پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نمایش قدرت ایران در جنگ سایبری


نمایش قدرت ایران در جنگ سایبری

جامعه بشری در طول قرون گذشته, بارها و بارها جنگ های مختلفی را به خود دیده و آن را با تمام وجود تجربه کرده است, جنگ هایی از نوع علنی و یا مخفی, مستقیم و غیرمستقیم, سرد و گرم و از این تبدیل که حکایتی طولای در تاریخ دارد

جامعه بشری در طول قرون گذشته، بارها و بارها جنگ های مختلفی را به خود دیده و آن را با تمام وجود تجربه کرده است، جنگ هایی از نوع علنی و یا مخفی، مستقیم و غیرمستقیم، سرد و گرم و از این تبدیل که حکایتی طولای در تاریخ دارد.

اما امروز جنگ تغییر شکل داده است و به جنگ الکترونیک (سایبری) معروف شده است، چرا که کشورهای قدرتمند از طریق آن تلاش می کنند تا به اهداف موردنظر خود برای ایجاد استعمار جدید دست یابند.

تصمیم گیری برای چنین جنگ هایی از دو دهه پیش و از آن زمان که ترس از وقوع جنگ سوم جنگی پیش آمد، آغاز شد. عقیده این بود که جنگ سایبری حداقل از لحاظ مادی و انسانی بر ضد دشمن بهتر از جنگ های سنتی است و بازده بیشتری خواهد داشت.

چرا که کشوری که اقدام به این کار می کند، نتایج بهتر و بیشتری از زمانی که وارد درگیری نظامی با دشمن خود می شود، به دست می آورد. علت آن هم این است که در این نوع جنگ، شبکه های ارتباطاتی و زیرساخت های دشمن بدون حملات هوایی و موشکی نابود خواهد شد.

جنگی بیرحمانه و ناعادلانه، همچنانکه در تمام جنگ هایی که دشمن بر ضد ملت ها و کشورهای مستقل درگذشته به راه انداخته بود و خبر به زانو درآوردن آنها و تحمیل خواسته های خود و نابودی بشریت مدنی را دنبال نمی کند.

جنگ بین خیر و شر، حق و باطل، ظالم و مظلوم که آمریکا و صهیونیست ها بر ضد جمهوری اسلامی ایران و حزب الله آغاز کرده اند و این بار به طور مستقیم آن را به راه انداخته اند، در این راستا ارزیابی می شود.

گزارش های امنیتی غرب، آمریکا و اسرائیل به رغم اینکه به صراحت به برتری ایران و حزب الله در جنگ سایبری آینده اعتراف و اشاره ای نکرده است، همچنان که طی ۲۰ سال گذشته و تاکنون جزو عادت آنها بوده است. اما با وجود این، شواهد و قرائن موجود نشان دهنده برتری این دو برای به زانو درآوردن طرف مقابل به رغم همه تلاش های دشمنان و توطئه هایشان در این مورد است.

دولت آمریکا پس از شکست اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ به دست حزب الله، تحت عنوان «دموکراسی دیجیتالی» توطئه خود را آغاز کرد. در پروژه دموکراسی دیجیتالی، تکیه بر بکارگیری امکانات فنی و سایبری در جنگ نرم برای تحقق اهداف قرار داشت.

این تئوری قبلا از سوی تیمی از کارشناسان امنیتی آمریکایی که افرادی از نظریه پردازان «انقلاب های رنگی» و «همچنین اعضای گارد کوهین» را شامل می شد، مجموعه ای را برای تدوین و اجرای سیاست ها و عملیات ضدایران و سوریه (اسیوغ) با هدف تغییر رژیم پایه ریزی کرد.

در این توطئه که برای نخستین بار در انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۲۰۰۹ به محک آزمایش گذاشته شده بود، آنها با استفاده از شبکه های اجتماعی اقدام به نشر اخبار و اطلاعات دروغ و بی پایه با همکاری و همراهی عوامل داخلی خود کردند. اما تشکیلات امنیتی در داخل کشور، توانست با نفوذ به این شبکه های اجتماعی و نشان دادن این موضوع که منشا این اطلاعات و اخبار بیگانگان هستند و بازداشت تعدادی از دست اندرکاران در داخل و معرفی آنها به دستگاه های قضایی و سپس اعترافات آنها در مورد نقش اسرائیل، آمریکا و کشورهای غربی به مقابله با آنها برخیزد.

آنها به رغم همه برتری های خود، از مقابله نظامی با ایران و حزب الله وحشت دارند چراکه در صورت درگیر شدن، ضربات سنگینی را متحمل خواهند شد و در منطقه نیز دچار خسارت های فراوانی می شوند. بنابراین آمریکا و اسرائیل جنگ الکترونیک را علیه تاسیسات هسته ای و اقتصادی ایران به عنوان انتخابی کم هزینه و واقعی به جای به راه انداختن یک جنگ سنتی انتخاب و برگزیدند. همچنین در سایه پیشرفت های تکنولوژی و انقلاب اطلاعات که جهان در آن به سر می برد، بسیاری از کارشناسان براین باورند که پیشرفت های بزرگ در زمینه تکنولوژی اطلاعات با اهداف نظامی به کار گرفته شده اند. همچنانکه کارشناسان نظامی تاکید دارند که بازار سلاح های سایبری و الکترونیک امری شدنی برای هر کشوری به شمار می آید و احتیاج به توانایی و امکانات خارق العاده ای ندارد و هر آنچه خواسته شود، امکان تهیه آن وجود خواهد داشت.

در این زمینه داشتن پول و همچنین به خدمت گرفتن مجموعه ای از هکرهای حرفه ای در دنیای مجازی بسیار موثر خواهد بود.

در سال ۲۰۱۰ دولت آمریکا با استفاده از ماهواره های جاسوسی خود تلاش کرد تا به اجرای یک توطئه زشت بر ضد ایران اسلامی اقدام کند. اما ناگهان با قدرت جهانی سایبری ایران در این زمینه مواجه شد که پیش از این فقط در اختیار خودش، روسیه و چین بود.

ایران اسلامی توانست به خوبی در مقابل ماهواره های جاسوسی آمریکا، تاسیسات خود را حفاظت کند. چنان که روزنامه آمریکایی «کریستین ساینس مانیتور» به این موضوع در شماره پانزدهم ژانویه سال ۲۰۱۱ اشاره کرد و نوشت: «ایران دولت آمریکا و دستگاه های جاسوسی غرب را با موفقیت خود در تعطیلی توانایی ماهواره های جاسوسی اش با استفاده از لیزر با دقت بسیار بالا مستاصل کرد و این یکی از امکانات ایران اسلامی برای ضربه وارد کردن به قدرت نمایی دشمن بود.

● ویروس استاکس نت

ویروس «استاکس نت» که از طریق کرم کامپیوتری و از تجهیزات نرم افزاری ساخته شده از سوی شرکت آلمانی «زیمنس» به تاسیسات اتمی و نفتی کشورمان راه یافت، در واقع آغاز اعلام جنگ سایبری، آمریکایی، غربی اسرائیلی بر ضد ایران بود همچنان که روزنامه «نیویورک تایمز» در سال ۲۰۱۰ میلادی آن را اعلام کرد. این ویروس به شکل گسترده ای زیرساخت ها و تاسیسات اصلی در بخش های هسته ای، اقتصادی و حتی هواپیمایی غیرنظامی و بیمارستان ها را هدف قرار داده بود. هدف از سازندگان این ویروس نفوذ در تاسیسات غنی سازی اورانیوم در «نطنز» و تخریب «سانترفیوژ» مرکزی از طریق ایجاد اختلال های خطرناک در برنامه های روشن شدن الکترونیکی آن بود.

ارسال این ویروس که به گفته کارشناسان به مثابه یک «سلاح دیجیتالی» درجه اول بود، این پیام را به همراه داشت که جهان وارد مرحله جدیدی از جنگ نرم شده است. دورانی که به رقابت های مخفیانه برای ساخت بمب هسته ای و عواقب وحشتناکی که جهان به آن دچار شد، معروف شده است.

مدت زمان زیادی از این موضوع نگذشت، که مسئولان آمریکایی، اروپایی ها و کارشناسان ویژه در این بخش اقرار کردند که مهندسان ایرانی توانسته اند براین ویروس سیطره یابند و آن را به کنترل خود درآورند و از کامپیوترهای مختص به تاسیسات هسته ای، نفتی و دیگر تاسیسات صنعتی و تولید برق پاکسازی کنند.

اما جالب تر این است که زمانی از این جنگ کثیف پرده برداشته شد که «انستیتو روابط خارجی آمریکا» در گزارش خود، به برتری جنگ نرم بر جنگ کلاسیک اشاره و اعلام کرد که «جنگ سایبری بیشتر از عملیات نظامی و سیاسی سنتی تاثیرگذار است.»

کنگره آمریکا نیز در سال ۲۰۱۰ طرحی را به تصویب رساند که «اوباما» از آن به عنوان مهم ترین طرح مرتبط با کشورش نام برده بود و طی آن از طرف های امنیتی خواستار بسترسازی به منظور راه انداختن یک جنگ الکترونیکی شد.

رئیس جمهور آمریکا در این ارتباط صدها میلیون دلار هزینه در نظر گرفت و وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) را به ۱۵ هزار دستگاه کامپیوتر و ۹۰ هزار کارشناس رایانه برای ادامه جنگ نرم علیه ایران تجهیز کرد.

● جنگ سایبری و ارکیو ۱۷۰

بعد از ویروس استاکس نت، نوبت به «ستارز» و «دوکو» در آوریل سال ۲۰۱۱ میلادی رسید و به رغم اینکه این دو ویروس توانستند به صورت جزئی در تاسیسات نفتی خللی ایجاد کنند، اما تاثیر آنچنان مهمی نداشتند و نتوانستند به سرعت قدرت سایبری ایران را مورد هدف قرار دهند. اگر چه این دو ویروس بسیار خطرناک بودند و از خانواده ویروس استاکس نت به شمار می آمدند، ولی بالاخره دشمن را وادار کرد به ناکامی در این مورد اعتراف کند. از لابلای اخبار و رسانه های خبری جهان، در سال گذشته یک خبر توجه همه را به خود جلب کرد. این خبر که از سوی «مارکو اوبیسو» اعلام شد از حمله ویروس خطرناکی موسوم به «شعله» با قدرتی ۲۰ برابر ویروس های گذشته به تاسیسات رایانه ای ایران خبر می داد.

این ویروس درواقع ابزاری برای جاسوسی و تهاجم خطرناک برای ضربه زدن به زیرساخت های حساس طراحی و اجرا شده بود. هدف پنهان در پشت این ویروس خطرناک، که پیش از آن سابقه نداشت، هدف قرار دادن ایران به شکل خاص و تلاش برای سرقت برنامه ها و فایل ها بود. «الکساندر گوستیو» کارشناس برجسته شرکت کامپیوتری «کاسپرسکی» در این مورد گفت: سازندگان ویروس شعله، تمام سعی و تلاش خود را بر نفوذ در برنامه «پی دی اف» و «اتوکد» برای وارد شدن به فایل های پی دی اف و فایل های نوشتاری و اسنادی که مختص به نوشتارها بود، متمرکز کرده بودند. همچنانکه این ویروس، نامه های الکترونیک و انواع دیگری از فایل های درخور اهمیت را مدنظر قرار داده بود.

اما دیری نگذشت که صاحبنظران در زمینه جنگ سایبری از قدرت ایران در مقابله با این ویروس شگفت زده شدند، چرا که مرکز پژوهش های ایران با عنوان «ماهر» (که زیر نظر وزارت ارتباطات ایران فعالیت می کند) از ساخت یک ویروس ضدشعله خبر داده بود. این ضدویروس ایرانی توانسته بود، ویروس شعله را پس از شناسایی نابود کند و در جنگ الکترونیک بار دیگر قدرت رایانه ای ایران را به رخ جهانیان بکشد.

به هر صورت به لطف «ارتش سایبری، ایران توانست، تمام تلاش های آمریکا، غرب و هم پالکی هایش را نقش برآب کند و برتری خود را به اثبات برساند.

شکار پهپاد جاسوسی آمریکا مشهور به «ارکیو ۱۷۰» از نمونه موفقیت ایران در جنگ سایبری به شمار می رود که نه تنها آمریکا را شگفت زده کرد بلکه جهان را در برابر عظمت و توانایی تکنولوژی مهندسان ایرانی در حیرت فرو برد.

پهپاد آمریکایی که بسیار پیشرفته، خطرناک و رادارگریز بود، پس از اینکه به ماموریتی تجسسی بر فراز خاک ایران اعزام شده بود، از سوی مهندسان ایرانی تحت کنترل قرار گرفت، و بدون اینکه آمریکایی ها متوجه قضیه شوند، به راحتی در خاک کشورمان نشانده شد.

در واقع دانشمندان علوم رایانه ای ایرانی توانستند بدون اینکه امریکایی ها موضوع را بفهمند کنترل این پهپاد را در پایگاه هوایی «نوادا» به دست بگیرند.

این موضوع یک ادعا نیست و در هشتم آوریل سال ۲۰۱۱ مجله «بی سی» چاپ آمریکا که در امور رایانه های صاحبنظر است طی مقاله ای نفوذ هکرها به رایانه ای سری آمریکا را مورد تایید قرار داد، پهپادهای آمریکایی که برای حمله به افغانستان، پاکستان، لیبی و یمن مورد استفاده قرار می گیرد به عنوان بازوی جنگی سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا نامیده می شود و عملیات نفوذ به کامپیوترهای کنترل کننده آنها از طریق به کارگیری ویروس موسوم به «کی لاگر» صورت گرفت.

ماموریت اصلی این ویروس کپی فایل های موجود در کنترل بر هواپیمای بدون سرنشین امریکایی بود که باموفقیت انجام شد.

در این رابطه مسئولان پایگاه هوایی نوادا به شکست تلاش های خود برای رهایی از این ویروس اعتراف و اذعان کردند که هر بار می خواستند از آن رهایی یابند مجددا با بازگشت آن مواجه می شدند آنها همچنین از ناتوانی خود در به کار انداختن سیستم نابودی هواپیمای آرکیو هنگامی که ایرانی ها آن را صحیح وسالم در شهر «کاشمر» بر زمین نشاندند، خبر دادند.

تسلط بر هواپیمای شبح که به «روز سیاه در تاریخ ایالات متحده» نامگذاری شد و از کار افتادن ماهواره جاسوسی و نفوذ در سیستم هواپیمای جنگنده آمریکا موضوع بی اهمیتی به شمار نمی رود، بلکه دلالت بر توانایی ایران در جنگ الکترونیک است. همچنان که این موضوع در زمینه های دیگر به اثبات رسیده است. این توانایی در کشورمان وجود دارد که حتی بر سیستم هدایت موشک های بالستیک، نیروی هوایی و تجهیزات کشف و رصد نیروهای آمریکایی، ناتو و ارتش اسرائیل یا هر دولت دشمن دیگر تسلط یابد. این موضوع نشان می دهد که در صورت تهدید کشورمان، پایگاه های آمریکا در اقصی نقاط جهان مورد حمله قرار خواهد گرفت و در کنار آن صهیونیست ها نیز در امان نخواهند بود. این موضوع امروز به صورت شعار مطرح نشده است و دشمنان از حجم این تهدیدها مطلع هستند. جدیت ایران در این موضوع باعث شده است که ترس وحشت از اینکه ارتش سایبری ایران بتواند با وارد شدن به سیستم های مالی جهانی درنیویورک، لندن و پاریس آنها را در اختیار خود بگیرد، بر دشمنان مستولی شود.

در آغاز سال جاری میلادی گزارش سازمان اقتصاد جهانی از حملات سایبری در جهان جالب توجه بود چرا که براساس این گزارش، حملات سایبری، چهارمین خطر بزرگ جهانی طی ده سال آینده عنوان شده بود. این موضوع براساس ادعای ۴۶۹ کارشناس که در تحلیل های خاص خود در مورد تهدید تکنولوژی سایبری به آن دست یافته بودند عنوان شد.

این موضوع از اهمیت جنگ الکترونیکی در حال حاضر و آینده جهان حکایت می کند، همچنان که سرلشکر «عوزی موسکوپیچ» رئیس بخش ارتباطات رایانه ای در ارتش رژیم صهیونیستی (که به عنوان رئیس کمیته انتخاب مسئولان و علل شکست در سیستم اینترنت نظامی اسرائیل در ماه اخیر انتخاب شده بود) به آن اذعان کرد.

جالب اینکه این فرمانده بلندپایه اسرائیلی در گفت وگو با «امیر بوحبوط» خبرنگار پایگاه خبری صهیونیستی «ولاء» درخصوص این شکست گفت: «یک کشور با امکانات بسیار پیشرفته با مجموعه ای از هکرها توانستند وارد سیستم اینترنت داخلی متعلق به ارتش نفوذ کنند و آن را به مدت طولانی از کار بیندازند. درحادثه ای دیگر، سیستم پست الکترونیک نیز از کار افتاد و در نتیجه ضرر و زیان هایی در روند امور ایجاد کرد.»

پس ماجراجویی برای حمله به ایران، مسلما دارای عواقب وحشتناکی خواهدبود و علاوه بر مسائل نظامی، اقتصاد و امور پولی را در بر خواهد گرفت و این چیزی است که دولت های غربی و موسسات مالی آنها به شدت از آن وحشت دارند.چرا که منابع اطلاعاتی غربی دریافتند که ایران یک ارتش از هکرها را با هدف نفوذ در شبکه های آب و برق آمریکا و اسرائیل به کار گرفته است تا انتقام حملات سایبری را از آنها بگیرد. موضوعی که اخیرا از سوی مسئولان آمریکایی و اسرائیلی مورد تایید قرار گرفت.

اما با همه اینها، آیا آمریکا و هم پیمانان او از این شکست ها درس عبرت خواهند گرفت و دست از سر ایران و سایر کشورهای مستقل منطقه برخواهند داشت؟ مسلما پاسخ آن منفی خواهدبود و به رغم اینکه اکنون در رسانه های جمعی از گفت وگو و مذاکره با ایران دم می زنند، اما همچنان طرح های جنگ افروزانه خود را دنبال می کنند.

گرد آوری ، تنظیم و ترجمه : محمد معرفی