دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

انسان شناسی (12): انسان شناسی در جهان - انسان شناسی در امریکای لاتین



      انسان شناسی (12): انسان شناسی در جهان - انسان شناسی در امریکای لاتین
کلودیو لومینتز ترجمه ی زهره دودانگه

سنت انسان شناسی امریکای لاتین سنتی غیر عادی است، اما از انسان شناسی اروپای غربی و ایالات متحده منفک نیست. در حقیقت انسان شناسی امریکای لاتین از نظر تبادل فکری و آموزشی، پس از اندیشه های علمی اروپایی و همراه با چهره هایی چون فرانز بوآس و کلود لوی استروس توسعه یافت و به طور مستقیم به نهادینه  نمودن پژوهش محلی و نهادهای آموزشی کمک می کرد. تفاوت اساسی میان انسان شناسی امریکای لاتین و اروپای غربی-امریکا این است که انسان شناسی امریکای لاتین اصولا برای مطالعه و تحول بخشی به جوامع ملی خودِ پژوهشگران توسعه یافت. با وجود اینکه بیشتر نقطه نظرات تطبیقی وسیع و رویکرد های نظری فراگیر در اروپا و ایالات متحده بسط می یافت، انسان شناسان امریکای لاتین تاثیر بسیار زود هنگام تری بر جامعه داشته اند. انسان شناسان امریکای لاتین دارای تاثیر درخور اهمیت بر مدرنیزه کردن کشورهای خود بودند و جز اولین کسانی بودند که شکست مدل های تکاملی خطی و اشکال غیر سیاسی ستایش از تفاوت های فرهنگی را کشف کردند.
اراضی ایبرو امریکا (1) جز اولین مکان های قوم شناسی مدرن در قرن شانزدهم بود. تعدادی از سوالات اساسی درباره طبیعت انسان، حقوق انسان و حقوق بین المللی برای نخستین بار در محیط استعماری اسپانیا پدید آمد. چهره های شاخص دوره اولیه ارتباط، مانند برناردینو دشاگون (Bernardino de Sahagún)، بارتولومه دو لاس کازاس (Bartolomé de Las Casas)  و فرانچسکو دی ویتوریا (Francisco de Vitoria) و نویسندگان اولیه ی مستیزو (2) مانند  فلیپه گومان پوما د آیلا (Felipe Guamán Poma de Ayala) به عنوان بنیان گذاران قوم نگاری امریکای لاتین، دفاع انسان شناسانه از مردم بومی و انتقاد فلسفی، حقوقی و انسان شناسانه از استعمار مورد توجه انسان شناسان قرار گرفته اند.
پس از موج اولیه ی گرایش های قوم شناسی و مباحثات فلسفی بر مبنای سرشت و ماهیت مردم بومی و مشروعیت و اشکال مناسب قانون اسپانیایی، نخبگان فکری کرئول (Creole) (3) – متعلق به قرن هفدهم- شروع به نشان دادن علاقه ی خود به جهان باستانی پیش - کلمبیایی نمودند. قوم نگاری همچنان در کانون توجه بود، زیرا نگرانی های مذهبی همزمان با  ازدیاد مقوله ی "شرک" در میان سرخپوستان در حال افزایش بود و به واقع بر امریکایی های غیر بومی تاثیر بالقوه ای داشت. علاقه وافر به آثار باستانی به ظهور وطن دوستی کرئول وابسته بود، اما نگرانی درباره شرک جنبه ای از ابعاد حکمرانی استعماری بود. این دو جنبه از جستجوی انسان شناسانه-یعنی مطالعه ی میراث فرهنگی یک ملت و مطالعه ی اصلاحات فرهنگ و عادات مردم بومی- کانون توسعه انسان شناسی مدرن امریکای لاتین خواهد بود.
استقلال امریکای لاتین زودتر از سایر جوامعِ واقع در جهان پسا استعماری اتفاق افتاد و نظر به این که دغدغه ی تشکیل ملل مدرن همراه با آگاهی عمیقی نسبت به عقب ماندگی نسبی بود، این امر تاثیر متمایزی بر انسان شناسی امریکای لاتین گذاشت. ایده های تکامل گرایانه که از قرن نوزدهم به قاره وارد شد، عموما به مفهوم انحطاط نژادی گره خورده بود. بنابراین برای مثال رساله های سیاسی انتقادی کسانی چون دومینگو فاستینو سارمینتوی آرژانتینی (Domingo Faustino Sarmiento) (1845)، اوکلیدس دا کونا (Euclides da Cunha)  برزیلی (1902) و آندروس مولینا انریکز ی مکزیکی (Andrés Molina Enríquez) (1909) به کارهای انسان شناسانه نزدیک شدند تا میان مقوله هایی چون انحطاط نژادی، تمدن، مدرنیزاسیون و عدالت اجتماعی وجود روابطی را به اثبات برسانند.
در دهه های 1920 و 1930، انسان شناسان امریکای لاتین مانند مانوئل گامیو(Manuel Gamio) در مکزیک و گیلبرتو فریر(Gilberto Freyre ) در برزیل از نسبیت گرایی فرهنگی استفاده کردند تا ملل خود را بر مبنای مفهوم آرمانی اختلاط و ترکیب نژادی شکل دهند. پروژه تئوتیهواکانِ گامیو (1922) پروژه ای حایز اهمیت بود، نه تنها به دلیل موفقیت هایش در عرصه باستان شناسی و قوم نگاری، بلکه به دلیل اینکه اقدامات دولت انقلابی را در زمینه توزیع زمین، تحصیل، اعتبار و کارهای عمومی در منطقه هدایت می کرد.ترکیب مطالعه، حفاظت و تحلیل فرهنگ های بومی همراه با پیشنهاداتی در زمینه پیشرفت های مادی و ابزاری و مدرنیزه نمودن سرخپوستان تحت عنوان بومی سازی (indigenismo)شناخته شد و چارچوب غالب کاری جستجوهای انسان شناسانه امریکای لاتین و رشد نهادی تا دهه 1960 محسوب می شد. 
از آن زمان انسان شناسی امریکای لاتین که به طور عمده تحت تاثیر رویکردهای نئومارکسیستی، ساختارگرایی و پسا ساختارگرایی قرار داشت، اغلب منتقد پروژه های مدرنیزاسیون شده است. مطالعات انسان شناسانه ی اواخر قرن بیستم درباره دهقانان، شهرها، ساکنان شهر، جنبش های اجتماعی، شبکه های اجتماعی، فرهنگ ملی، مهاجرت داخلی و فراملی، روابط قومی و وساطت سیاسی نخستین یافته ها و اکتشافات خود را در امریکای لاتین به دست آورد.
پانوشت:
1- ایبرو امریکا اصطلاحی است که از نیمه دوم قرن نوزدهم به مجموع کشورهایی در قاره امریکا اطلاق می شود که مستعمرات پیشین اسپانیا یا پرتغال بوده اند. http://en.wikipedia.org/wiki/Ibero-America
2- مستیزو اصطلاحی سنتی است که در امریکای لاتین و اسپانیا به مردمی اطلاق می شود که مخلوطی از نژاد اروپایی و بومیان امریکایی هستند.  http://en.wikipedia.org/wiki/Mestizo
3- یک زبان کریول، زبان طبیعی و پایداری است که از یک زبان آمیخته که بومی شده است. http://en.wikipedia.org/wiki/Creole_language
Claudio Lomnitz
متن به صورت زیر ارجاع داده شود:
• MLA Style:   "anthropology." Encyclopædia Britannica. Encyclopaedia Britannica Ultimate Reference Suite.  Chicago: Encyclopædia Britannica, 2010.
• APA Style:   anthropology. (2010). Encyclopædia Britannica. Encyclopaedia Britannica Ultimate Reference Suite.  Chicago: Encyclopædia Britannica.