چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

سعدی شیرازی رب النوع زبان فارسی


سعدی شیرازی رب النوع زبان فارسی

به مناسبت ۱ اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی شیرازی

افصح المتكلمین شرف الدین سعدی شیرازی حدود سال ۶۰۶ هـ . ق در شیراز دیده به جهان گشود:

هر متاعی از كشوری خیزد

شكر از مصر و سعدی از شیراز

وی دانش های مقدماتی را در شیراز آموخت و برای تكمیل تحصیلات خویش به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه بغداد مشغول فرا گرفتن دانش گردید.

سعدی در بغداد از محضر بزرگان علم و ادبی چون مجال الدین ابوالفرج الجوزی و عمر سهروردی مستفیض گردید. بعد از بیست و پنج سال به شیراز بازگشت. وی جهانگردی خوش ذوق بود و به مكان های مختلفی از قبیل شام، لبنان، روم، تركستان، بلخ و هندوستان سفر كرد. با این حال سعدی در تمامی سفرهایش به شیراز دلبستگی خاصی داشته و همواره در اشعارش به آن اشاره داشته است آنچنان كه می گوید:

آخر ای باد صبا بویی اگر می آری

سوی شیراز گذر كن كه مرا یار آن جاست

و در جایی دیگر می سراید:

خاك شیراز همیشه گل خوشبوی دهد

لاجرم بلبل خوشگوی دگر باز آمد

وی در سال ۶۹۰ هـ . ق دار فانی را وداع گفت. آرامگاهش در محلی آرام و سرسبز در باغی با دیوارهای بلند و چنار و درختانی كه در شیراز از زمان های قدیم شهرت داشته است قرار دارد:

الا ای كه بر خاك ما بگذری

به خاك عزیزان كه یادآوری

كه گر خاك شد سعدی او را چه غم

كه در زندگی خاك بوده است هم

مگر تا گلستان معنی شكفت

برو هیچ بلبل چنین خوش نگفت

عجب گر بمیرد چنین بلبلی

كه بر استخوانش نروید گلی

سعدی شیرازی رب النوع زبان فارسی و بزرگترین معلم اخلاق و آشنای هر ایرانی است. این شخصیت نامی فرهنگی به قدری سهل و متنوع و پرمحتوا به سخن سرایی پرداخته است كه از هر گروه و طبقه ای با نیت ها و موضوع های مختلف از آن بهره می گیرند. سخنان سعدی با حقیقت پیوند برقرار كرده و به همین دلیل است كه اشعارش هنوز هم در سراسر دنیا به عنوان ضرب المثل استفاده می شوند و دیگر این كه سعدی با جهانگردی و سیر و سفرهای خود هم به تجربه اندوزی پرداخته و ماحصل مكنونات درونی اش را در لابه لای آثارش، درج كرده و به جاودانگی رسانیده است.

سعدی وقتی سخن می گوید بیشتر حكایت می كند و كمتر پند می دهد. آثار وی دارای ایدئولوژی و مكتب ارزشمندی است كه از طریق گفتار و فن بیان توانسته آرای خود را صحیح و درست جلوه دهد. سعدی در اثر بی بدیل خود با نام كلیات به سرودن اقسامی از شعرهای مختلف از جمله غزل، مثنوی و قصیده و غیره پرداخته است. این شاعر پرآوازه در غالب غزل هایش جلوه های مختلفی از عشق، درد و اندوه، شوق، خشم و مهر و وفا را به نمایش گذاشته است. با آن كه غزل هایش كاملا عاشقانه است اما رندی و مستی در آن ها موج می زند. مثلا در غزلی می سراید:

من چرا دل به تو دادم كه دلم می شكنی؟

یا چه كردم كه نگه باز بمن می نكنی؟

دیگران چون بروند از نظر از دل بروند

تو چنان در دل من رفته كه جان در بدنی

مست بی خویشتن از خمر ظلومست و جهول

مستی از عشق نكو باشد و بی خویشتنی

سعدی علاوه بر غزل هایش در مثنوی سرایی كه نمونه عالی ترین سروده تحقیقی و تعلیمی است نیز بی مانند است. اشعارش در این وادی حاوی عناصر معنی گرایی، ایده آلیسم و ژرف نگری است. او قصد دارد دنیایی مملو از پاكی، دادگری و انسانیت را ترسیم كند. وی مطلوب واقعی را فقط خداوند می داند و تحقق همه امور را، واسطه اراده حق می داند:

به نام خدایی كه جان آفرید

سخن گفتن اندر زبان آفرید

پرستار امرش همه چیز و كس

بنی آدم و مرغ و مور و مگس

گلستان كند آتشی بر خلیل

گروهی بر آتش بردز آب نیل

شاعر محبوب ایران در تمامی باب هایش حكایات منظومی آفریده كه جنبه های اخلاقی آن متنوع و گسترده است و به صورت داستان های شیرین و جذابی درآمده كه هر خواننده بعد از شنیدن آن نه تنها لذت می برد بلكه سعی می كند آن را در زندگی روزمره خویش به صورت تجربه ای به كار ببندد. به طور مثال در باب احسان در بوستان سعدی در وصف قدرت جود و بخشش فراوان حاتم طایی می گوید:

ز اوصاف حاتم به هر برّ و بوم

بگفتند برخی به سلطان روم

كه همتای او در كرم مرد نیست

چو اسبش به جولان و باورد نیست

و یا در باب قناعت نیز سروده هایی دارد كه انسان را به قانع بودن و دوری از حرص و طمع به طرز زیبا و دلكشی تشویق می كند. وی بر این عقیده است كه قناعت انسان را توانگر و بی نیاز می كند:

خدا را ندانست و طاعت نكرد

كه بر بخت و روزی قناعت نكرد

قناعت توانگر كند مرد را

خبر كن حریص جهانگرد را

همچنین در باب تربیت نیز منظومه هایی خوش دارد كه در پرورش و رشد كمالات انسانی و اخلاقی و ارتقا و پیشبرد آن موارد گام های موثری برداشته است.

به طور مثال در مذمت بدگویی چنین می گوید:

بد اندر حق مردم نیك و بد

مگوی ای جوانمرد صاحب خرد

كه بد مرد را خصم خود می كنی

وگر نیكمردست بد می كنی

به بد گفتن خلق چون دم زدی

اگر راست گویی سخن، هم بدی

سعدی در كتاب گلستانش كه تصنیف آن در سال ۶۵۶ هـ . ق انجام پذیرفته و نمونه باارزشی از نثر كلاسیك فارسی است به شیوه كاملا رئالیستی و واقع گرایی نمودار زندگی را ترسیم می كند. علاوه بر سخنان عبرت آمیز شیوا، سهل و ممتنع چاشنی هایی از نظم به صورت تك بیتی ها و قطعات كاملا اخلاقی و تعلیمی در لابه لای آن موج می زند. وی در كتاب گلستان حكایاتی را بازگو كرده كه هنوز هم بعد از قرن های متمادی پویاست و هیچ گاه كهنه نمی شود؛ زیرا شاعر آنچه را كه وجود واقعی داشته را در نثر خویش به كمال رسانیده است. هر چند در گلستان به قصه گویی پرداخته اما همان حكایات شیرین و جذاب هم اكنون به صورت ضرب المثل های اصیل درآمده است كه خود حاكی تفكر پویا و عمیق آن ادیب می باشد. به طور مثال به تك بیتی هایی كه در فحاوی ورق های گلستان آمده و به صورت ضرب المثل نیز می تواند به كار برود اشاره می شود؛ در فضیلت قناعت می گوید:

گربه مسكین اگر پرداشتی

تخم گنجشك از زمین برداشتی

□□□

خوردن برای زیستن و ذكر كردنست

تو معتقد كه زیستن از بهر خوردنست

و یا در تاثیر تربیت و فضای اخلاقی و اخوت و انسانیت و آداب صحبت چنین می سراید:

چو انسان را نباشد فضل و احسان

چه فرق از آدمی تا نقش دیوار

به دست آوردن دنیا هنر نیست

یكی را گر توانی دل به دست آر

□□□

خبیث را چو تعبد كنی و بنوازی

به دولت تو گنه می كند با نبازی

□□□

علم چندان كه بیشتر خوانی

چون عمل در تو نیست نادانی

□□□

بسیچ سخن گفتن آنگاه كن

كه دانی كه در كار گیرد سخن

□□□

هر كه تامل نكند در جواب

بیشتر آید سخنش ناصواب

□□□

گر راست سخن گویی و در بند بمانی

به زانكه دروغت دهد از بند رهایی

□□□

ندهد مرد هوشمند جواب

مگر آن كه كزو سوال كنند

□□□

هنر بنمای اگر داری نه گوهر

گل از خارست و ابراهیم از آذر

آناهیتا حسین زاده

منابع:

بوستان سعدی از غلامحسین یوسفی

گلستان از خطیب رهبر

سیمای سعدی از دكتر جعفر موید شیرازی

غزلیات سعدی از محمد علی فروغی