در DSM-IV-TR بهعنوان ملایم رفتاری یا هیجانی مهم از دیدگاه بالینی، تعریف شده است که در پاسخ به یک یا چند عامل استرسزای روانی - اجتماعی قابل شناسائی روی میدهند. واکنش باید نامتناسب با ماهیت عامل استرسزا باشد یا اینکه عملکرد اجتماعی یا شغلی باید به طرز قابل توجهی دچار اشکال شود. عوامل استرسزا در محدوده تجارب طبیعی هستند (مثلاً تولد بچه، رفتن به مدرسه، از دست دادن شغل، ازدواج، طلاق، بیماری).
|
|
|
|
- معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR برای اختلالات انطباقی: |
|
الف ـ ایجاد علایم رفتاری یا هیجانی در پاسخ به یک یا چند عامل استرسزای قابل شناسائی که در عرض ۳ ماه بعد از شروع عامل یا عوامل استرسزا رخ دهد. |
|
ب ـ این علایم یا رفتارها همانگونه که توسط موارد زیر نشان داده میشوند از نظر بالینی قابل توجه هستند. |
|
|
۱. پریشانی قابل توجه که نسبت به آنچه از عامل استرسزا انتظار میرود بیشتر است. |
|
|
۲. اختلال قابل توجه در عملکرد اجتماعی یا شغلی (تحصیلی) |
|
ج ـ اختلال مربوط به استرس معیارهای سایر اختلالات محور ۱ را دربنمیگیرد و همچنین صرفاً یک تشدید اختلال محور ۱ یا ۲ نیست. |
|
د ـ علایم بیانگر سوگ نیستند. |
|
هـ ـ هنگامیکه عوامل استرسزا (یا نتایج آن) پیان یابند، علایم بیش از ۶ ماه به طول میانجامند. |
مشخص کنید اگر: |
|
حاد: اختلال کمتر از ۶ ماه طول بکشد.
مزمن: اختلال ۶ ماه یا بیشتر طول بکشد. |
اختلالات انطباقی براساس زیرگروهها طبقهبندی میشوند که آنها هم براساس علایم برجسته تعیین میشود. عامل یا عوامل استرسزای ویژه در محور ۴ مشخص میشوند. |
|
همراه با خلق افسرده
همراه با اضطراب
همراه با اضطراب و خلق افسرده
همراه با اختلال سلوک
همراه با اختلال سلوک و هیجان
نامشخص |
|
|
|
|
در نوجوانی بیشتر به چشم میخورد، اما در همه سنین ممکن است رخ دهد.
|
|
|
- ژنتیک:
|
افرادی با طبیعت مضطرب به واکنش نشان دادن بیش از حد در مقابل وقایع استرسزای زندگی و تجربه اختلال انطباقی متعاقب آن حساستر هستند.
|
|
- زیستشناختی:
|
افرادی دارای سابقه بیماری طبی جدی یا ناتوانی حساستر هستند.
|
|
- روانی اجتماعی:
|
افرادی که در کودکی یکی از والدین خود را از دست دادهاند یا تجارب مادری ناکافی دارند حساستر هستند. توانائی تحمل ناامیدی در بلوغ با رضایت از برآورده شدن نیازهای پایه در کودکی در ارتباط است.
|
|
|
- اختلال استرس حاد و اختلال استرس بعد از تروما: عامل استرسزا خارج از محدوده تجارب طبیعی انسان است (مثلاً جنگ، تجاوز، فجایع دستهجمعی، سیل، بهعنوان گروگان گرفته شدن)
|
|
- اختلال پسیکوتیک کوتاهمدت: با هذیان و توهم مشخص میشود.
|
|
- سوگ بدون عارضه: قبل، همزمان با کمی بعد از مرگ عزیزی رخ میدهد. عملکرد اجتماعی یا شغلی در محدوده قابل انتظار دچار اشکال میشود. و بلافاصله هم تسکین مییابد.
|
|
- اختلالات اضطرابی و خلقی: علایم مکرراً روی میدهند و ارتباط مستقیمی با عامل استرسزا ندارند.
|
|
|
بیشتر علایم بدون درمان در طی زمان بهبود مییابند، بهویژه بعد از حذف عامل استرسزا. زیرگروهی از آن سیر مزمنی پیدا میکند و با افزایش خطر افسردگی ثانویه، اضطراب و اختلال مصرف مواد همراه است.
|
|
|
۱. روانشناختی:
|
- رواندرمانی:
|
درمان انتخابی است. معنی عامل استرسزا را برای بیمار شرح دهید. از او حمایت کنید. او را برای استفاده از راههای دیگر کنار آمدن با مشکل تشویق کنید. همدردی خود را عرضه کنید. روشهای دیگر عبارتند از: بیوفیدبک، تکنیکهای آرمیدگی و هیپنوتیسم برای خلق مضطرب.
|
|
- مداخله در بحران:
|
با هدف کمک کردن به بیمار برای حل سریع مشکل از طریق روشهای حمایتی، تلقین، اطمینانبخشی، تغییرات محیطی و در صورت لزوم بستری کردن.
|
|
۲. دارودرمانی:
|
بیماران را میتوان با داروهای ضداضطراب یا ضدافسردگی (بسته به نوع اختلال انطباقی) درمان کرد. (مثلاً در انواع همراه با اضطراب یا همراه با خلق افسرده؛ ولی مراقب باشید وابستگی ایجاد نشود، بهویژه اگر از بنزودیازپینها استفاده میکنید).
|