شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
مجله ویستا

گفت وگو با عادل غلامی و همسرش سمیرا نایبی



	گفت وگو با عادل غلامی و همسرش سمیرا نایبی | وب

ملی‌پوش والیبال ایران می‌گوید در بچگی نزدیک بوده که فوتبالیست شود، او حتی در رشته کشتی هم ثبت نام کرده بود اما به قول خودش: «شانس آوردم و قسمت این بود.» سرنوشت برایش این طور رقم خورده بود که در یکی از مسابقه‌های فوتبال مدارس گل به خودی بزند تا پرونده‌اش برای همیشه در این رشته ورزشی بسته شود. خودش که می‌گوید: «شانس آوردم.» شاید اگر آن مسابقه فوتبال برگزار نمی‌شد و عادل غلامی آن گل به خودی را نمی‌زند او حالا اصلا والیبالیست نبود که بخواهد عضو تیم ملی باشد. بازیکنی که ظاهرش کاملا با باطنش فرق می‌کند. ظاهری جدی، اخمو و تا حدودی هم عصبانی. اما وقتی پای حرف‌هایش می‌نشینی چیزی ته دلش ندارد و آنقدر خونگرم است که آدم احساس می‌کند سال‌هاست او را می‌شناسد. در این گفت‌و‌گو عادل خاطرات زیادی را مرور می‌کند و از روزهای تلخ و شیرین زندگی‌اش می‌گوید. غلامی البته جدا از عشق به همسرش و والیبال یک چیز دیگر را عاشقانه دوست دارد و آن لواشک محلی است.


گفت‌وگو جالب با عادل غلامی و همسرش «سمیرا نایبی»


از لیگ برتر شروع می‌کنیم .تیم شما چهارم شد. حاشیه‌ها زیاد بود و مثل این‌که بچه‌های شما برای این بازی بی‌انگیزه بودند.

حاشیه قبل از بازی با تیم شهرداری ارومیه هم وجود داشت. من خودم مشهدی نیستم و زیاد این حاشیه‌ها را احساس نکردم. دربازی با ارومیه وقتی وارد سالن شدیم جو مسموم بود. انرژی‌ها خیلی منفی بود. این ها نه بهانه است و نه تاثیر گذار. من می‌خواهم از یک عامل اصلی حرف بزنم که "بدشانسی" بود .یکی دیگر از دلایل این بود که ما وقتی فهمیدم بازی‌ها متمرکز نیست از لحاظ روحی و روانی افت کردیم. من هنوز هم نمی‌توانم این موضوع را درک کنم که چرا یک دفعه این کار را انجام دادند. ما طبق قانون برنامه ریزی کرده بودیم. دوست داشتیم در تهران با شهرداری ارومیه بازی کنیم. روی همه چیز حساب و کتاب کرده بودیم. البته به نظر من در حالت عادی پیکان قهرمان لیگ برتر می‌شد ولی ما امید زیادی داشتیم که دوم شویم. اما با این شرایط شهرداری ارومیه دو بازی میزبان شد. ما بازی اول را هم واگذار کردیم و از لحاظ روحی و روانی دوباره افت کردیم.البته در مشهد می‌توانستیم مقابل این تیم پیروز شویم اما باختیم و تقدیر این بود. کل تیم ما در شوک بودند. در هر صورت ما چهارم شدیم و من به قهرمان، نایب قهرمان و تیم شهرداری تبریز که سوم شد تبریک می‌گویم.


در کل امسال لیگ چطور بود؟

خوب نبود. تیم‌هایی که هزینه می‌کنند دوست دارند بازی هایشان بازخورد داشته باشد. البته تیم‌های قدرتمند وقتی در یک گروه قرار می‌گیرند بازی هایشان جذاب می‌شود.


البته این اتفاق کمک بزرگی به ملی‌پوشان کرد.

به نظرم حرکت خوبی بود. واقعا بازی‌ها فشرده بود و اگر لیگ هم فشرده می‌شد که خیلی از بچه‌ها مصدوم می‌شدند.


امسال از شرایط میزان راضی بودی؟

من 5 سال در کاله بودم و کمتر بازی کردن در شهرستان‌های دیگر را تجربه کرده‌ایم. به نظرم مشهد می‌تواند قهرمان لیگ برتر شود.


درست است که می‌گویند در مشهد مافیا وجود دارد؟

من چون مشهدی نیستم این چیز‌ها را حس نمی‌کنم باید از خود آن‌ها بپرسید. اگر از من درباره والیبال آمل سوال کنید می‌توان توضیحات زیادی درباره این تیم به شما بدهم. چون سال‌ها در این تیم بازی کرده‌ایم. فقط یک ذره جو سالن مسموم بود.


یعنی علیه شما خط می‌دهند؟

نمی‌دانم اما کلا حس خوبی نداشتم. در استادیوم تماشاگران خودی به ما تیکه می‌انداختند.


در بازی با پیکان هم همین طور بود؟

متاسفانه در بازی با این تیم تماشاگران کاری کردند که پیکانی ها می‌خواستند. جو ناخواسته به نفع پیکان شده بود. در سالن به ما توهین می‌کردند.حرف‌هایی می‌شنیدیم که تا به حال به ما نزده بودند. حتی یک بار علی مباشری با آن‌ها درگیر شد. وقتی هم که عقب افتادیم شرایط بدتر شد.


به همین دلیل باختید؟

نه. وقتی یک مجموعه بخواهد کاری را انجام بدهد می‌تواند. چطور می‌شود ما بازی را 23 بر 18 جلو باشیم و بد ببازیم؟ این فقط از بدشانسی است. ما اگر یک امتیاز دیگر می‌گرفتیم همه چیز فرق می‌کرد.


برای فصل بعد در میزان می‌مانی؟

الان زود است در این مورد حرف بزنیم. من یک سال خوب را در مشهد داشتم حسم واقعا خوب بود. به امام رضا(ع)نزدیک بودم و از لحاظ زندگی شخصی‌ام همه چیز خوب بود. یک چیز جدید را تجربه می کردم


امسال تیم ما نسبت به قبل شرایطش فرق می کند.خیلی ها معتقدند اگر تیم ما در لیگ جهانی موفق شد به خاطر کارهایی بوده که ولاسکو انجام داده است.

منم نظرم تا حدودی همین است. چون وقتی کواچ آمد ما یک ضرب راهی لیگ جهانی شدیم. اصلا زمان نبود که با هم کار کنیم. اما امسال این زمان است و ایشان از اول تمرینات را زیر نظر دارند. امیدوارم نتایج خوبی بگیریم.


کواچ از این حرفت ناراحت نشود؟

مگر چه چیزی گفتم که ناراحت شود؟ ما تازه در بازی‌های آخر لیگ جهانی بود که با سبک او آشنا شدیم. ما دو تا سبک متفاوت را تجربه کردیم.


سبک کاری کواچ با ولاسکو چقدر فرق دارد؟

دو تا سیستم متفاوت است. ولاسکو با یک سیستم دیگر کار می کرد. اوایل برای ما سخت بود. ما عادت کرده بودیم و اوایل خیلی سخت بود. کم کم عادت کردیم و نتایج خوبی هم گرفتیم.


حالا این سبک برای شما جا افتاده است و راحت تر تاکتیک هایی که کواچ می گوید را اجرا می کنید.

بله.اما مثالی برای شما می زنم.در فوتبال تاکتیک ها و سیستم های زیادی دارد اما در والیبال این چیزها زیاد نیست و فقط یک سری ریزه کاری وجود دارد.سیستم آنالیز کواچ و ولاسکو با هم فرق داشت.ولاسکو کلی به قضیه نگاه می کرد اما کواچ خیلی ریزبینانه ماجرا را دنبال می کند.ما هم با ولاسکو و هم با کواچ نتیجه گرفتیم و این قضیه نشان می دهد که بازیکنان ما تاکتیک پذیر هستند.


خیلی‌ها نگران بودند اگر ولاسکو از ایران برود نسل طلایی والیبال ما هم از بین می‌رود.اما این اتفای نیفتاد.

در ورزش حرف اول را مدیریت می زند.اگر برنامه داشته باشید هر مربی ای که بیاید طبق آن برنامه جلو می رود.


حتی خیلی‌ها تیم شما را با تیم فوتبال سال 98 مقایسه می‌کنند.

فوتبال ما برنامه نداشت. وقتی علی دایی، علی کریمی و کریم باقری رفتند کسی جانشین آن‌ها نشد. فوتبال ما برنامه طولانی مدت نداشت. اما تیم ملی نوجوانان ما که همان تیم ارتعاشات صنعتی است را به سختی بردیم. به نظرم بازیکنان جوان باید جایگزین شوند. عقیده من این است که ما پایه کار را بلدیم و شاید در مقطعی افت کنیم اما از پس کار بر می‌آییم.


	گفت وگو با عادل غلامی و همسرش سمیرا نایبی | وب


دوست داشتی مثل سعید معروف در یکی از تیم‌های اروپایی بازی می‌کردی؟

هر ورزشکاری دوست دارد در بهترین باشگاه‌های اروپایی بازی کند و بهترین مبلغ را هم بگیرد. اما به این قضیه باید عقلانی نگاه کرد. سعید جزو نخبه‌های ورزش ما است. اگر سعید الان دارد در روسیه بازی می‌کند حقش است. او یکی از وب ‌های والیبال دنیاست و باید در همان جا بازی کند. من هم خودم دوست دارم لژیونر شوم نه تنها خودم بلکه همه بچه‌ها این را دوست دارند.


تا الان پیشنهادی داشته‌ای؟

من یک بار از لهستان پیشنهاد داشتم که آن را رد کردم. برای من اولویت مالی همیشه در رده‌های پایینی قرار دارد اما شرایط لهستان طوری نبود که من بتوانم در این کشور بمانم. در این کشور همه قد بلند هستند و فیزیکی بازی می‌کنند. این دلیل اصلی برای رد پیشنهاد لهستانی‌ها بود.


می‌خواهیم کمی به عقب برگردیم. عادل غلامی چطور شد که به سمت والیبال آمد و تا تیم ملی رسید؟

من ذاتا به والیبال علاقمند بودم. در محله ما خیلی‌ها والیبال بازی می‌کردند. من بازی آن‌ها را نگاه می‌کردم. از همان بچگی تکنیک‌های والیبال را به خوبی درک می‌کردم. والیبال مثل فوتبال نیست که هر آدمی بتواند به راحتی آن را بازی کند.من والیبال را بازی م کردم تا اینکه در دوران راهنمایی معلم ورزش ما آقای مسلم یحیی پور مشاوره خوبی به من داد.جالب اینجاست که ظرف شش ماه به اردوی تیم ملی نوجوانان دعوت شدم.


در شمال کشور خیلی از ورزشکاران یا کشتی گیر هستند،یا فوتبالیست.همین الان در لیگ کشتی و در لیگ برتر فوتبال بازیکنان شمالی زیادی وجود دارند.

دقیقا همین طور است.من خودم می گویم شانس آوردم.شاید اگر در هر رشته دیگری فعالیت می کردم به این اندازه نمی توانستم انرژی بگذارم.من در مقطعی ژیمناستیک کار می کردم اما هیچ استعدادی در این رشته نداشتم. در ورزش کشتی هم ثبت نام کردم اما چون دیر به محل تمرین رسیدم من را به سالن راه ندادند. در مقطعی هم فوتبالیست بودم اما یک گل به خودی سرنوشت من را تغییر داد. من عضو تیم استان بودم. در مسابقات نیمه نهایی نوجوانان استان در پست دفاع آخر بازی می‌کردن که گل به خودی زدم. پس از این گل کلا از فوتبال متنفر شدم. پس از مشاوره‌های معلم ورزشمان وارد دنیای والیبال شدم.


اولین بار چه زمانی به تیم ملی دعوت شدی؟

زمان گاییچ بود. من بیست و یک سالم بود که دعوت شدم. حس قشنگی بود.


دوران گاییچ چطور بود؟

من زیاد با ایشان کار نکردم. اما تاکتیک‌های ایشان جدید بود. آن زمان مرحوم حسین معدنی افتخارات زیادی داشت.


شما نسلی هستید که مردم برای شما فریاد می‌زنند؟ به ورزشگاه می‌آیند و...

این نسلی بود که سال 2005 بنایش را گذاشتند. ما از تیم ملی جوانان وارد تیم ملی بزرگسالان شدیم. از آن به بعد موفقیت‌ها شروع شد. این‌که مردم به والیبال علاقه دارند حس خوبی است اما مسئولیت بازیکنان را سنگین‌تر می‌کند. مردم از ما انتظار دارند. والیبال یک جور‌هایی شده افتخار و غرور ملی آن‌ها. مردم به آن افتخار می‌کنند. مردم ما تشنه ورزش هستند. امیدوارم با گرفتن میزبانی‌ها و حمایت مردم موفقیت‌های ما ادامه داشته باشد.


اما یکی از شرایط  گرفتن میزبانی حضور بانوان در سالن‌های ورزشی است.

به نظر من بانوان باید وارد سالن‌ها شوند. این نظر شخصی من است و پایش هم می‌مونم. اگر بانوان به ورزشگاه بیایند تماشاگران هتاکی نمی‌کنند. کدام آدمی جلوی چشمان مادر، فرزند، همسر و خواهرش هتاکی می‌کند؟ جو سالن‌ها با ورود بانوان پاک می‌شود. به نظرم آن‌ها این حق را دارند که والیبال را از نزدیک تماشا کنند.


یک سوال را شفاف از تو می‌پرسیم. تو با ولاسکو اختلاف داشتی این طور نیست؟

به نظرم یک سوء تفاهم بود. سوء تفاهمی که من را دو سال از والیبال دور کرد. من مصدوم بودم و شرایط روحی و روانی‌ام طوری نبود که بتوانم ادامه بدهم. با ولاسکو حرف زدم و گفتم که باید دو هفته استراحت کنم. او به من گفت اگر پزشک تیم تایید کند می‌توانی این کار را انجام بدهید. آن زمان آقای ضیغمی پزشک تیم بودند و با دوری دو هفته‌ای من موافقت کردند. اما این وسط نمی‌دانم چه چیز‌هایی به ولاسکو گفته بودند و چه برداشت‌های شخصی شده بود که...به نظرم بعضی‌ها شیطنت کردند. تا این‌که پس از دو هفته خوش خبر زنگ زد و گفت برای رفتن به ایتالیا به اردو بروم. مصدومیت من هنوز خوب نشده بود. من رفتم و اردو شروع شد، اما آن‌ها به ایتالیا رفتند .من با تیم "ب"تمرین کردم. بعد از برگشت من را خط زدند. لیگ سال بعد خیلی خوب بازی کردم اما نمی‌دانم چرا دعوت نشدم. صحبت این بود که من اردو را ترک کرده‌ام. من ادله آوردم که این کار را انجام نداده‌ام. بعد از این ماجرا با پا در‌میانی خوش‌خبر و افشار دوست مشکلات حل شد.


زمانی که خوش‌خبر برای ریاست فدراسیون بسکتبال کاندیدا شد واکنش شما چه بود؟

همه شوکه شده بودیم. همه بچه‌ها به او زنگ زدیم که این کار را انجام ندهد. به نظر من اگر ایشان نباشد تیم ما نمی‌تواند تا این اندازه موفق باشد. همه از صمیم قلب دوستش داریم و حس پدرانه به او دارند.


روزی که خبر مرگ حسین معدنی را شنیدید. از آن روز حرف بزنید.

راستش ما فکرش را نمی‌کردیم که مریضی او تا این اندازه جدی باشد. فکر کنم ما در اردوی ایتالیا بودیم. قرار بود به ما خبر ندهند. اما بچه‌ها فهمیدند و خبر به گوش ما هم رسید. شرایط سختی ایجاد شد. شوکه شده بودیم. معمولا این مریضی‌ها زمان زیادی می‌برد تا کسی را از پا در بیاورد. تا حدودی امیدوار بودیم که معدنی سلامتی‌اش را به دست بیاورد اما ....


چه کسی این خبر را به شما داد؟

همسرم. روز جمعه بود و او در اینترنت خبر را خوانده بود. شب قبلش ما مهمان برنامه علی ضیا بودیم و از همه مردم خواستیم تا برای او دعا کنند. اما فوت او یکی از سخت‌ترین روزهای زندگی من را رقم زد. به نظر من رسیدن والیبال به این‌جا مدیون تلاش‌های معدنی است. او هنرمند هم بود. هم خطاط خوبی بود و هم خوب عکاسی می‌کرد. به نظرم آدم کاملی بود و جای خالی‌اش خیلی احساس می‌شود. بعضی وقت‌ها که عکس‌های او را می‌بینم جای خالی‌اش را بیش‌تر از قبل احساس می کنم. امیدوارم خدا روحش را شاد کند.


بزرگ‌ترین شیطنت زندگی عادل غلامی چه چیزی بوده است؟

در بچگی سر چند نفر را شکستم. در محله ما رودخانه زیاد بود. من مار‌های آبی که خطرناک نیستند را می‌گرفتم و با آن بچه‌های محل را می‌ترساندم.


از محبوبیت خسته نشدی؟ سخت نیست؟

نه! چرا سخت باشد. محبوبیت سخت است اما مسئولیت هم دارد.



	گفت وگو با عادل غلامی و همسرش سمیرا نایبی | وب


جایی بوده که اذیت شوید و ...

من وقتی در شهرستان‌ها به خصوص پس از باخت از سالن بیرون می‌آیم رفتار‌هایی می‌بینم که در شان مردم ما نیست. یک‌بار هم در خارج از ایران یکی از هواداران گفت که بازیکنان خارجی را ببینید. آن‌ها با هواداران عکس می‌اندازند اما شما...من هم گفتم هواداران آن‌ها هم خیلی از چیز‌ها را رعایت می‌کنند. ما می‌خواهیم این رابطه دو طرفه باشد و احترام‌ها رعایت شود. البته خیلی از مشکلات به دلیل امکانات سالن‌ها است. بازیکن گاهی خسته است اما ...


تا به حال با کسی هم برخوردی کردی؟

من کلا خیلی صبور هستم. در مشهد چند نفر به من تیکه انداختند که از آن‌ها عذر خواهی کردم. یک بار هم در سطح شهر همین اتفاق افتاد که باز هم من عذر خواهی کردم. در کل برخورد نامناسبی با کسی نکردم. باز هم می‌خواهم تکرار کنم که اگر بانوان به سالن‌های ورزشی بیایند شرایط بهتر می‌شود.


مغرور هستی؟

نه اصلا. به نظرم هر‌ چقدر در زمینه ورزش پیشرفت کنم شرایط بهتر می‌شود و از غرور ورزش‌کاران کم می‌شود، اما اعتماد به نفسم بالاست. البته در روابط عمومی کمی ضعیف هستم.


اما باید زیاد عصبانی شوی.

خیلی زیاد. از مادرم بپرسید به شما همه چیز را می‌گوید.


به نظرت محبوب‌ترین بازیکن والیبال چه کسی است؟

با فاصله سعید معروف. در این شکی وجود ندارد.


حواله‌ها چطور شد؟

من شنیدم که گفته‌اند یک میلیارد تومان به حساب والیبالیست‌ها واریز شده است. اما این اتفاق نیفتاده است. مردم هم فکر می‌کنند که ما کلی پول گرفته‌ایم و باز اعتراض می‌کنیم. همه رشته‌های ورزشی در این زمینه گلایه کرده‌اند اما گلایه والیبالیست‌ها خیلی کمتر بوده است. این همه دل مردم را شاد کردیم. از قدیم گفته‌اند تا عرق کارگر خشک نشده باید مزد آن را داد .عرق ما خشک شد و شش ماه هم گذشت اما هنوز هم خبری نیست.


نظرت درباره مجوز برای تبلیغ وب ‌های ورزش چیست؟

خوب است اما من خودم که هنوز پیشنهادی نداشته‌ام.


خیلی‌ها می‌گویند که با تزریق پول به والیبال این رشته ورزشی هم دارد راه فوتبال رو می‌رود؟

من فکر نمی‌کنم. والیبال هنوز هم جنب و جوش‌های فوتبال را ندارد. در والیبال اتفاقی نیفتاده که بگویند دارد راه فوتبال را می‌رود. البته خانواده فوتبال و والیبال هم با هم قابل قیاس نیستند. سوءتفاهم نشود اما خانواده آن‌ها بزرگتر است و مدیریت کردنش هم سخت تر .در والیبال یک حس خوب وجود دارد. امیدوارم همین جو باقی بماند.


هنوز هم در صفحات اجتماعی فعالیت داری؟ چند ماه پیش به ورزش‌کاران و به خصوص والیبالیست‌ها هشدار داده بودند که در سایت‌های اجتماعی و به اینستاگرام زیاد فعالیت نکنند.

اخطار که داده بودند. به ما گفتند به نوع عکس‌هایی که در این صفحات می‌گذارید دقت داشته باشد. اما فکر نکنم زیاد چیز خاصی باشد. همه چیز در حد یک تذکر بود.


بهترین هدیه‌ای که تا امروز گرفته‌ای چه چیزی بوده است؟

عیدی‌های پدر و مادر که همیشگی است و جای خودش را دارد.


راستی چرا همه شما "ریش" گذاشته‌اید؟تو سعید معروف و...

همین طوری، چون "مد" است.


	گفت وگو با عادل غلامی و همسرش سمیرا نایبی | وب


گفت‌وگو با همسر عادل غلامی«سمیرا نایبی»


همسر غلامی: همه بار خانه روی دوش من است، اما به افتخار آفرینی‌اش می‌ارزد.


نبود عادل در خانه چقدر سخت است؟

نبودن‌ها که همیشه سخت است اما وقتی پیروز می‌شوند و افتخار می‌آورند من همه چیز را فراموش می‌کنم.


بازی‌ها را نگاه می‌کنید دیگر؟

حتما. خیلی هم حرص می‌خورم. در اینچئون که بازی‌ها را از نزدیک تماشا می‌کردم واقعا گریه‌ام گرفته بود.


شما می‌دانستید که با یک والیبالیست ازدواج می‌کنید؟

بله. به نظرم وقتی با یک ورزش‌کار ازدواج می‌کنید باید همه شرایط آن را قبول کنید. ورزش‌کار اسمش رویش است. همسر‌های بقیه صبح می‌روند و شب به خانه می‌آیند. اما زمان ورزش‌کاران مشخص نیست. این ناعادلانه است که شرایط آن‌ها را قبول نکرد.


ورزش‌کاران معمولا خانه به دوش هستند. هر فصلی را در یک تیم و در یک‌شهر بازی می کنند. این شرایط را سخت‌تر نمی‌کند؟

سختی اش این است که برای 6 ماه خانه نداریم.منظورم این است که نمی توانیم وسایل خودمان را همراه ببریم.البته امسال که عادل در مشهدی بازی می کرد شرایط خوب بود.آنجا یک خانه با تمام امکانات در اختیار ما گذاشته بودند.


خودتان هم ورزش می‌کنید؟

من رشته تحصیلی‌ام تربیت بدنی است و قبل در رشته دو‌ و میدانی فعالیت می‌کردم. من همیشه آرزویم این بود که عادل را در این نقطه‌ای که الان هست ببینم.


همیشه می‌گویند پشت یک مرد موفق یک زن است. چقدر در این زمینه نقش داشتید؟

این را باید عادل بگوید. واقعا تلاش خودش بوده که به این‌جا رسیده است. من فقط توانستم مراقب حریم خانه‌اش باشم تا این حریم برایش امن باشد.


این را می‌خواهم بگویم که همیشه روی شما در موقعیت‌های مختلف حساب کرده است؟

صد در صد. حتی زمانی بوده که عادل چک داشته و روی من حساب کرده است! بیشتر کار‌های خانه روی دوش من است.


تا به حال شده که از این وضعیت خسته شده باشید؟

خسته می‌شوم اما باور کنید لذت می‌برم. وقتی ملی‌پوشان افتخار می‌آورند همه خستگی‌ها از تن ما در می‌رود.


خودتان را چقدر در این موفقیت‌ها سهیم می‌دانید؟

این را هم باید عادل جواب بدهد.


شما در اینچئون و پس از چند ماه دوری همسرتان را دیدید و ...

وافعا حس خوبی بود .خسته شده بودیم، حتی مجرد‌ها هم وقتی جو و انرژی متاهل‌ها را دیدند روحیه گرفته بودند.


تماشای مسابقات از نزدیک چه حسی داشت؟

بازی‌های آسیایی بود. هر چه به فینال این رقابت‌ها نزدیک می‌شدیم استرس‌ها بیشتر می‌شد. من خودم کلا آدمی استرسی هستم.


در خانه بیشتر اذیت می‌شوید یا در سالن؟

در خانه. در سالن فضا طوری است که آدم خودش را خالی می‌کند.اما در خانه نمی‌شود زیاد کاری کرد.


تا به حال از برخوردهایی که در خیابان دیده اید اذیت نشده اید؟

نه، تا به حال کسی کار زشتی انجام نداده است. همه برخورد‌ها محترمانه بوده‌است.


منبع: آسمونی‌، وب‌سایت خبرآنلاین