دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
مجله ویستا

بنویسیم زمین, بخوانیم زندگی


بنویسیم زمین, بخوانیم زندگی

به بهانه دوم اردیبهشت روز تولد زمین پاک

نفسم بوی هر چیز می دهد، جز زلال یاس ها و اطلس های دیروز.

آن قدر سرب را انبار چشم ها و ریه ها کرده ام که دیگر طعم انار و انگور را نمی فهمم.

دلم برای آسمان آبی تنگ شده است.

می خواهم بروم جایی دورتر از درخت های سیمانی و جوی های مسی.

می خواهم به سرزمینی بروم که نفس هایم بوی دود ندهد.

زیر لب هایم طعم نفت نباشد، خاکم آلوده نباشد و ماهی ها، طعم آب را بفهمند.

سختی سیمان، سینه ام را می خراشد و غربت دست های فولادی، آسمان مرا زخمی می کند.

به چه کسی بگویم، من مسافر پاک ترین ابرهای زمین بودم روزی؟

از که بخواهم مرا به پاکی روستا، به شیر و نان ساده و دستان خاکی پدربزرگ برساند؟

کجای این روزهای خاکستری پوش، پر است از شنیدن صدای چکاوکی که از بهار بخواند؟

این جا پرستو را نمی خواهند، این جا با قناری مخالفند.

قارچ های سمی کارخانه ها، ویروس جنون و سرعت را توی رگهامان می ریزند.

داریم پیر می شویم و سنی نداریم.

داریم سلاخی دود و سیاهی می شویم و نمی فهمیم.

مادر بزرگ از روزهای بدون ماسک برایم می گفت; از هوای صاف، از خورشید زرد، از خوشه های طلایی گندم، از سبزترین آبادی که زمین به نو رسیده بود.

کجاست هی هی چوپان از بی کران دشت و کوه؟

کجاست نی دلنشین؟

کجاست مشک های پر از شیر و کره؟

کجاست دست های مهربان بی بی که نان تازه را میهمان سفره مان می کرد؟

چیزی دارد گم می شود و ما نمی فهمیم.

چیزی از ما کم می شود و ما خوابیم.

داریم جلو می رویم در عقب و هوا پر است از مندرس ترین لکه های دود.

درختی که سال ها سایه اش را دوست داشتیم، دارد زغال کارخانه های کجا می شود؟

آه! سرزمینی که دوست داشتم، خاکی که می پرستیدم، زمینی که عاشقت بودم! پر شده ای از زباله و لجن; از سرب، از دود.

داریم با دست های خودمان، می کشیمت، زمین خوب!

ای مادر مهربان، ما را ببخش!

دعا کن روزی به آغوش بی شیله پیله ات بر گردیم.

دعا کن این برزخ سیمان و دود تمام شود.

دعا کن پرستوها دوباره بر گردند، بلبل ها بخوانند، ماهی ها برقصند.

دعا کن باد، دوباره بوی گل های بهاری را هدیه بیاورد و جنگل باشد و سبزه و میوه های آبدار و دست های مشتاق.

دعا کن، زمین پاک!

دعا کن که ما خودمان باشیم; انسان باشیم.

دعا کن ما هم کنار تو به تلاش بایستیم تا آسمان فردا آبی تر باشد.

● قصه تولد زمین

یکی بود، یکی نبود. حدود ۵ میلیارد سال پیش در منظومه شمسی سیاره ای آبی به نام زمین متولد شد.

ستاره ها در جشن تولد زمین نور افشانی کردند و زمین از شوق تولدش، شادمان به دور خود چرخید.

زمین، آنقدر گرم چرخش مستانه اش بود که ندانست، در چرخش زیبایش، یک روز گذشته.

صبح روز بعد، خورشید گیسوهای طلا یی اش را بر دامن زمین ریخت و تن سرد زمین، آرام آرام سبز شد.

همان روزها بود که موجودات، جفت، جفت روی کره زمین آمدند و زندگی آغاز شد.

زمین تازه متولد شده، به خود آمد و دید، مادر شده; مادری مهربان و بخشنده.

فرزندان زمین در آغوش مادرشان حیات را تجربه می کردند که ناگهان خبر رسید; مهمانی تازه وارد به جمع زمینیان افزوده خواهد شد. مهمانی رانده شده از بهشت مهمانی که برتر از سایر فرزندان زمین است.

زمین با مهربانی فرزند رانده شده از بهشتش را به آغوش کشید و در دلش آرزو کرد، این مهمان جدید زمین را هم مانند بهشت دوست بدارد.

می گفتند: گناه حوا این بود که به وسوسه یک دانه گندم از بهشت رانده شد و به همراه همسرش آدم پابه این کره خاکی گذاشت.

اما زمین، به محاکمه فرزندانش فکر نمی کرد; زمین می خواست پناهگاه امنی برای فرزندان نو رسیده اش باشد. پس تمام توانش را به کار گرفت تا فرزندان آدم هم روی این کره خاکی احساس امنیت کنند.

زمین سبز بود و آسمان آبی! رودها جریان داشت و دریا مواج بود.

شیر در بیشه زارها می غرید و ببر در جنگل ها می خرامید. آهو چشم سیاه در میان دشت ها می دوید و چکاوک در میان ابرهای گل کلمی طنازی می کرد و پروانه با آواز گل به رقص در می آمد.

فرزند آدم، روی کره خاکی رشد می کرد و بزرگ می شد. باور زمین این بود که در حد بضاعتش، بهشتی خاکی را برای فرزند آدم به ارمغان آورده است.

روزگار می گذشت. زمین از شادی هر روز دور خودش می چرخید و هر سال دور خورشید! فرزند آدم بزرگتر می شد و جمعیتش بیشتر و با بزرگتر شدنش فقط خود را صاحب حق زندگی می دانست و با دیگر موجودات به دشمنی می پرداخت.

سرانجام روزی رسید که انسان دوپا، زندگی ماشینی را جایگزین زندگی پاک کرد و خوردن نوشابه را به خوردن شیر تازه ترجیح داد.

همان روز بود که زمین سربلند کرد و نگاهی به آسمان انداخت.

چهره آبی آسمان خاکستری شده بود و دیگر نه از ابرهای گل کلمی اش خبری بود و نه از پرواز چکاوک ها!

زمین غمگین شد و سرش را پایین انداخت. آن طرف تر اما نه از تن سبز جنگل خبری بود و نه از غرش پرابهت شیر.

دانه اشک برگونه زمین جاری شد و اشک هایش روانه رود شد، اما در رود خبری از تن پوش آبها و آبی ها نبود. رود پر از زباله بود و آلودگی.

اشک زمین همراه رود به دریا ریخت. دریا هم دیگر مواج و آبی نبود.

آلودگی قلب آبی دریا را سیاه کرده بود و ماهی هایش را قربانی!

اشک زمین در دریای آلوده سرگردان شد و زمین اندیشید که اگر هوا به وسوسه یک دانه گندم بهشت را از انسان گرفت فرزندان ناخلف او به چه وسوسه ای زمین سبز را از کودکان خود گرفتند؟!

تولد هر موجودی با شکوه و شفگت انگیز است و حس امید را در دل ها زنده می کند.

از تولد نوزاد آدم گرفته تا شکفتن غنچه یک گل!

حالا تصورش را بکنید که تولد یک سیاره یا ستاره چقدر می تواند با عظمت و رویایی باشد. حالا اگر این سیاره، سیاره ای باشد که سالها در آن زندگی کرده ایم; برای تولدش باید تمام احساسمان را خرج کنیم چرا که این سیاره، مادر ما زمینی ها ست.

دوم اردیبهشت، ۲۲ آوریل به عنوان روزجهانی زمین پاک نامگذاری شده است.

اما به فکر کدام یک از فرزندان زمین رسیده که روزی را به نام زمین بنامد؟ این سوالی است که به زودی جوابش را خواهید یافت!

● موسس روز زمین پاک

جان کانل موسس روز زمین پاک است. او در سال ۱۹۱۵ در خانواده ای مذهبی متولد شد. پدرجان یک انجیل نویس و مفسر انجیل بود و او در ۲۲ مارس، یعنی دومین روز بهار در دیویس سیتی متولد شد.

علا قه وافر جان به مذهب علم، و صلح و البته طبیعت باعث شد او همواره به دنبال فعالیت های بشردوستانه و طبیعت گرایانه باشد.

همین عامل موجب شد که او در سال ۱۹۳۹ اولین پلا ستیک گیاهی را از پوست گردو تولید کند. چرا که پلا ستیک مصرفی ما جزو آلا ینده های طبیعت است و صدها سال طول می کشد تا پلا ستیک تجزیه شده و به چرخه طبیعت برگردد. بنابراین جان کانل موفق به تولید اولین پلا ستیک قابل تجزیه شد.

اما این تنها کار جان نبود و او در سال ۱۹۶۸، اولین پرچم زمین را طراحی کرد.

جان کانل ایده روز زمین و برگزاری جشن در این روز را برای اولین بار در سال ۱۹۶۹ در کنفرانس محیط زیست یونسکو پیشنهاد کرد.

او درروز پایانی کنفرانس ملی یونسکو با ایراد سخنرانی گفت: این روز، روزی است که می توان با پیوند زدن دوباره قلب ها، هدف برتری چون برقراری صلح جهانی را ترویج داد.

روزی که نگرانی و علا قه ما را برای فقط محیط زیست زمین بر می انگیزد.

پیشنهاد جان در سال ۱۹۷۰ مورد قبول دبیرکل سازمان ملل، یوتانت، قرار گرفت و درهمین سال روز زمین درسان فرانسیسکو جشن گرفته شد. از آن پس روز زمین همه ساله در سازمان ملل و بسیاری از کشورهای جهان جشن گرفته می شود.

● زمین پاک، آسمان پاک

اما امروز در آستانه زمین پاک لحظه ای به خود می آییم و به آنچه با زمین کرده ایم، می نگریم.

می نگریم و می بینیم که همه چیز داریم و هیچ نداریم. خانه، ماشین، خوراک، پوشاک، هواپیما، موشک و... همه و همه داریم اما هوای پاک نداریم.

نمی توان بی توجه گذشت. نمی توان نادیده گرفت که هوای پاک ایجاد نخواهد شد; مگر در گرو ایجاد زمین پاک.

ما هر ساله روز درختکاری را جشن می گیریم در حالی که همان سال درختان زیادی به خاک می افتند و چشم امید همه به این است که سازمان محیط زیست اجازه دهد، یک جاده دیگر از میان جنگل ها بگذرد!

نمی دانم تا چه زمانی خواهیم توانست، با ندانم کاری چشم برروی زمین ببندیم و به رویاهای خود فکر کنیم. رویاهایی که هرگز با تخریب زمین رنگ تحقق به خود نخواهد گرفت.

مگر می توان زمین را ویران کرد و با شادمانی روی آن زندگی کرد. مگر می توان فراموش کرد ۳ مشکل اساسی زمین را.

شاید فراموشی کرده ایم که از میان ۳ مشکل عمده اتمسفر; سوراخ شدن لایه ازن حل نشدنی تر است!

دومین مشکل، مشکل باران اسیدی است و مشکل سوم گرمایش زمین!

● لایه ازن

اتمسفر ما در معرض فشار فزاینده از سوی گازهای گلخانه ای قرار دارد که این مساله خبر از تغییرات آب و هوا و سوراخ شدن لایه ازن می دهد که این تغییرات باعث ایجاد بیماری در انسان و حیوان خواهد شد.

وقتی اتمسفر سالم است، نظام کاملا هوشمند و مستقلی است که توانایی تطبیق خود با تغییرات را دارد. بدون این قابلیت، زندگی بر روی کره زمین امکان پذیر نیست.

اتمسفر مانند سیستم ایمنی بدن با حمله های خارجی می جنگد و تا به حال این وظیفه را به خوبی انجام داده است ولی ظرفیت تحمل این اتمسفر نامحدود نیست.

اتمسفر ما در حال حاضر به طرز وحشتناک با گازهای گلخانه ای مجروح شده. گازهایی چون کلر و فلور و کربن های موجود در یخچال ها و کپسول های اطفای حریق و اسپری ها! همچنین به وسیله اکسیدهای سولفور و نیتروژن تولید شده توسط خودروها و کارخانه ها اسیدی شده است. در این حال باید گفت زندگی موجودی که سیستم ایمنی اش آسیب دیده خیلی امیدوارکننده نیست.

لایه ازن یک فیلتر حفاظتی مهم در جو فوقانی است که زمین را در برگرفته است و از زمان به وجود آمدن حیات، انسان را در برابر اشعه های فرا بنفشی که از خورشید می آیند محافظت کرده است. زمانی که این اشعه ها از اتمسفر می گذرند ذرات را نابود می کنند، سلول های زنده را تخریب می کنند و باعث به وجود آمدن سرطان پوست می شوند.

در طول ۳۵ سال گذشته، لایه ازن در بالای قطب جنوب در هر بهار تقریبا ۴۰ درصد کاهش یافته است که دلیل عمده آن استفاده از گاز کلر و فلور و کربن (CFC) است.

اغلب کشورها برای جلوگیری از این مساله، صنایعی را که از این گازها در ساخت اسپری ها استفاده می کنند را متوقف کرده اند ولی این گاز کماکان در سایر محصولات مورد استفاده قرار می گیرد.

پیامدهای گاز (CFC) بسیار فجیع است به طوری که می توان گفت هر ساله ۱۰۰ نفر بر اثر سرطان پوست می میرند و این مساله در نیمکره جنوبی زمین بیشتر است و این به ما می گوید واقعا زمانی برای صبر کردن نداریم و هر چه زودتر باید استفاده از (CFC) ها را متوقف کنیم.

● گرمایش زمین

آیا تا به حال به درون یک گلخانه رفته اید؟ مهآلود و مرطوب است و میزان رطوبت آن کم نمی شود. این همان چیزی است که زمین ما ظرف دهه های آینده در اثر احاطه گازهای گلخانه ای به آن دچار می شود. این گاز ها زمانی تولید می شوند که سوخت های فسیلی می سوزند و گرمای خورشید را در خود نگه داشته و اجازه نمی دهند که این گرما به فضا باز گردد.

این مساله تا حد کم مشکلی ایجاد نمی کند و زمانی تبدیل به مشکل می شود که مقدار زیادی از این گازهای وارد جو شوند; آن وقت است که ما کباب می شویم.

بد نیست بدانید که اصلی ترین و مهمترین گاز گلخانه ای دی اکسیدکربن است و ما مقدار زیادی از این گاز را وارد جو می کنیم. جنگل ها و اقیانوس ها CO۲ را جذب می کنند پس ما باید به آنها متوسل شویم و تولید CO۲ را متوقف کنیم; این در حالیست که متاسفانه علاوه بر تولید حجم انبوه CO۲ ما هر ساله در تخریب جنگل ها هم تلاش می کنیم و این بلایی است که بر سر مادرمان زمین می آوریم.

● باران اسیدی

باران اسیدی از دیگر مشکلات پدید آمده در اتمسفر است که به شدت به زمین آسیب می زند. باران های اسیدی از گازهای SO۲ وNO که از دود اگزوز اتومبیل ها و کارخانجات ایجاد می شود، به وجود می آیند. این گازها در اتمسفر زمین با بخار واکنش داده و اسیدهایی مانند اسید سولفوریک و اسید نیتریک را تشکیل می دهند.

باران های اسیدی می تواند با از بین بردن جانوران ضعیفی مانند پلانکتون ها و بی مهرگان و گیاهان بر زنجیره غذایی جانوران تاثیر بگذارد.

البته خاک زمین تا حدی خاصیت قلیایی داشته و می تواند مقداری از اسید حل نشده در خود را خنثی کند; اما این مقدار معمولا برای باران های اسیدی جوابگو نیست.

شاید بتوان گفت که جنگل ها بیشتر از سایر اکوسیستم ها در معرض خطر باران های اسیدی هستند. به این دلیل که باران های اسیدی به راحتی با از بین بردن برگ درختان و گیاهان به طور مستقیم در اکوسیستم جنگل تاثیر می گذارد و به تدریج آن را نابود می کند.

همچنین بارانهای اسیدی با حل کردن مواد معدنی و فلزات باعث تخریب ساختمانها در شهرها می شوند و حتی می توانند باعث از بین رفتن رنگ اتومبیل ها و ضعیف شدن بدنه آنها در برابر ضربه شوند.

با تمام این حرفها ما می توانیم به راحتی زیر باران اسیدی راه برویم و احساسی از اسیدی بودن آن نداشته باشیم. چرا که باران اسیدی به طور مستقیم بر انسان اثر ندارد به طوری که انسانها می توانند در استخر اسیدی با PH ۵ شنا کند بدون این که آسیبی ببیند. ولی با از بین بردن دیگر اکوسیستم ها، این خود انسان است که بیشترین آسیب را می بیند.

حال با تمام این بلا هایی که بر سر زمین آورده ایم دوم اردیبهشت، روز زمین پاک را جشن می گیریم تا یادمان برود که زمین با وجود تمام موجوداتی که روی آن زندگی می کنند، چقدر تنهاست!

نویسنده : مرجان حاجی حسنی