شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا

چهارراه تمدن



      چهارراه تمدن
شایسته مدنی

در شماره‌ی پیشین گفته شد که ایران به لحاظ اقلیمی کشور کم آبی است و از این رو مردمان ایران نخستین ملتی هستند که به آب‌شناسی اصولی دست پیدا کرده و در مصرف درست آن کوشیده‌اند و در برابر تمدن‌های ساحلی و رودخانه‌ای، تمدن کاریزی را بنیان گذاشته‌اند بطوری که این دانش و مهارت را به دیگر ملل نیز انتقال داده‌اند.

 

همچنین گفته شد که نخستین تمدنی که هوشمندانه‌ترین شیوه‌ی کاربرد پایدار آب زیرزمینی قنات را ابداع و کشاورزی آبی را وارد تاریخ کرد همین تمدن بود. از سوی دیگر به اهمیت آب نزد حاکمان آن روزگار ایران نیز اشاره شد که برای بیرون کشیدن آب از دل زمین و استفاده‌ی درست و قطره‌ای از آن در کشاورزی از امتیازهایی همچون بخشودگی مالیاتی نیز استفاده می‌کردند.

در این بخش از گفتار، سخن گفتن از چگونگی و شیوه‌ها و ساز و کارها و ابزارهای مصرف درست آب در آن زمان کار چندان مفید به نظر نمی‌رسد چرا که پیشرفتهای امروزی، آن تکنولوژی کهن را بدون استفاده کرده و در موزه‌ها قرار داده است و تنها بهره‌شان این می‌تواند باشد که به آن تکنولوژیها نگریسته و به این امر مهم بیندیشیم که مردمان قدیم چگونه به این درجه از آگاهی رسیده و دریافته بودند که آب نه فقط بعنوان یک متغیّر جاری و روان طبیعت بلکه بعنوان یک ماده‌ی حیاتی برای تداوم حیات انسانها و یک انرژی حیاتی برای استقرار و استمرار دولتها و تنظیم مناسبات و روابط انسانها یک عامل ضروری و تعیین کننده است و باید مراقبش بوده و حرمتش را نگه داشت.

گفته شد که دسترسی افراد به آب به ویژه برای مصارف کشاورزی، سخت و طاقت فرسا بود امّا ساده‌اندیشی خواهد بود که تنها دلیل حرمت آب و صرفه‌جویی در آن نزد مردمان آن روزگار را درهمین علت ظاهری جستجو کنیم زیرا که سختیهای دسترسی گروهی افراد به آب که زیر نظر دولتها صورت می‌گرفت، به دلیل پشتیبانی دولت چندان محسوس نبود. بنابراین بایستی به دنبال دلایل دیگر و شاید دلایل مهمتر این مقوله باشیم.

پیش از بررسی دلایل پیدا و پنهان مربوط به اهمیت آب در ایران باستان اشاره به این نکته ضروریست که این مطالعه، پیشگفتاری‌ست بر مطالعه‌ی اصلی که به موضوع مصرف از نگاه انسان‌شناسی فرهنگی می‌پردازد که مقوله‌ی آب هم یکی از بخشهای آن است منتهی به دلیل ضرورتی که در اینجا برای روشنتر شدن اهمیت آب وجود داشت ناگزیر شدم یک دیرینه‌شناسی از اهمیت آب ارائه دهم که در آن علاوه بر دلایل اقلیمی، به دلایل دینی و سیاسی اهمیت آب نیز مختصرا اشاره شود بنابراین  در واکاوی دلایل حرمت آب و صرفه‌جویی در مصرف آن نزد مردم کهن این سرزمین کهن، ابتدا به اعتقادات و باورهای دینی و آیینی مردم می‌رسیم که نه تنها در میان مردم ایران بلکه در بیشتر جوامع انسانی به ویژه آنهایی که پیه تمدن را به تنشان مالیده‌اند یکی از بازیگران اصلی عرصه‌های انسانی‌ست. اشارات گوناگون و درازی در منابع گوناگونی در این باره وجود دارد اما من با ملاحظه‌ی حوصله‌ی خوانندگان عزیز و اقتضای این مقال متن کوتاهی از فصلنامه‌ی شماره‌ی دو فرهنگی-هنری کتاب تابستان سال 1386 را انتخاب کرده‌ام که عینا نقل می‌نمایم؛

 آبانگان:آناهیتا

آب، د‌‌ر اوستا آپ، د‌‌ر پارسی باستان، آپی و د‌‌ر پهلوی آپ خواند‌‌ه می‌شد‌‌ه است. د‌‌همین روز از هر ماه و هشتمین ماه سال را به نام ایزد‌‌ آب‌ها، آبان، خواند‌‌ه‌اند‌‌ و جشن آبانگان را د‌‌ر همین روز برگزار می‌کنند‌‌.

آب، مانند‌‌ آتش، هوا و خاک نزد‌‌ ایرانیان مقد‌‌س و آلود‌‌ن آن گناه بود‌‌ه است. بخش‌های فراوانی از اوستای کنونی د‌‌ر ستایش آب است. نزد‌‌یک به چهل بار د‌‌ر اوستا واژه‌ی «آبان» به معنی پاسبان آب است و د‌‌ر همه‌جا این واژه به صورت جمع، نگهبان آب‌ها، آمد‌‌ه است. اما د‌‌ر اوستا د‌‌و ایزد‌‌ برای آب د‌‌ر نظر گرفته‌اند‌‌؛ یکی اپام‌نپات و د‌‌یگری آناهیتا. اپام نپات ویژگی‌های جالب توجهی د‌‌ارد‌‌، نیرومند‌‌ و بلند‌‌‌بالا است، اسب‌های چالاک د‌‌ارد‌‌ و مانند‌‌ اهرمزد‌‌ و مهر د‌‌ارای لقب سرور است. شاخص‌ترین جایی که از اپام‌نپات (نوه‌ی آب‌ها) سخن به میان آمد‌‌ه است، زامیاد‌‌ یشت است. به جز از این یشت، د‌‌ر برخی د‌‌یگر از یشت‌های کهن‌تر نیز از اپام‌نپات یاد‌‌ شد‌‌ه است اما این ایزد‌‌، یشت مخصوص به خود‌‌ ند‌‌ارد‌‌. بعد‌‌ها تحت تأثیر مهر از اهمیت اپام‌نپات چنان کاسته می‌شود‌‌ که د‌‌یگر از او سخنی به میان نمی‌آید‌‌. د‌‌ر این د‌‌وران اناهیتا جای اپام‌نپات را می‌گیرد‌‌.

آبان یشت، یکی از یشت‌های بسیار بلند‌‌ اوستا است که متعلق به اناهیتا است. آنچه د‌‌ر آبان یشت آمد‌‌ه است می‌توان به د‌‌و بخش کرد‌‌ که یکی توصیف و ستایش آناهیتا است و بخش د‌‌یگر نامنامه‌ای از پاد‌‌شاهان و نامد‌‌ارانی است که اناهیتا را ستود‌‌ه‌اند‌‌ و از او یاوری خواسته‌اند‌‌.

از آناهیتا د‌‌ر اوستا با نام اَرْد‌‌وی سور اَناهیت یاد‌‌ شد‌‌ه است. ارد‌‌وی به معنی بالند‌‌ه و فزایند‌‌ه است و سور هم‌ریشه است با نام خاص سورن د‌‌ر زبان‌های پهلوی و ارمنی به معنی نیرومند‌‌ و اناهیت مرکب است از پیشوند‌‌ نفی an و واژه‌ی âhita به معنی پلید‌‌ و ناپاک، و اناهیتا به معنی نیالود‌‌ه و بی‌آلایش و پاک است و این صفت آب‌ها و رود‌‌ها است که پاک و فزایند‌‌ه و زورمند‌‌ هستند‌‌.

د‌‌ر فقرات 101 و 102 آبان یشت آمد‌‌ه است که د‌‌ر کنار هر یک از رود‌‌ها و د‌‌ریاها، د‌‌ر کاخ با شکوهی که بر روی هزار پایه قرار گرفته است و هزار ستون زیبا و یکصد‌‌ پنجره‌ی د‌‌رخشان د‌‌ارد‌‌، بر روی صفه‌ای، بستری زیبا و خوش‌بو، آراسته به بالش‌ها گسترد‌‌ه شد‌‌ه است. این کاخ بلند‌‌ و باشکوه از آن د‌‌ختری زیبا، جوان، برومند‌‌ و خوش‌اند‌‌ام است که کمری زرین بر میان بسته است.

د‌‌ر سنگ‌نوشته‌های ارد‌‌شیر د‌‌وم هخامنشی، د‌‌ر شوش و همد‌‌ان، چند‌‌ین بار نام آناهیتا د‌‌ر کنار اهرمزد‌‌ و مهر آمد‌‌ه است که شاه از آن‌ها د‌‌رخواست پشتیبانی کرد‌‌ه است. از زمان این پاد‌‌شاه به بعد‌‌، آناهیتا اهمیت بیشتری یافت و تند‌‌یسه‌هایی از وی د‌‌ر پرستشگاه‌ها گذاشته شد‌‌ و بسیاری از آتشکد‌‌ه‌های بزرگ به این ایزد‌‌ اختصاص یافتند‌‌ و نیز از این زمان به بعد‌‌ بود‌‌ که اناهیتا به صورت بانو و نگهبان شهر د‌‌رآمد‌‌ و د‌‌ر پیکرتراشی‌ها تاج کنگره‌د‌‌اری به سان کنگره‌ی باروی شهر بر سر وی قرار گرفت. بنابر روایت پلوتارک، پاد‌‌شاهان هخامنشی د‌‌ر پرستشگاه اناهیتا تاج‌گذاری می‌کرد‌‌ند‌‌ و گویا این سنت د‌‌ر د‌‌وران ساسانی نیز اد‌‌امه یافت. به همین د‌‌لیل است که د‌‌ر نقش رستم، شاه نرسه حلقه‌ی پاد‌‌شاهی را از د‌‌ست اناهیتا می‌گیرد‌‌ و یا د‌‌ر طاق بستان، اناهیتا به پیروز، شاه ساسانی، حلقه‌ی پاد‌‌شاهی می‌بخشد‌‌.

از آن جا که اناهیتا د‌‌ر باورهای ایرانیان باستان به شکل د‌‌ختر تصور می‌شد‌‌ه است، معابد‌‌ اناهیتا را پس از اسلام، قلعه‌ی د‌‌ختر هم می‌نامید‌‌ند‌‌ و هنوز هم خرابه‌های آن‌ها، به نام قلعه د‌‌ختر یا چهل د‌‌ختران یا پل د‌‌ختر است. از جمله معابد‌‌ اناهیتا، معبد‌‌ اناهیتا د‌‌ر کنگاور کرمانشاه است.

علاوه بر شهرهای ایران، پرستشگاه‌های اناهیتا را می‌توان د‌‌ر تمام گستره‌ای که زمانی ایرانْ‌زمین خواند‌‌ه می‌شد‌‌ه است، یافت. آگاتانژ د‌‌ر تاریخ باستان ارمنستان به پرستشگاهی اشاره می‌کند‌‌ که د‌‌ر زمان تیرد‌‌اد‌‌‌شاه د‌‌ر نزد‌‌یکی روستایی به نام ارز، متعلق به اناهیتا بود‌‌ه است. د‌‌ر میان ارمنیان، هنوز هم د‌‌ر روز د‌‌هم فرورد‌‌ین جشن گل، د‌‌ر ستایش اناهیتا برگزار می‌شود‌‌. د‌‌ر این روز که همان آبان روز و فرورد‌‌ین‌ماه است، جوانان تاجی از گل برسر می‌گذارند‌‌ و د‌‌سته‌ای ازشاخه‌های بید‌‌ د‌‌ر د‌‌ست می‌گیرند‌‌،یا به یکد‌‌یگر گل هد‌‌یه می‌د‌‌هند‌‌.

زرتشتیان کرمان نیز د‌‌ر روز د‌‌هم فرورد‌‌ین‌ماه، جشنی برپا می‌کنند‌‌ و آن را «ابرو جشن» می‌نامند‌‌. اما جشنی که د‌‌ر آبان‌روز و آبان‌ماه، آبانگان، برگزار می‌شود‌‌ را «آبان‌رو» می‌خوانند‌‌.

ابوریحان بیرونی د‌‌ر آثا‌رالباقیه د‌‌رباره‌ی آبانگان می‌نویسد‌‌: «د‌‌ر این روز زو پسر تهماسب به شاهی رسید‌‌ و مرد‌‌مان را به حفر انهار و تعمیر آن امر کرد‌‌.»

معمول است که مرد‌‌مان این جشن را د‌‌رکنار جوی‌های آب و یا رود‌‌خانه‌ها برگزارکنند‌‌ و به شاد‌‌ی بگذرانند‌‌.

در اهمیت آب دینی همین قدر کافیست که تنها ناظم و حاکم در مناسبات مردم و آب، باورهای دینی و آیینی است و هرچه این باورها عمیق‌تر و دقیق‌تر باشد به همان میزان پایبندی مردم در عمل به آموزه‌های آن باورها بیشتر خواهد شد به طوری که دیگر نه مناسبات سیاسی و نه مناسبات اقلیمی و جغرافیایی نمی‌توانند میانجی منفی و حتی میانجی مثبت این مناسبات و یه به عبارتی این پیوند معنوی باشند.بنابراین، باورهای دینی و آیینی یکی از مهمترین عوامل مصرف پرهیزگارانه‌ی آب بوده است. البته ناگفته پیداست که توصیه‌های دینی مبنی بر پرهیزگاری، نه فقط آب بلکه همه‌ی شئون زندگی یک فرد را در بر می‌گرفته است که علاوه بر پرهیزگاری در جنبه‌های دیگری همچون اخلاق، پرهیزگاری در مصرف را شامل میشد منتهی بنا به دلایلی که پیشتر گفته شد پرهیزگاری در مصرف آب در نوک پیکان سفارش‌های دینی قرار داشت.

بطوری که پیشتر نیز گفته شد آب، در همه‌ی دنیا و در میان همه‌ی ملل، نخست مایه ی حیات انسانها و سپس مایه‌ی حیات دولتها و تمدنها بوده است. مولکول آب از دو اتم هیدروژن و یک اتم اکسیژن تشکیل شده‌است که با پیوندهای کووالانسی به هم متصل شده‌اند اما این ماده در ذات خود عناصر دیگری چون "قدرت" را هم دارد که بازیگر اصلی عرصه‌های تمدنی بوده است. کما اینکه پیشتر دیدیم بیشتر تمدنهای بزرگ یا ساحلی بوده‌اند و یا رودخانه ای و تنها تمدنی که دسترسی به آب انبوه نداشته است تمدن ما بوده است که آنهم بر پایه‌ی آبی که از کاریز و قنات بیرون کشیده شده است بنا شده است و این همان قدرت ذاتی آب است.

اشاره‌های سیاسی که در مناسبات بین مردم و دولت ایران باستان در این بخش خواهد رفت به هیچ روی دامن زدن به نظریه ی کارل ویتفوگل در کتاب استبداد شرقی نیست که جوامع شرقی را جوامع استبدادی و آب سالاری می‌داند که  بر پایه‌ی آب شکل گرفته است چرا که صرفنظر از نقدهای جدی بر مبانی نظری ایشان، دستکم حوزه‌ی تمدنی ایران حوزه‌ی آب سالاری نبوده است بلکه تمدن ایران بر پایه‌های کاریزهایی برکشیده شده است که معماران آن، ذهن هوشمند و بازوان توانمند ایرانی بوده است پس اگر مشابهت‌هایی هم در نظام سیاسی بین تمدن کاریز و تمدنهای ساحل و رودخانه وجود داشته باشد به دلیل مناسبات انسانی بین ملتهاست نه مخرج مشترک تمدنی.

پادشاهان ایران دریافته بودند که دوام و قوام حکومتشان به چندین عامل اساسی بستگی دارد که دو مورد از آنها یکی سلطه بر آب و دیگری روستایی ماندن جوامع یا شهری نشدن جوامع است. نباید فراموش کرد که در بیشتر موارد پادشاهان مردم را بخاطر آب می‌خواستند نه آب را بخاطر مردم بنابراین مناسبات خود را نیز بر مبنای همین سیاست تنظیم می‌نمودند که دست آخر به چیرگی هیئت حاکمه بر مردم منتهی میشد. ناگزیرم برای توضیح بیشتر این بخش، قسمتهایی از یک پژوهش علمی را عینا در همینجا نقل نمایم. دکتر کاظم علمداری در کتاب «چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت» می‌نویسد:

«کمبود آب (عنصر طبیعی) روابط اجتماعی متفاوتی را طلب می‌کرد. اختراع ابزار تولید جدید سبب‌ساز انفرادی شدن تولید در بعضی از تمدن‌ها شد. به طوریکه یک فرد می‌توانست با استفاده از خیش و بدون وابستگی گروهی امر تولید را به سرانجام برساند و از این طریق نه تنها نیازمندی‌های خود را تامین کند، بلکه به مازاد محصولی نیز دست یابد و با مبادله‌ی آن به تراکم ثروت برسد. این تحول در جوامعی که مالکیت خصوصی وجود داشت، ممکن گردید. اما در جوامعی که، علی‌رغم دستیابی به ابزار تولید جدید، فرد همچنان به گروه وابسته می‌ماند فرایند تحول تمدن به چرخه‌ی باطلی افتاد. در اینگونه جوامع، که آب اصلی‌ترین عامل تولید محسوب می‌شد، تولید فردی ممکن نبود زیرا زمین بدون آب ارزش نداشت و تامین آب نیز به دلیل کمبود و دشواری دسترسی به آن بدون همکاری با دیگران عملی نبود. بیشتر تمدن‌های باستان در شرق در این وضعیت قرار داشتند.

ساخت قنات را که بیش از دو هزار سال می‌گذرد نباید دست کم گرفت. ادامه‌ی این تحول صنعتی – تولیدی می‌توانست به انقلابات دیگری منجر شود، ولی نیروی کاری که می‌بایست برای ساخت و نگهداری کاریزها به کار گمارده می‌شد بسیار فرساینده بود. سرپرستی از این قنات‌ها نیز از عهده‌ی دیوان‌سالاری دولتی برمی‌آمد. همین امر، سیاست مستبدانه‌ای بوجود آورد که از این پس این سیاست مستبدانه مانع رشد تولید بیشتر میشد. زیرا زیاده‌خواهی‌های سیاست مستبدانه، بخش عظیمی از نیروی انسانی آن روز را که می‌بایست صرف تولید و بازتولید می‌شد، به هدر می‌داد. بنابراین رشد، پس از انقلاب کشاورزی در تمدن‌های شرق که با کمبود آب مواجه بودند، بسیار کند شد.

نکته‌ی مهم دیگر رشد مالکیت خصوصی بود. در سرزمین‌هایی که تولیدات کشاورزی مستلزم فراهم آوردن دسته‌جمعی آب بود، مالکیت خصوصی رشد نکرد. رشد مالکیت خصوصی رمز رشد نیروهای مولد بود. در آن جوامع تامین آب به عنوان عنصر اصلی تولید به صورت گروهی انجام می‌گرفت چون از عهده‌ی فرد برنمی‌آمد، لذا سازمان دولتی و قدرت پشتوانه‌ی آن نیز وارد کار تولید کشاورزی گردیدند به طوریکه کشاورزی بدون همکاری دولت و سازماندهی نیروی کار برای تامین آب ممکن نبود. بنابراین به جای رشد مالکیت خصوصی، مالکیت جمعی و دولتی رشد کرد و دولت مستبد از این طریق شکل گرفت.

رشد مالکیت خصوصی باعث شد که تولیدکننده محصول را کنترل کند و این برخلاف مالکیت جمعی و دولتی بود که دولت کنترل تولید محصول را در دست داشت. مالکیت خصوصی منجر به تولید کالایی، یعنی تولید برای فروش و نه صرفا مصرف شخصی شد. بنابراین به ازدیاد حرفه‌ها و تجارت رونق بیشتری بخشید. اینگونه فعالیت‌ها هسته‌های پیشرفت شهر و مناسبات شهری را فراهم ساخت. زندگی در شهر مستلزم رعایت مقررات دیگری جز سنن بود. بنابراین ریشه‌ی کلیه‌ی تحولات انقلابی، در پیدایش مالکیت خصوصی در تبدیل محصولات به کالا بود. این بزرگترین تفاوتی بود که میان تمدن شرق و غرب وجود داشت. در کنار رشد شهر، طبقه‌ی متوسط نیز بدون مزاحمت‌های حکومتی بوجود آمد. این بدان معنی نیست که در شرق شهر پیدا نشد، بلکه به گفته‌ی مارکس، شهر در نظام آسیایی چیزی جز یک ده بزرگ نبود. یعنی شهرها ویژگی‌های اجتماعی روستایی خود را حفظ کردند.

تداوم رشد اقتصادی از سطح کشاورزی به صنعت و بازرگانی (شهرنشینی) ضامن حفظ امکان رشد در بخش‌های دیگر جامعه بود. تنها در جوامعی که این تحول رخ داد، تمدن باستان زندگی کشاورزی، قبیله‌ای را پشت سر گذاشت. شهرنشینی از ویژگی‌های برجسته و یکتای اقتصاد روم و یونان در دوران باستان بود. ساختار شهر رومی و یونانی به ساختار شهرهای اروپایی در دوران معاصر شباهت داشت. روم در قرن اول میلادی دارای خیابانهای سنگ‌فرش شده، سیستم فاضلاب، منابع آبرسانی و تشکیلات آتش‌نشانی، حتی بهتر از پایتخت‌های کشورهای اروپایی در سال 1800 بود. نخستین سیستم آبرسانی شهری در یونان مربوط به 600 سال پیش از میلاد مسیح است. در فاصله‌ی سالهای 97 تا 104 میلادی بسیاری از خانه‌های روم به آب لوله‌کشی سرد و گرم مجهز بودند. پیشرفتهایی زیربنایی از این دست در یونان و روم باستان با رشد اقتصاد شهری از یک سو و پیدایش تفکر عقلی از سویی دیگر ارتباط داشت.

رشد اقتصاد کشاورزی نیازمند تحولات سیاسی، فرهنگی و فکری نبود، بلکه گستردگی زندگی شهری بود که این نیاز را می‌طلبید. بنابراین جوامع باستان، و حتی آنهاییکه به تمدن چشمگیری نیز دست یافتند نمی‌توانستند به تحولات دموکراتیک در حوزه‌ی سیاست و مسائل فرهنگی و اجتماعی روی آورند. سنن و هنجارهای دینی معمولا پاسخگوی نیازمندی‌های سیاسی و اجتماعی آن جوامع بود. در شرایطی تحول از این حد بالاتر رفت که هنجارهای سنتی دست و پاگیر بود و انسان بالامآل به طرح و تدوین مناسبات جدیدتری نیاز داشت.»

اکنون می‌توان دلایل اهمیت آب نزد مردم و حاکمان را اینگونه بازخوانی کرد که مردم یا همان رعیت دریافته بودند که در کشور کم آبی زندگی می‌کنند که دستیابی به آب زراعی و تولید جز با کمک دولت که مانع از استقلال و تولید فردی و مروج تولید گروهی است میسر نیست، بنابراین به اعتبار هوش ذاتی خود، مدارای با دولت را تنها راه ارتزاق و امرار معاش‌شان می‌دانستند و این بهای سنگینی که بابت امرار معاش خود می‌پرداختند موجب می شد که در استفاده ی از آب پرهیزگار باشند.

نتیجه‌ای که می‌توان از این پیشگفتار گرفت اینست که آب برای ما ایرانیها که در اقلیم کم آبی زندگی می‌کنیم از روزگاران کهن و بیشتر از دیگران مایه‌ی حیات بوده است، هم حیات بیولوژیکی و هم حیات فکری که تمدن و فرهنگ در سایه‌ی آن ساخته می‌شوند. آبی که ما ایرانیها با استفاده از ژئومورفولوژی و پستی بلندی و شیب زمین در اختیار گرفته و بیرون کشیدیم، تمدن ما را برکشید و به چهارراه تمدنها تبدیل کرد اما وقتی که همین آب با سیاست نابخردانه‌ی حاکمان جاری شد، عقب ماندگی ملتی را رقم زد که با ذکاوت خود از هیچ همه چیز ساخته بودند. بنابراین آبی که در نرمی و لطافت و گوارایی سرمشق است، چونان شمشیر دو لبه ایست که استفاده‌ی درست از آن اوج عزت و استفاده‌ی نادرست از آن حضیض ذلت است.

در بخشهای بعدی توصیف دقیقی از مصرف آب در ایران و نکته های باریکتر از مو در پیرامون سویه‌های تاریک این پدیده را بررسی خواهم نمود که بدون تردید کنجکاوی بسیاری از شهروندان ایرانی را برخواهد انگیخت.

 

منابع:

http://www.bfm.ir/ContentDetails.aspx?Id=114

فصلنامه فرهنگی-هنری جشن کتاب،تابستان1386 شماره ی 2»

علمداری، کاظم (1383) چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت؟، نشر توسعه، چاپ دهم

ویتفوگل، کارل آگوست (1392) استبداد شرقی، ترجمه محسن ثلاثی،  نشرثالث

 

پرونده‌ی «شایسته مدنی» در انسان شناسی و فرهنگ

http://anthropology.ir/node/22551