گروهی از اختلالات هستند که نشانه اصلی آنها، ترجیح دادن نقش جنس مخالف و این احساس که با جنسیت اشتباه به دنیا آمده است. احساس نارضایتی از جنسیت زیستشناختی، دیسفوری جنسی نامیده میشود.
کسانیکه در هویت جنسی دچار مشکل هستند، سعی میکنند که بهعنوان عضوی از جنس مقابل زندگی کنند. ترانسسکسوالها تقاضای درمانهای زیستشناختی (جراحی، هورمون) برای تغییر جنس زیستشناختی خود و کسب ویژگیهای آناتومیک جنس مخالف میکنند. ممکن است اختللات دیگری بهصورت همراه وجود داشته باشد، با اینکه محدود و بیمار قادر به فعالیت در بسیاری از سطوح زندگی باشد.
الف ـ همانندسازی قوی و دائمی با جنس مخالف (نه اینکه انحصاراً برای دریافت امتیازات فرهنگی متعلق به جنس مخالف باشد).
۱. میل مکرر و ثابت در مورد متعلق به جنس مقابل بودن، یا اصرار بر اینکه متعلق به جنس مقابل است.
۲. در پسران، ترجیح به پوشیدن لباس دختران یا تقلید ظاهر آنها، در دختران، پافشاری به پوشیدن انحصاری لباسهای قالبی پسرانه
۳. ترجیح دائمی و قوی مبنی بر پذیرفتن نقش جنس مخالف در بازیهای تخیلی، یا خیالپردازیهای دائمی در مورد تعلق به جنس مخالف.
۴. تمایل شدید به شرکت در بازیهای قالبی (stereotypical) و تفریحات جنس مخالف
۵. قویاً ترجیح دادن همبازیهای جنس مخالف
در نوجوانان و بزرگسالان، این اختلال با نشانههائی همچون میل دائم جنس مخالف بودن، جا زدن مکرر خود بهعنوان جنس مخالف، تمایل به زندگی کردن یا رفتار بهعنوان جنس مخالف، اعتقاد به اینکه احساسات و واکنشهای تیپیک جنس مخالف را دارد.
ب ـ ناراحتی مداوم در مورد جنسیت خود یا احساس عدم تناسب نقش جنسی خود
در کودکان، اختلال بهصورت هر یک از موارد زیر مشخص میگردد: در پسران، این ادعا که آلت تناسلی یا بیضههایشان نفرتانگیز است یا اینکه از بین خواهد رفت، یا این ادعا که بهتر بود آلتتناسلی نداشته باشند، یا بیزاری از بازیهای خشن و رد کردن اسباببازیها، بازیها و فعالیتهای خاص پسرانه در دختران، خودداری از ادرار کردن در حالت نشسته، این ادعا که آلت تناسلی مردانه دارند یا خواهند داشت، این ادعا که نمیخواهند پستانهایشان رشد کند یا قاعده شوند، یا بیزاری واضح از لباسهای معمول دختران. در نوجوانان و بزرگسان، این اختلال با نشانههائی مثل اشتغال ذهنی با رها شدن از صفات اولیه و ثانویه جنسی (مثلاً درخواست هورمون، جراحی، یا روشهای دیگری که از نظر ظاهر ویژگیهای جنسی را تغییر دهد و ویژگیهای جنس مخالف را تقلید کند) یا اعتقاد مبنی بر اینکه با جنسیت اشتباه متولد شدهاند.
ج ـ اختلال همزمان با یک وضعیت جسمی بینجنسی (intersex) نمیباشد.
د ـ از لحاظ بالینی، اختلال موجب ناراحتی واضح یا تخریب در کارکرد شغلی، اجتماعی، یا سطوح دیگر کارکرد میگردد.
براساس سن کدگزاری کنید:
- اختلال هویت جنسی در کودکان.
- اختلال هویت جنسی در نوجوانان یا بزرگسالان.
در افرادی که از نظر جنسی بالغ هستند، مشخص کنید اگر همراه است:
- با تمایل جنسی به افراد مذکر.
- با تمایل جنسی به افراد مؤنث.
- با تمایل جنسی به هر دو جنس.
- با تمایل جنسی به هیچیک از دو جنس.
اپیدمیولوژی
- ناشناخته، ولی مجموعاً نادر است.
- نسبت ابتلاء مردان به زنان، چهار به یک میباشد.
۱. تقریباً تمام زنانی که اختلال هویت جنسی دارند، گرایش جنسیشان همجنسخواه (هوموسکسوال) است.
۲. پنجاه درصد مردانی که اختلال هویت جنسی دارند، گرایش جنسی همجنسخواه، و پنجاه درصد گرایش غیرهمجنسخواه، دوجنسخواه، یا بدون گرایش جنسی است (۱).
- میزان شیوع ترانسسکسوالیسم یک در هر دههزار مرد و یک در هر سیهزار زن است.
(۱) . مرد ۲۵ سالهای بهدلیل افسردگی مراجعه کرده است. در معاینه روانپزشکی مشخص میشود که او با وجودیکه خود را یک مرد میداند اما از سنین نوجوانی علاقهای به برقراری ارتباط با جنس مخالف نداشته و رابطه با مردان را ترجیح میدهد. در معاینه فنوتیپ مردانه دارد. در این بیمار اختلال در کدامیک از زمینههای مطرح زیر است؟
(پرانترنی اسفند ۸۰)
الف ـ Gender Role
ب ـ Sexual Orientation
ج ـ Gender Identity
د ـ Bilological Sex
پاسخ: گزینه ب
سببشناسی
- زیستشناختی:
تستوسترون بر نورونهای مغزی که در عمل مردانهسازی مغز در قسمتهائی مانند هیپوتالاموس شرکت میکنند، اثر میکند. اینکه تستوسترون در الگوهای رفتاری زنانه یا مردانه مربوط به اختلال هویت جنسی دخالت داشته باشد، مورد بحث است. استروئیدهای جنسی در تظاهر رفتار جنسی در مردان و زنان بالغ اثر دارد. (به این معنی که تستوسترون میتواند میل جنسی و پرخاشگری را در زنان افزایش دهد، و استروژن یا پروژسترون میتواند میل جنسی و پرخاشگری را در مردان کاهش دهد).
- روانی - اجتماعی:
نبودن الگوهای نقش جنسی با جنس مشابه کودک و تشویقهای صریح یا ضمنی والدین در رفتار کردن مشابه جنس مخالف، در ایجاد اختلال هویت جنسی در کودکی دخیل است. مادران این کودکان ممکن است افسرده یا گوشهگیر باشند. گاهی اوقات صفات مزاجی ذاتی منجر به پسرانی حساس و ظریف و دخترانی پرخاشگر و پرانرژی میگردد. سوءاستفاده جسمی و جنسی ممکن است مستعدکننده اختلال باشد.