در سینمای مستند ایران ، فیلم مستند عامل شناخت یاموضوع شناخت» به کوشش آقای علی شیخ مهدی دبیر ویژه نامه فیلم وفرهنگ از ماهنامه تخصصی کتاب ماه هنر ( مهرو آباه 1383) انتشار یافت .در این شماره دکتر ناصر فکوهی در باره کاربرد فیلم اتنو گرافیک در پژوهش های انسان شناسی و دکتر شهاب الدین عادل در بارة تک نگاشت و فیلمهای مردمشناسی ایران مقاله دارند .
و در همین زمان بود که خانم دکتر شهشهانی از من خواستند تا مقاله ای برای درج در یک کتاب تألیفی دانشگاهی تحت عنوان انسان شناسی تصویری در ایران ، بنویسم و پژوهش در این زمینه برایم جدی شد .
مراسم چهلم ، بعد از ظهر روز یکشنبه 28 فروردین بود . در سالن ابن خلدون نشسته بودم و یادگارهای مرحوم روح الامینی ( سه دختر و همسرشان ) در سومین ردیف بودند . همان ها که آن مرحوم ، سامانده پریشان نویسی های بابا " نامیده که نامشان یاد آور سه آئین کهن است . مرحوم روح الامینی تنها واسط انتقال دانش نوین به سرزمین نبود ، بلکه نامش یاد آور پژوهش های انسان شناختی در ایران نیز هست که دکتر غلامعباس توسلی مشخصه آن را بومی سازی انسان شناسی تعبیر کرد .
گرچه به رسم "نوروز اول" نیامده بودم و آن جلسه های نمادین ( به نوشته آیین ها و جشن های کهن در ایران امروز ، نگرش وپژوهشی مردم شناختی –زمستان 1376) گذشته و چهله "در زامیاد روز" از فروردین فرا رسیده بود (ص193)، بازهم بنظرم رسید که "نوروز اول" است . دکتر پاریزی گفت که مراسم یادبود را نباید همیشه صرف عزاداری و زاری کرد و از آن استاد همشهری ی کوهبنانی اش نکته ها گفت. دکتر محمود روح الامینی نوشته است :" دیدار کنندگان به خانواده سوگوار تسلیت نمی گفتند بلکه برای آنان آرزوی شادمانی می کردند . ( همانجا ص62)
هوشنگ مرادی کرمانی در داستان" زنگوله وداس و پروین ومحمود " تصویری زیبا از خانه استاد در جوانی خلق کرد که روستائیان ، روزعید هریک با زنگوله ای وداسی و وسیله ای آمدند و خانه را با انبوه یادگارهای فرهنگ کرمان انباشتند و استاد را هوای پژوهش ومردمنگاری با خود برد . در حالی که به همسر خویش می نوشت شاید من نباشم ولی روز نو همواره فرا می رسد و شکوفه ها هر سال می دمند .
واین ، تصویر هنری ی همان واقعیتی بود که به نحوی دیگر در یادداشت استاد مرتضی کتبی در رثای مرحوم محمود روح الامینی نیز انعکاس داشت :" محمود هنر موزه سازی را از خانه خود شروع کرده بود : کاسه و پیاله ، خرک و پشتک ، زین و تبرزین ، آفتابه وماهی تابه ، قلمدان و نمکدان ، پیچه و مقنعه ، فرش ومفرش ، دیگ ودیزی را کنار هم چیده یا به درو دیوار آویخته بود و پنجره را جور در آورده بود .ولی افسوس همه را گذاشت ورفت . ما هم خواهیم رفت ... غرض نقشی است کز ما باز ماند ."
از تالار ابن خلدون که بیرون آمدم چراغ هایی را می دیدم آویخته شده بر ستون هایی و چراغ هایی که پیشاپیش می رفت و شهر روشن تر می شد از آن چراغ های جستجو گر .
پرونده ی «محمد تهامی نژاد» در انسان شناسی و فرهنگ
http://www.anthropology.ir/node/9139
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست