چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

خدعه با مردم


خدعه با مردم
پل زدن میان حقیقت و خطا در زمانه ای که ما در آن زندگی می کنیم آسان تر از هر وقت دیگری در طول تاریخ است. به لطف مجموعه ای از امکانات که آنها را «وسایل ارتباط جمعی» می خوانند، خروارها خبر تحویل خلایق داده می شود که به راستی تمییز حقیقت و خطا در میان آنها تقریبا برای هیچ کس مقدور نیست و به همین دلیل -بویژه در میان اهل سیاست- رسانه ها بیشتر به عنوان ابزار جنگ شناخته می شوند تا وسیله ای برای آگاه کردن دیگران از آنچه نمی دانند ولی باید بدانند. شیوه جنگ هم اغلب اینگونه است که رسانه های غول پیکر شرکای کوچکتر خود را هم به خط می کنند و همه تاکتیک های دروغ بافی و سیاه نمایی را -که دیگر در آن خبره شده اند و برای ما هم چندان ناشناخته نیست- فعال می سازند تا تصویر عنصری که یک گوشه این عالم به دلیلی «نامطلوب» تشخیص داده شده چنان تحریف و در مرحله بعد مخدوش شود که دیگر نتوان ادامه حیات آن را حتی به عنوان یک «فرض محتمل» در نظر گرفت. به قول خودشان، با این روش، یعنی با استفاده بمباران گونه از ابزار رسانه می توان دشمنانی بس بزرگ را به زیر کشید بی آنکه حتی یک گلوله شلیک شده باشد.
زمانی شاید تصور می شد که جایی در این جهان بزرگ، یک ستاد تصمیم گیری فوق العاده قدرتمند و در عین حال مخفی وجود دارد که اقدامات همه رسانه های طرفدار نظام سلطه را تنظیم و هماهنگ می کند و مجموعه آنها را به عنوان بخشی از یک پروژه تخریب سازمان می دهد. اگر چه نمی توان و نباید به طور کامل وجود چنین محافلی را رد کرد -و در مواردی داخل و خارج از ایران قرائنی کاملا آشکار از وجود چنین هماهنگی ها قابل عرضه است- اما حقیقت این است که همگرایی رسانه ای علیه «عناصر نامطلوب» بیش از آنکه یک پروژه باشد، پروسه ای است که سرجمع توسط یک منطق واحد یعنی «منطق سرمایه» حمایت و مدیریت می شود و به پیش می رود. در واقع نیازی نیست که کسانی در یک تاریکخانه بنشینند و برای تخریب فرد یا جریانی که خلاف منطق سود و سرمایه رانت خواران در حرکت است و در مقابل تن دادن به اخلاق کسب و کار آنها مقاومت می کند، نقشه بکشند؛ اقتضائات پول درآوردن و بر هم انباشتن آن، خود به خود و گاه ناخودآگاه جبهه ای بسیار مستحکم به وجود می آورد که با استفاده از سرسختانه ترین روش های ممکن در مقابل هر نوع فرایند اخلال کننده در مسیر سرمایه داری می ایستد و امکانات خود را به تمامی برای زمین زدن آن بسیج می کند.
مقصود این سرمقاله بحث درباره چگونگی به هم گره خوردن کاسبان و اهل رسانه و حاکم شدن منطق بازار بر فعالیت های رسانه ای و سپس اینکه چگونه چنین پیوند نامبارکی به ایجاد جبهه بندی های سیاسی خاص می انجامد، نیست. غرض بیشتر این است که مدلی یافت شود برای فهم اینکه اکنون چگونه دولت نهم در حالی که بی گمان در بسیاری حوزه ها کارنامه ای درخشان تر از دو سلف پیشین خود دارد، آماج تیرهای طعن و تهمت دشمنان است و فضایی به وجود آمده که در آن حتی دولتیان هم نمی توانند نصح و شفقت را از عناد و کینه ورزی تشخیص بدهند. پس از سخنان اخیر رییس جمهور درباره علل نابسامانی ها و دشواری های اقتصادی که اکنون به وضوح جان و تن ایرانیان را می آزارد، حجم بسیاراندکی از واکنش ها حاوی یک نگاه معقول و منصفانه به محتوای آن سخنان بود و آنچه بیش از همه می شد دید این بود که چگونه آنها که دولت اصولگرا را یک عنصر نامطلوب برای تحقق آمال خود تشخیص داده اند -که هر چه باشد به بهبود زندگی مردم ربطی ندارد و این را در سابقه و کارنامه خود به خوبی نشان داده اند- با سخنان او به گونه ای برخورد کردند که گویی آنچه دولت نهم در این دو سال انجام داده جز خسارت در پی نیاورده است. بسیار مهم است که دقت کنیم مسئله این نیست که مشکلات اقتصادی مردم کوچک نمایی شود -که رییس جمهور خود هم چنین نکرد- یا آنها را بی ربط به سیاست ها و برنامه های این دولت بدانیم -که در این مورد هم رییس جمهور موارد مهمی از خطاهای دولت را پذیرفت، راهکارهای اصلاحی را توضیح داد و حتی طی یک اقدام بی سابقه بابت آنها از مردم پوزش خواست- بلکه مسئله این است که دشمن اکنون در حال ساختن فضایی علیه دولت نهم است و برخی اصولگرایان هم متاسفانه در این راه مددکار آن شده اند که در این فضا دولت و بلکه شخص رییس جمهور نزد مردم متهم اول و آخر مجموعه ای از اتفاقات جلوه داده می شود که بسا سهمش در به وجود آمدن آنها بیشتر از عوامل خارج از اراده دولت نبوده است. در چارچوب همین فضاست که انتقاد فله ای از دولت نه ابزاری برای اصلاح امور بلکه بدل به یک هدف استراتژیک برای مخدوش ساختن چهره آن به قصد بهره برداری های سیاسی بعدی از جمله انتخابات مجلس هشتم می شود. دولت نهم بی عیب نیست اما سوال این است که کدامیک از دولت های گذشته بی عیب بوده اند؟ آیا خطایی که دولت نهم فی المثل در مورد افزایش تسهیلات دهی به مردم از طریق بانک ها مرتکب شد (آن هم با نیت خیر) و اکنون هم در حال اصلاح آن است، بزرگتر از خطاهای مکرری است که دولت اصلاحات انجام داد و هر یک از آنها بدل به بحران های بزرگ برای امنیت کشور شد؟ تورم آیا مشکلی است که همین دیروز در ایران پدید آمده باشد؟ چه تعداد از منتقدان اصلاح طلب و کارگزارانی دولت نهم می توانند ادعا کنند راه حلی برای مهار تورم دارند که تاکنون آن را نفرموده اند؟ گذشته از این، همه اقتصاددانانی که پس از سخنان رییس جمهور به اظهار نظر در این باره پرداختند بر این امر تاکید کردند که عوامل بسیار متعددی در رسیدن تورم به سطح فعلی دخیل بوده که تنها تعدادی از آنها مربوط به دولت است. اکنون کسانی میدان دار انتقاد از عملکرد اقتصادی دولت نهم شده اند که در دوره صدارت و وکالت خود رسما اعلام می کردند کاری به مشکلات اقتصادی مردم ندارند و همین حالا هم بی پرده می گویند که اگر دوباره به قدرت برسند همان مشی قبلی را البته با شدت و حدت بیشتر دنبال خواهند کرد.
شخصیتی چون مهدی کروبی شاید به همین دورویی ها نظر داشت که چندماه قبل جایی گفته بود اصلاح طلبان اگر دوباره به قدرت برسند تندروی ها دوباره آغاز خواهد شد، اگر چه کروبی هم اگر نگفته بود از جلسات خصوصی آقایان بیش و کم خبر می رسد که چگونه از همین حالا به دنبال برنامه ریزی برای ایجاد تنش و ناآرامی به محض ورود به مجلس هشتم ولو در قالب یک اقلیت کم شمار هستند. دولت نهم از روز نخست آغاز به کار خود پذیرفت که معیشت و اقتصاد و مطالبه عدالت، مهم ترین مسئله جامعه ایرانی است و تمام برنامه ریزی های خود را هم بر همین مبنا انجام داد. در کنار توفیقات بسیار مهم -که متاسفانه کم کاری عمیق در تبیین آنها مشاهده می شود- البته برخی از این برنامه هم فاقد دقت کافی بوده و مشکلات مهمی به بار آورده است اما این مسلما مجوزی نیست تا کسانی که هیچ آب مطهری توان تطهیر کارنامه سیاه آنها در تحقیر ملت ایران را ندارد، عنان و اختیار از دست بدهند و به ناروا از دروغ و راست ردیف کنند تا به خیال خودشان دولت اصولگرا از چشم مردم بیفتد.
سخن آخر اما چند کلمه ای با خود دولت است. در این فضای پرآسیب و آشوبناک یکی از مهم ترین ضرورت های دولت این است که فضای نقد علیه خود را مدیریت کند و اجازه ندهد که حساب اصولگرایان مشفق که تذکر و نصیحت به دولت را فریضه خود می دانند با کسانی که هدفی جز هدم اصل اندیشه اصولگرایی ندارند یکی شود. خصوصا در پیش بودن انتخابات مجلس هشتم لزوم گام نهادن به سمت همگرایی و تفاهم میان اصولگرایان را صد چندان می کند. به طور طبیعی اکنون این دولت است که از آن توقع می رود پیش قدم شود و با شرح صدر بیشتر، راه هایی برای نزدیک کردن اصولگرایان به هم -که بدون شک دور از دسترس هم نیستند- بجوید. تشکیل کارگروهی از همه صاحب نظران اصولگرا برای یافتن راه حلی عاجل برای مسئله تورم که همه امکانات دولت هم پشت آن قرار بگیرد می تواند گام نخست در جهت تصحیح وضعیت موجود و سوق دادن آن به سمتی باشد که اصولگرایان در آن به جای صرف نیروی خود در تقابل با هم، به تجمیع نیروها برای رسیدن به نتیجه های مشترک بیندیشند. فرصت پیش رو بسیار کمتر از آن است که بتوان آسوده نشست و زمان را از دست داد.
مهدی محمدی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید