پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

امشب شب گریه‌ی ستاره‌هاست


امشب شب گریه‌ی ستاره‌هاست

امشب، شب فروچکیدن قطره قطره دل‌هاست؛ شب گریه‌ی ستاره‌هاست. امشب، شب سرآسیمگی ابر پاره‌هاست، شب ضجه‌ی همه‌ی سیاره‌هاست.
زمین می‌لرزد و قصه‌ای از غصه‌ی تلخ حادثه را بر زبان …

امشب، شب فروچکیدن قطره قطره دل‌هاست؛ شب گریه‌ی ستاره‌هاست. امشب، شب سرآسیمگی ابر پاره‌هاست، شب ضجه‌ی همه‌ی سیاره‌هاست.

زمین می‌لرزد و قصه‌ای از غصه‌ی تلخ حادثه را بر زبان دارد. مردی نشسته است اکنون، بر بستری از خون! مردی که وقتی خداوند می‌خواست اندکی در زمین تجلی کند، او را آفرید و به آسمانیان نشان داد. مردی که «الرحمن» آمد. قبله را او تعیین کرد و همه‌ی دل‌ها را به سوی زادگاه خویش کشانید.

ای حلقه‌ی در، ای مرغابی‌های سینه در، ای نوحه‌گران آشنا، چه نیکو می‌شناختید آن بزرگ قبیله‌ی قبله را که دامنگیرش شدید. و چرا ... چرا رهایش کردید؟! چرا دست از دامان معطر و خورشیدی‌اش کشیدید؟!

حالیا ای پدر اجتماع! ای شجره‌ی طیبه طوبا! ای عصاره‌ی همه‌ی گل‌های معنا! ای حضرت مولا! ما همه داغدیدگان تو هستیم.

ای مولای به خون خفته! دل‌های ما را بیدار کن. جام گوارای ولایت را از ما دریغ مدار، باغستان دیده‌ها و سینه‌های ما، از طراوت گل یاد و نام تو معطر است.

دل پریشانی مؤمنانه‌ی ما، در مصیبت فراق تو، محک دلداگی ما به حضرت توست. در سوگ خویش، دستی به تسلا بر سر دل‌های ما بکش!