دوشنبه, ۱۱ تیر, ۱۴۰۳ / 1 July, 2024
مجله ویستا

وابستگی فرقه ضاله بهائیت به استعمار


وابستگی فرقه ضاله بهائیت به استعمار

بهائیت به رهبری حسینعلی بهاء و جانشین او عباس افندی،روابط با روسیه را تا سال های جنگ جهانی اول ادامه داد ولی پس از آن به علت فرپاشی امپراتوری تزاری پیشوای وقت این فرقه عباس …

بهائیت به رهبری حسینعلی بهاء و جانشین او عباس افندی،روابط با روسیه را تا سال های جنگ جهانی اول ادامه داد ولی پس از آن به علت فرپاشی امپراتوری تزاری پیشوای وقت این فرقه عباس افندی قبله اش را به لندن تغییر داد و آثار این چرخش سیاسی نیز به زودی خود را نشان داد.از فصول بسیار مهم در پرونده بهائیت روابط و همکاری سران آن با صهیونیسم به طور عام و رژیم اشغالگر قدس به طور اخص است.

با توجه به روابط وسیع و صمیمانه و اعتماد مشترکی که میان صهیونیسم و بهائیت وجود دارد طبیعی است که جهان اسلام و آزادگان عالم به حضور عناصر این تشکیلات در بین خود با دید سوء ظن نگریسته و با آنان برخورد طرد آمیز پیش بگیرند.نویسنده کتاب محاکمه و بررسی باب و بهاء در جلد اول، صفحه ۳۲ بعد از برشمردن چند نفر که ادعای مهدویت کرده بودند می‌نویسد: «اگر همه این عده از عمال استعمار نباشند بلکه خودخواهی و دنیاطلبی و یافتن مرید آنان را به چنین گناه بزرگی واداشته باشد، بی‌گمان در دو سه قرن پیش تا عصر حاضر هر کس به دین‌سازی برخاسته، سر در آخور استعمار داشته است، نظیر باب، بهاء و احمد کسروی در ایران و پیشوای مذهبی آل سعود در عربستان». زیرا هدف استعمار از ایجاد عقیده باطل و یا ترویج آراء مذهب‌تراشان، جدایی و تفرقه در میان مردم است تا سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» و سیاست «تفرقه بینداز و نابود کن» اجرایی گردد. به گواهی اسناد محرمانه وزارت خارجه انگلیس می‌توان ارتباط این فرقه‌ها را با قدرت‌های سیاسی بیگانه به روشنی نشان داد. از این نظر که نماینده سیاسی انگلیس ناچار بوده است واقعیت حوادث و رویدادها را از دیدگاه خویش به مقامات بالا گزارش دهد، این اسناد محرمانه می‌تواند معتبرترین مأخذ در مورد بابیت و بهائیت باشد.

در گزارش ۱۲ فوریه ۱۸۵۰ که توسط نماینده دولت انگلیس در تهران به وزارت امور خارجه ارسال شده آمده است: «به نظر می‌رسد که عقاید مذهبی این دین جدید در ایران در شرف بسط و گسترش است... باب اعلام داشته که مهدی موعود ـ آخرین امام شیعیان ـ است که از انظار مردم ناپدید شده، ولی قرار است دوباره در زمین پدیدار شود و مدعی است که احکامش، بین مریدان وی جانشین فرامین قرآن می‌باشد...». ارتباط سران بهائیت با فراماسونری در جهان موضوعی است که تحقیق و تعمیق بیشتری را می طلبد.فراماسونری و بهائیت در ایران و جهان اسلام دارای اهداف مشترک بوده و از منشاء مشترکی نیز حمایت می شوند.از سوی دیگر پیوند عمیق سران بهائیت با صهیونیسم و خدمات آنان به میسحیت صهیونیستی باعث نزدیکی این دو جریان به یکدیگر شده است.

استعمار می کوشد از این دو به مثابه ابزاری جهت شکستن اقتدار و صلابت فرهنگی جهان اسلام و نفوذ در ارکان حکومت های سرزمین های اسلامی سود جوید و اقعیت تلخی که مقابله با آن هوشیاری نخبگان سیاسی و فرهنگی جهان اسلام را طلب می کند.اگر چه این فرقه ضاله توسط مرحوم امیر کبیر فراهانی قلع و قمع شد و فرصت تاخت و تاز رسمی در سیاست و مدیریت کلان کشور را پیدا نکردند اما در عصر پهلوی به خصوص دوران پهلوی دوم زمینه برای نفوذ عناصر فرقه بهائیت در ارکان نظام فراهم شد.دوره پهلوی که دوره اوج سلطه آمریکا و انگلیس بر ایران اسلامی یعنی دهه ۴۰ و ۵۰ هجری شمسی بود فرصت زرینی را برای بهائیان پیش آورد تا به عرصه حکومت هجوم آورند و با قبضه انبوه پست های کلیدی عقده دیرین خویش را باز کنند اما

باز هم تقدیر شگفتی ها کرد و ناگهان طوفان مهیبی برخاسته، خشم انقلابی ملت نسبت به رژیم ستمشاهی سر برداشت و سلسله پهلوی را با همه شاخه ها و زوائدش از جمله فرقه بهائیت به زباله دان تاریخ فرستاد.

رضا رمضانی