سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

بعثت, محمد ص و شعر فارسی


بعثت, محمد ص و شعر فارسی

روزبیست و هفت رجب سال سیزدهم قبل از هجرت, آنگاه که ازسوی رب جلیل, جبرائیل به رسول هستی و خواجه کونین نازل گردید و آیات «اقراء باسم ربک الذی خلق, خلق الانسان من علق» را بر قلب نازنین پیامبرخاتم ص فرود آورد و آن زمان که رسول اعظم ص به رسالت مبعوث گشت تا «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» را در پهن دشت کره هستی جاری سازد و لباس حقیقت پوشاند, درآن روزگار نه تنها شبه جزیره عربستان در جهل و جمود و خمود و رکود بود و گرفتار ظلمت, شرک و فساد و تباهی گشته بود, بلکه دنیای به اصطلاح متمدن آن روز از جمله امپراتوری های روم و ایران نیز در چنگال ظلم و فساد «لاتعدو لاتحصی» و در حال مرگ و زوال تدریجی بود

روزبیست و هفت رجب سال سیزدهم قبل از هجرت، آنگاه که ازسوی رب جلیل، جبرائیل به رسول هستی و خواجه کونین نازل گردید و آیات «اقراء باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق» را بر قلب نازنین پیامبرخاتم(ص) فرود آورد و آن زمان که رسول اعظم(ص) به رسالت مبعوث گشت تا «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» را در پهن دشت کره هستی جاری سازد و لباس حقیقت پوشاند، درآن روزگار نه تنها شبه جزیره عربستان در جهل و جمود و خمود و رکود بود و گرفتار ظلمت، شرک و فساد و تباهی گشته بود، بلکه دنیای به اصطلاح متمدن آن روز از جمله امپراتوری های روم و ایران نیز در چنگال ظلم و فساد «لاتعدو لاتحصی» و در حال مرگ و زوال تدریجی بود.

شریعت غرای نبوی که در بیست و هفتمین روز شهر رجب به نزول وحی آغاز شد نه تنها نجات بخش قوم عرب گردید بلکه پرچم آزادی، استقلال، مساوات، برابری، عدالت را نه تنها در جزیره العرب که هرکجا مسلمانان به فتوحاتی دست می یافتند، برافراشته می شد و ملل و انسان های حق جو و حق طلب و حق خواه از ژرفای دل این دین حنیف را می پذیرفتند چرا که از فجایع و شنایع و ظلم و فسادهای حاکمان و اختلافات طبقاتی به جان آمده بودند و بی جهت نبود که خداوند سبحان درکتاب عزیز قرآن بعثت را منت بزرگ و نعمت عظیم بشری می خواند.

از همان سپیده دم طلوع آیات وحیانی قرآن مبین در عید سعید مبعث، فصحا و خطبای عرب آن گونه مجذوب و مخضوع دعوت ناصحانه رسول اکرم(ص)، و آیات کریمانه قرآن شدند که دفتر از گفته های پریشان شستند و اکثریت شاعران که سعادت شرف یابی محضر رسول را داشتند تحت تاثیر رفتار و گفتار آسمانی آن حضرت به دین مبین اسلام گرویدند و در مدح و وصف و منقبت ایشان شعرها سرودند. اما آن چه قابل تذکر و تأمل است این که نام و یاد و فضایل هیچ انسانی و یا یک حادثه و رویداد تاریخی ناخواسته در حوزه ادبیات ملل مکرر وارد نمی شود و گذشت زمان معیار خوبی را برای ماندن نام و یاد کس یا حادثه و یا عاملی برای هدم و کمرنگی آن شخصیت و حوادث مرتبط با آن است و چه بسیارند حوادث و اتفاقاتی که با گذشت زمان، نام و یاد آن و حوادث آن به گونه ای به بوته نسیان سپرده شده است.

از حوادث و اتفاقاتی که در ساحت مقدس ادب فارسی هر روز ازهر و تابنده تر و حلقه عشاق و مادحان آن همواره رو به فزونی است و غبار کهنگی و نسیان هرگز نتوانسته است لایه ای کم-رنگ به آن واقعه عظیم و عزیز بیفکند، بعثت نبوی است؛ بعثتی که موجب تحول عمیق و بنیادین در ارواح و نفوس مردم و به دنبال آن دگرگونی در ابعاد مختلف حیات انسانی شد و به فرموده رهبر کبیر انقلاب اسلامی «درسراسر دهر من الازل الی الابد روزی شریف تر از آن نیست، زیرا حادثه ای بزرگ تر از این اتفاق نیفتاده است.»

در این مقال به پاره ای از شعر شاعران فارسی زبان در ذکر واقعه و نتایج و ره آوردهای بعثت از زبان آنها اشاره می شود.

بعثت، بشارت برانگیخته شدن انسانی به مقام آسمانی نبوت است؛ انسانی که از جنس آدمیان است و می خواست همگان را به سر منزل پاک و مطهر ایمان و هدایت ، رهنمون سازد و دریچه عقول بشری را به سمت چشم اندازهای سرسبز فکر و اندیشه بشری بگشاید.

احمد مرسل آن چراغ جهان

رحمت عالم، آشکار و نهان

دین بدو یافت زینت و رونق

ز آن که زو یافت خلق راه به حق

سنایی غزنوی

کریم السجایا، جمیل الشیم

نبی البرایا، شفیع الامم

سعدی

بعثت برای همه مستضعفان و پابرهنگان تاریخ و برای همه آنانی که به زندان تار هستی پا نهاده اند، رهایی است و آواز وصل، خجسته بنایی است که بر ویرانه های آدمیت و انسانیت برپا شد و سر برافلاک سایید و بعثت حلقه پیوستگی آدم با پروردگار شد.

آن که عالم را زشرک و جهل و حیرانی رها شد

با فروغ و دانش و دین، آن دل داناستی

الهی قمشه ای

ناخوانده درس استاد شد، ویرانه ها آباد شد

کاخ کرم بنیاد شد، جای مظالم ریشه کن

شب رفت و صبح آمد زپی دوران ظلمت گشت طی

پروانگان شمع و بی جمع اند در هر انجمن

حق بر ضلالت چیره شد، روشن فضای تیره شد

چشم کواکب خیره شد، بر آن همه پرتوافکن

قاسم رسا

در عید مبعث و همگام با برانگیخته شدن رسول خاتم(ص) ستاره، یاس از آسمان بارید، با بعثت رسول و نزول آیات قرآن حکیم آبشار بشارت و نویدامید روان شد، خستگان زمین و مظلومان زمان را توان و تبسم برجان و لب نشست و بردل های کویرزده و پررنج، سبزه های صدق و صفا و محبت و عشق رویید و درخت سترگ رسالت جوانه زد.

زشرع او که مهر انور آمد

جهان را مهر بالای سرآمد

وحشی بافقی

صبح هدی تافت از جبین محمد

عرصه ی دنیا گرفت دین محمد

جامی

بعثت نقطه اوج و هدایت قافله انسانی به سوی سرمنزل سعادت است. او برانگیخته شد تا راه و رسم مهرورزی و خردورزی را به انسان هایی که از تیرگی جهان رسیده بودند، نشان دهد و طریق عشق و مهرورزی را به آنان بیاموزد. محمد امین(ص) به رسالت و پیامبری همگان در همه زمان ها و عصرها و برای همه نسل ها مبعوث شد تا سرآغاز طلوع رسالتی باشد که مکمل ادیان آسمانی و دیگر انبیای الهی باشد.

اساس شرع او ختم جهان است

شریعت ها بدو منسوخ از آن است

نظامی

امی گویا به زبان فصیح

از الف آدم و میم مسیح

نظامی

یتیمی که ناکرده قرآن درست

کتب خانه چند ملت بشست

سعدی

ای رهروان راه حریم اله را

شرع تو تا به روز ابد شارع بین

ابن حسام خوسفی

عبدالرزاق اصفهانی شاعر قرن ششم در شاهکار ترکیب بندش در نعت رسول اکرم(ص) و در تشبیهی بسیار زیبا و در بیت:

ای مذهب ها زبعثت تو

چون مکتب ها به عید نوروز

می گوید: همان گونه که مکتب ها در عید نوروز تعطیل است، مذاهب و مکاتب دیگر هم بر اثر بعثت مبارک رسول خاتم (ص)تعطیل و از کار و رونق افتاده است.

با بعثت و به یمن رسالت پیامبراکرم(ص) که همان طلوع سپیده صادق و فجر حقایق است، خداوند یکتا کتابی شفابخش را به رسم چشم روشنی به جهان و جهانیان هدیه آورد و سرآغاز نزول تدریجی قرآن گردید. تا آن حضرت با تلاوت آیات الهی اش بر مردم، جان تازه ای در افق دید آن ها گشاید و چشم آن ها را به سوی حقایق بازکند و این همان مژده عظیمی است که خداوند برای دل گرمی و قوت روح به حضرت پیامبر(ص) می دهد که:

چاکرانت شهرها گیرند و جاه

دین تو گیرد زماهی تا به ماه

ای رسول ما تو جادو نیستی

صادقی، هم خرقه موسیستی

من کتاب و معجزت را رافعم

بیش وکم را من زقرآن مانعم

تا قیامت باقیش داریم ما

تو مترس از نسخ دین ای مصطفی

(مولوی)

با بعثت پیامبر(ص) از آسمان امید باران هور بارید و از مهتاب قطره های بشارت و نور تراوید. روح بهاران زمین از آفاق وصال دمید و عطر عطا از عرش اعلی به زمین رسید. مسیح از عرش به زیر آمد و در قدوم پیامبر در غار حرا شمع شعف افروخت و موسی با عصای ارادت، دریای شوق شکافت و درخت رنج رسولان و شاخه ی اشک خوبان به ثمر نشست، چرا که محمد(ص) عصاره همه خوبی ها و پیامبران و ادیان الهی قبلی بود.

ای شرع تو چیره چون شب، روز

وای خیل تو بر ستاره پیروز

جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی

بی شک از اهداف عالیه بعثت نبوی، اتحاد مسلمین است. او برانگیخته شد تا در پرتو بالندگی و تزکیه و با ابزار حکمت آموزی و پیام رسانی شفاف و با تمسک به آیات وحیانی قرآن تفرقه و کینه ها را از میان آدمیان بردارد و به تاسی از «تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم» روح وحدت و هم گرایی را تقویت و بذر محبت و عشق ورزی را بیفکند.

اقبال لاهوری که خود از پیشروان اصلاح و اتحاد مسلمین است در شعری زیبا و در بیان معنای رسالت رسول خاتم این گونه می سراید که:

حق تعالی پیکر ما آفرید

وز رسالت در تن ما جان دمید

از رسالت صدهزار ما یک است

جزو ما از جزو مالاینفک است

آن که شان اوست «مهدی من یرید»

وز رسالت حلقه گرد ما کشید

حلقه ی ملت محیط افزاستی

مرکز او وادی بطحاستی

از رسالت هم نواگشتیم ما

هم نفس هم مدعا گشتیم ما

پس خدا بر ما شریعت حتم کرد

بر رسول ما رسالت ختم کرد

قوم را سرمایه قوت از او

حفظ سر وحدت ملت از او

حق تعالی نقش هر دعوت شکست

تا ابد اسلام را شیرازه بست

در پایان باید گفت: بعثت نشانه مهرورزی خدای با خاکیان است و تکرار رحمت های بی منتهای او با اهل زمین و پیامبر رحمت با خود رحمت آورد و رافت پراکند و ارمغان بعثت او هم دلی و هم صدایی نسل آدم است. او برانگیخته شد تا برگ زرینی بر کتاب نبوت انبیا بیفزاید و آیات شفاعت را تلاوت کند. امید آن که امت آن مبعوث خداوندی برای همیشه برانگیخته و سرشار از بعثت باشند.

علی خوشه چرخ آرانی