چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مهدویت و جهانی شدن


مهدویت و جهانی شدن

از جمله مباحث مهم و کاربردی در عصر حاضر, پرداختن به دو موضوع مهدویت و جهانی شدن است

با توجه به اهمیت بحث از مهدویت و همچنین تخصصی‌تر شدن و نگرش‌های عمیقتر نسبت به مسأله مهدویت و نیز جایگاه مهم موضوع جهانی شدن به منزله یک پدیده، فرایند و یا ایدئولوژی، نویسنده در این نوشتار در پی این است تا با پرداختن به این دو موضوع اساسی و مفهوم‌شناسی آن دو، نسبت بین این دو را بررسی کند.

از طرفی با پرداختن به آن نوع طرز تلقی از جهانی شدن که با مهدویت، سازگار است، به جنبه‌‌های گوناگون آن می‌پردازد و از سوی دیگر، به ابعاد ناسازگار با مهدویت نیز پرداخته می‌شود.

● مقدمه

از جمله مباحث مهم و کاربردی در عصر حاضر، پرداختن به دو موضوع مهدویت و جهانی شدن است. در همه ادیان جهان (ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی) باور به یک منجی، نقش مهمی دارد، به گونه ای که یهودیان در انتظار ظهور مسیحا هستند و حتی در کتاب اشعیای نبی، مهمترین مژده مسیحیایی نیز آمده است. مسلمانان، منتظر ظهور فردی به نام مهدی (عج) و مسیحیان در انتظار مسیح (ع) هستند.

هندوان، منتظر «کلکی»، دهمین جلوه «ویشنو» هستند که شمشیر به دست و سوار بر اسب سفید، ظاهر خواهد شد. همچنین بوداییان، در انتظار ظهور بودا به صورت میتریا (میتریه) هستند.

در هزاره گرایی زرتشتی، انتظار ظهور سه منجی از نسل زرتشت، مطرح است. این منجیان، یکی پس از دیگری جهان را پر از عدل و داد خواهند کرد: ۱. «هو شیدر»؛ ۲. «هو شیدر ما»؛ ۳. «سوشیانس» (سوشیانت).

با توجه به آوردن نام منجیان ادیان گوناگون، می‌توان به این مطلب پی برد که باور به ظهور یک منجی در همه ادیان، اعتقاد و باوری فراگیر در همه اعصار بوده است. در واقع، همه این منجی‌ها برای عدالت گستری و به سعادت رسانیدن مردم و پیروانشان در آینده‌ای نزدیک ظهور خواهند کرد. در حقیقت، اعتقاد به منجی، تنها راه نجات بشری در عصر حاضر است که از ظلم و جور روزگار به تنگ آمده و در انتظار آینده ای روشن و درخشان در پرتو عدالت‌گستری منجی کیش خود است.

همچنین، جهانی شدن نیز از مباحث محوری و مورد بحث در علوم گوناگون به ویژه در حوزه‌اندیشه بوده است، به گونه‌ای که این وضعیت (جهانی شدن)، باعث در هم تنیدگی زمان و مکان، کوچک شدن جهان، همجواری مجازی و پیدایش دهکده جهانی شده است.

با توجه به این که‌اندیشوران گوناگون در عرصه‌‌های گوناگون، محور مباحث خود را به این موضوع اختصاص داده‌اند، در این مقاله به ارتباط و نسبت میان مهدویت و پدیده جهانی شدن پرداخته می‌شود. این که آیا بین این دو مفهوم،‌ رابطه‌ای هست یا خیر،‌ همچنین پرداختن به این مسأله که آیا جهانی شدن در همه قرائت‌‌های خود با مهدویت اسلامی سازگار است و یا خیر،‌ در این جا مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد.

بدین منظور در آغاز به بررسی جهانی شدن و مفهوم شناسی آن می‌پردازیم و سپس به مهدویت و ارتباط بین آن دو پرداخته خواهد شد.

● جهانی شدن

الف) تاریخچه جهانی شدن

تعیین دقیق نقطه آغاز جهانی شدن دشوار است‌ و از این لحاظ جهانی شدن،‌ خاستگاه ندارد. دوره‌ تکوین این روند بسیار طولانی بوده است، اما لحظه دقیق شکل‌گیری آن مشخص نیست. تکنولوژی لازم (اختراع تلگراف و تلفن) برای ایجاد فضای اجتماعی فرامرزی مادی تا پیش از قرن نوزدهم فراهم نشده است. با وجود این، هشیاری جهانی مدت‌‌ها پیش از این دوره، وارد برخی از تصورات مردم شده است. امکانات تبدیل شدن جهان‌گرایی از تصور به روابط اجتماعی مستقل‌تر از اواسط قرن نوزدهم به تدریج فراهم شده است. حدود یک قرن پس از دهه ۱۸۵۰ شاهد ظهور نخستین تکنولوژی‌‌های ارتباطات جهانی، تحکیم نخستین بازارهای جهانی، برخی از عناصر سرمایه‌گذاری جهانی و بخشی از جهان‌گرایی در سازمان‌‌های خاص هستیم. این جهانی شدن از نظر وسعت به هیچ وجه با پدیدار شدن فوق قلمروگرایی سریع که از اواسط قرن بیستم شاهد آن بوده‌ایم، قابل مقایسه نیست. اگر جهانی شدن را به عنوان توسعه فضاهای فوق قلمروی تلقی کنیم، شکوفایی آن عمدتاً از دهه ۱۹۶۰ آغاز شده است. هرچند روابط فراجهانی پدیده کاملاً جدیدی نیست، در چهار دهه پایانی قرن بیستم، آهنگ و مقیاس گسترش آن به لحاظ کیفی بیشتر شده است. در سال‌های یاد شده، افزایش بسیار زیادی در تعداد، تنوع، شدت، تثبیت، آگاهی و تأثیرپذیری پدیده‌‌های فرامرزی را شاهد بوده‌ایم.

ب) مفهوم شناسی جهانی شدن

«دیوید هلد»، «آنتونی مک گرو» و دیگر همکارانشان با آن که در کلیات مربوط به مفهوم و پدیده جهانی شدن و برداشت نظری از آن، خود را همفکر عده گسترده‌ای از نظریه‌پردازان جهانی شدن می‌دانند، اما می‌کوشند چهارچوب مفهومی و تحلیلی جدیدی را نیز برای درک و تبیین فرایند دگرگونی جهانی ارایه دهند. آنان تعریف مشخصی از جهانی شدن ارایه می‌دهند:

فرایند (یا مجموعه ای از فرایندها) که دگرگونی در فضای سازمان‌‌های روابط و انجمن‌‌های اجتماعی را در بر می‌گیرد. این دگرگونی‌‌ها با وسعت، عمق، سرعت و میزان تأثیر آنها سنجیده می‌شود و جریان‌‌های فراقاره‌ای، بین قاره‌ای و بین منطقه‌ای و نیز شبکه‌‌های اقدام، تعامل و اعمال قدرت را در بر می‌گیرد.

چنان که از این تعریف نیز بر می‌آید، جهانی شدن چه در اوضاع کنونی و چه اشکال تاریخی آن با چهار بعد زمانیـ مکانی شناخته می‌شود:

۱) وسعت شبکه‌‌های جهانی؛

۲) عمق و شدت به هم پیوستگی؛

۳) سرعت جریان‌‌های جهانی؛

۴) تأثیر میزان کشش و گرایش به هم پیوستگی جهانی بر جوامع مشخص.

به طور کل، جهانی شدن با تغییرات اساسی ایجاد شده در وضعیت‌های مکانی و زمانی تعریف می‌شود؛ تغییراتی که در اثر پیشرفت‌‌های تکنولوژی در زمینه‌‌های گوناگون ایجاد شده و درک مردم را از رابطه‌‌های مکانی و زمانی تحت تأثیر قرار داده و موجب شده است تا هر دگرگونی در هر نقطه‌ای از جهان، در زندگی‌‌های فردی اثر گذارد و جهان بیرون، وارد حریم خصوصی انسان شود و زیست ـ جهان او را به روی یک دنیای بزرگ بگشاید. در این جا لازم است به برخی از دیدگاه‌ها درباره جهانی شدن پرداخته شود.

▪ لیبرالیست‌ها؛ جهانی شدن را به معنای شکوفایی جوامع مدنی، عامل کاهش موانع در راه تجارت آزاد و بانی تعمیق وابستگی متقابل می‌دانند. بنا به چنین نگرشی است که «فوکویاما» پایان تاریخ را اعلام می‌دارد.

▪ محافظه‌کاران و واقع‌گرایان؛ اینان جهانی شدن را چیزی جز همان آمریکایی شدن نمی‌دانند و می‌گویند جهانی شدن به صورت بلعیده شدنی تجلی پیدا می‌کند که به موجب آن، اقتصادهای مسلط غربی ممکن است همه ما را ببلعند و برای همیشه به افسانه حاکمیت ملی پایان دهند. ‌اندیشمندان این نحله‌‌های فکری، جهانی شدن را محصول سیاست می‌دانند.

▪ مارکسیست‌ها؛ در این نگرش به جهانی شدن از زاویه اقتصادی نگریسته می‌شود و محتوای جهانی شدن را گسترش جهانی سیستم اقتصادی سرمایه داری معرفی می‌کنند.

▪ رفتارگرایان؛ از دیدگاه این مکتب، جهانی شدن ناظر بر حرکت در مسیر گسترش هر چه بیشتر ارتباطات انسانی در عرصه جهانی است. مک گرو و رابرتسون از جمله‌اندیشوران این نحله فکری هستند.

▪ فرا رفتار گرایان؛ اینان بر این باورند تحولات جدید پدید آمده در جهان را نباید به جهانی شدن تعبیر کرد؛ در حالی که تحولات جدید، نشان از پایان مدرنیته و ورود به عصر دیگری دارد که از آن می‌توان به عصر جهانی یاد کرد.

هرچند موضوع جهانی شدن از دیدگاه‌های گوناگون، تعریف و تحلیل‌‌های متفاوتی درباره آن انجام شده،‌ به مثابه جدی‌ترین عامل اثرگذار در تغییر محیط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جوامع امروزی جهان،‌ توجه تحلیلگران را به خود جلب کرده است.

نویسندگان و پژوهشگران، تعاریف گوناگونی درباره جهانی شدن ارایه داده و هر یک بنا به برداشت، تفسیر و تعبیر خود از پدیده‌‌های اجتماعی و تأثیرات محیطی، آن را به گونه‌ای تعریف کرده‌اند. این تعاریف با توجه به تلقی ما از جهانی شدن به عنوان یک فرایند، پدیده و یا ایدئولوژی به سه گروه بخش می‌شوند:

۱) در برداشت از جهانی شدن به عنوان فرایند،‌ جهانی شدن یک روند اجتماعی پویاست که در آن قید و بندهای جغرافیایی حاکم بر روابط اجتماعی و فرهنگی تضعیف می‌شود و در پایان از بین می‌رود.

۲) در برداشت از جهانی شدن به منزله یک پدیده،‌ جهانی شدن رویدادی است که بر گسترش وسیع و عمیق تعامل بین‌الملل دلالت دارد؛ آن چنان که تولید،‌ تقسیم کار و تجارت، جهانی می‌شود و دنیا به صورت شبکه ای مرتبط، به یک مرکز داد و ستد تبدیل می‌شود.

۳) در تلقی از جهانی شدن به مثابه یک‌ اندیشه و ایدئولوژی، جهانی شدن به تفکر لیبرال دمکراسی غربی اشاره دارد، به گونه‌ای که مهاجرت، استعمار و انقلاب در تکنولوژی ارتباطات، باعث تداوم، تسلط و تثبیت فرهنگ غربی در سراسر جهان می‌شود.

وجه مشترک برداشت‌‌های گوناگون واژه جهانی شدن، توجه به ویژگی جهانی این پدیده است. تأکید بر گستره جهانی در جهانی شدن، این مفهوم را با مفاهیم دیگری مرتبط می‌سازد که در آنها بر بعد جهانی تمرکز شده است.

به هر حال،‌ به‌ رغم اختلاف تعاریف،‌ ویژگی «افزایش ارتباطات جوامع با یکدیگر و افزایش امکان اثرگذاری بر تصمیمات دیگر جوامع» در مصرفی جهانی شدن، انکار ناپذیر است. از این روی، همراه با جهانی شدن، درجه تأثیرپذیری اقتصاد داخلی، فرهنگ بومی و حاکمیت ملی، بیشتر از عوامل خارجی است. البته جوامع می‌توانند به تناسب میزان حضور فعال در صحنه جهانی، اثرگذاری بیشتری نیز پیدا کنندکه کاملاً به نحوه موضعگیری، قدرت، مهارت و فعالیت آنان بستگی دارد. البته در این جا باید گفت، با توجه به سه طرز تلقی که در بالا بدان اشاره شد، برای یافتن ارتباط و نسبت میان جهانی شدن و مهدویت، می‌توان به طرز تلقی که جهانی شدن را پروسه تاریخی می‌دانست، تکیه کرد و با اصلاح آن به این رابطه پرداخت.

برپایه برداشت کسانی که جهانی شدن را روندی تاریخی قلمداد می‌کنند که به دلیل پیشرفت و انقلاب در تکنولوژی ارتباطات فراهم آمده است، جهانی شدن، محصول فشردگی زمان و مکان، بریدن فضای زندگی مشترک اجتماعی از مکان و همجواری و پیچیدگی ارتباط انسان‌‌هاست که در پیدایش فرهنگ مشترک جهانی نمود می‌یابد. طرفداران چنین نگرشی می‌گویند که جهانی شدن، نتیجه انقلاب تکنولوژیک ارتباطی است و وضعیت مطلوب و بهینه‌ای برای بشر فراهم شده است.

جهانی شدن دارای ابعاد گوناگونی است که هرچند غالب نویسندگان نوعاً بر جهانی شدن اقتصادی تأکید می‌کنند، اما جهانی شدن دارای ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، حقوقی و غیره است.

در این نوشتار، بیشتر بر بعد فرهنگی آن تکیه می‌شود، چرا که برای ارتباط و نسبت میان این دو (جهانی شدن و مهدویت) باید بر این بعد از جهانی شدن تکیه کرد. البته در کنار این جنبه از جهانی شدن، از ابعاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی هم در بررسی مسأله کمک گرفته می‌شود.

● مهدویت

در ‌اندیشه سیاسی شیعه، از آنجا که آموزه امامت، محور و اساس است؛ مباحث سیاسی مهدویت نیز دارای جایگاه و اهمیت فوق‌العاده‌ای است، چرا که با محقق شدن حکومت جهانی مهدوی، ظلم و ستم از میان رخت برکنده و مدینه فاضله اسلامی،‌ تحقق می‌یابد. در واقع،‌ اندیشه مهدویت و موعودگرایی در اسلام از چنان جایگاه والایی برخوردار است که پیامبر اعظم (ص) و ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ بارها بر آن تأکید کرده و مردم را به آن امید داده‌اند. از ویژگی‌‌های بارز مهدویت این است که می‌توان آن را از دیدهای گوناگون مورد بحث و بررسی قرار داد. در حقیقت، مهدویت از یک نگاه، تنها یک باور اسلامی به شمار می‌رود، اما از منظری کلان، آموزه ای فراگیر بوده و حتی در مکاتب بشری نیز گونه ای از تحقق جامعه آرمانی در آینده است.

از ویژگی‌‌های اساسی مهدویت، می‌توان به این نکات اشاره نمود که در واقع، مهدویت دارای بعدی جهانی است، چرا که مهدویت به گروه و سرزمین یا نژاد خاصی تعلق خاطر ندارد، بلکه تدبیری الهی برای همه انسان‌ها و دارای گستره جهانی است. همچنین انتظار برای ظهور منجی، انتظار تحقق غایت بشری است که به تدبیر الهی بر جهان، حاکم خواهد گشت. از دیگر ویژگی‌های جامعه اسلامی عصر مهدوی، تأکید بر فضیلت و سعادت است؛ در حالی که عصر جدید، صرفاً بر آزادی انسان مبتنی است. برای رسیدن به غایت اصلی جامعه مهدوی ـ که همان زمینه‌سازی برای سعادت، فضیلت و تکامل انسان‌‌هاست ـ عدل و داد، یکی از زمینه‌‌های لازم برای تحقق چنین آرمان مهمی به شمار می‌رود.

● مهدویت و جهانی شدن

با توجه به آنچه درباره جهانی شدن و مهدویت گفته شد، می‌توان این گونه دریفات که جهانی شدن ایجاب می‌کند انسان‌‌ها در شرایطی زندگی کنند که آرمان فراگیر مهدوی در آن مطرح است. همچنین پردازش ماهیت این زندگی جهانی و نسبت بین آن و جامعه مهدوی و آموزه مهدویت اسلامی نیز مورد توجه است.

با توجه به قرائت‌های گوناگونی که از جهانی شدن بیان شد، می‌توان به این مطلب اشاره کرد که مهدویت با برخی از قرائت‌های جهانی شدن، سازگار نیست. در این جا لازم است تا این تفاسیر از جهانی شدن را از هم دیگر جدا کرد تا بتوان آنها را با مهدویت، نسبت‌سنجی نمود.

اگر جهانی شدن را به معنای غربی‌سازی و یک پروژه برای این منظور در نظر بگیریم، به هیچ وجه با مهدویت ارتباط پیدا نمی‌کند، چرا که مبانی این دو کاملاً از یک دیگر مجزاست، به گونه‌ای که محور و اساس آنها با همدیگر تمایز جدی و اساسی دارد؛ برای مثال، محور تمدن غربی، انسان است، در حالی که‌اندیشه مهدویت بر محور خالق هستی است. همچنین در بحث از دغدغه امروزین غرب و مهدویت؛ دغدغه آن یکی، آزادی است و دغدغه مهدویت، فضیلت و سعادت است. در حقیقت، اگر با نگاهی عمیق و متفکرانه به وجوه گوناگون جهانی شدن پرداخته شود؛ این نتیجه به دست می‌آید که در ابعاد گوناگون، به دلیل غایات و دغدغه‌‌های گوناگون هر کدام، این دو با یکدیگر ناسازگارند، چرا که مهدویت با زور، ظلم،‌ ستم، سکولار کردن و... مغایر است، در حالی که با توجه به برخی برداشت‌‌ها از جهانی شدن، اینها مورد تأکید و توجه هستند. مثلاً در بحث جهانی شدن اقتصادی که بر سود بیشتر تکیه می‌شود، باعث ظلم و ستم جهانی است که با پایمال کردن حقوق دیگران همراه است؛ در صورتی که این اصلاً با مهدویت سازگار نیست.

پس از پرداختن راجع به برخی از ابعاد ناسازگاری مهدویت و جهانی شدن، اینک به برخی از قرائت‌‌های جهانی شدن پرداخته می‌شود که می‌توان آنها را با مهدویت مرتبط دانست و بین آنها ارتباط برقرار کرد. در واقع، گونه‌ای از سازگاری میان آنها به چشم می‌خورد. اگر مراد از پیشرفت علوم و تکنولوژی که در مباحث‌ اندیشوران سیاسی آمده بود، همان بعد تولید علم و آگاهی بخشی باشد، در این صورت می‌توان گفت که این قرائت از جهانی شدن درباره‌ رشد تکنولوژی و علوم، با آموزه‌ مهدویت سازگار است. همچنین این قرائت از جهانی شدن که پیدایش جامعه بشری جهانی را مورد توجه قرار داده بود، نیز به گونه‌ای با ایده امت واحد اسلامی سازگار است و در نتیجه با آموزه مهدویت.

اما مهمترین سازگاری این دو در بحث، جدا شدن هویت از مکان است که به طور کامل با مهدویت همخوان و سازگار است، چرا که در گذشته،‌ مکان در شکل دهی به هویت دارای محوریت بوده است، اما پدیده جهانی شدن، این هویت‌‌ها را دچار نوعی دگرگونی کرده است. در حقیقت، هویت حقیقت انسان‌‌ها ریشه در فطرت آنها دارد؛ در نتیجه، هر هویتی که با ویژگی‌‌های فطری و وجودی انسان، شکل گیرد،‌ پایدار و اصیل خواهد بود. در واقع،‌ ساختن این هویت اصیل از کار ویژه‌‌های اساسی مهدویت است، چرا که وضعیت فعلی جهانی شدن از انجام چنین کار ویژه ای ناتوان است.

● نتیجه‌گیری

در آغاز نوشتار با بحث درباره‌ جهانی شدن، به تاریخچه و مفهوم شناسی آن پرداخته شد و به این جمع بندی رسیدیم که جهانی شدن (Globalization) از مفاهیم رایج شده در سه دهه اخیر است. همچنین به برخی دیدگاه‌ها و طرز تلقی‌‌ها از جهانی شدن اشاره شد. نیز گفته شد که پدیده جهانی شدن با رشد تکنولوژی، باعث کوچک شدن جهان یا به تعبیری دهکده جهانی و هم چنین فشردگی زمان و مکان شده است.

همچنین گفته شد که جهانی شدن دارای ابعاد گوناگونی است، اما در این نوشتار تأکید ما به دلیل نوع موضوع مورد بحث بر پایه بعد فرهنگی و در کنار آن سیاسی و اجتماعی است.

در بحث پیرامون مهدویت به اهمیت آن در اسلام و نیز در نگرگاه پیامبر اعظم(ص) و ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ پرداخته و گفته شد که مهدویت هم دارای بعد جهانی است، زیرا تدبیری الهی برای همه انسان‌‌هاست.

در نسبت‌سنجی میان مهدویت و جهانی شدن به این مطلب اشاره شد که با توجه به قرائت‌های گوناگون و متفاوت از جهانی شدن باید قرائت سازگار آن را با معنا و مفهوم مهدویت در نظر گرفت. پس از توجه به این موضوع به برخی موارد سازگار و مواردی که سازگار نیستند اشاره شد؛ برای مثال در بحث غربی ساختن و این که جهانی شدن، یک پروژه باشد، به هیچ وجه با مهدویت سازگار نیست، زیرا از جهت مبانی با یک دیگر در تضاد جدی هستند، اما در مورد طرز تلقی‌‌هایی از جهانی شدن که با آگاهی بخشی و معانی متناسب با مهدویت، نزدیک بود، به سازگاری آنها توجه شد.

در مجموع، این نوشتار با مطالعه بخش مهمی از آرا و افکار و دیدگاه‌های گوناگون درباره جهانی شدن، تلاش کرد به برخی از طرز تلقی‌‌هایی از جهانی شدن که با مهدویت سازگار است، دست یابد.

در پایان باید اشاره کرد که این دو نه کاملاً با یکدیگر ناسازگارند و نه به طور کامل سازگار، بلکه باید با شناختن دقیق و عمیق مبانی و طرز تلقی‌‌های آن دو، به نسبت سنجی میان آن دو پرداخت.

سید جواد میر خلیلی

۱. حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ (تهران؛ قم: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌‌ها (سمت)؛ مؤسسه فرهنگی طه؛ مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۷۹) ص ۱۲۰.

۲. اشعیا (۱۱: ۱-۹).

۳. حسین توفیقی، پیشین، ص ۲۶۸.

۴. همان، ص ۲۶۷.

۵. همان، ص ۲۶۷.

۶. همان، ص ۶۱

۷. Globa lization

۸. رونالد رابرستون، جهانی ‌شدن، ترجمه ‌کمال پولادی (تهران: نشر ثالث،۱۳۸۱) ص ۳۵.

۹. این تعبیر از مارشال مک لوهان است که در دهه ۱۹۶۵ با طرح این ایده، پیش گام طرح مباحث جهانی شدن شد.

۱۰. یان آرت شولت، نگاهی موشکافانه بر پدیده جهانی شدن، ترجمه مسعود کرباسیان (تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۲) ص ۷۳.

۱۱. همان، ص ۷۶.

۱۲. همان، ص ۸۷-۸۶.

۱۳. حسین سلیمی، نظریه‌‌های گوناگون درباره جهانی شدن (تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌‌ها (سمت)، ۱۳۸۴ )ص ۳۱.

۱۴. اکبر عباس زاده، و مهدی عباسی، هویت ملی و جهانی شدن (تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۴) ص ۱۱.

۱۵. محمد نهاوندیان، ما و جهانی شدن (تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۲) ص ۱۰-۹.

۱۶. همان، ص ۱۰.

۱۷. غلام رضا بهروز لک، سیاست و مهدویت (قم: حکمت رویش، ۱۳۸۴) ص ۱۲۶.

۱۸. محمد نهاوندیان، پیشین، ص ۲۸.

۱۹. غلام رضا بهروز لک، پیشین، ص ۱۳۶.

۲۰. همان، ص ۱۳۷.

۲۱. همان، ص ۱۴۳.

۲۲. همان، ص ۱۴۲.

۲۳. همان، ص ۱۴۳.



همچنین مشاهده کنید