پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اخلاق سیاسی و جامعه معاصر


اخلاق سیاسی و جامعه معاصر

خواجه نصیرالدین طوسی شاید اولین حكیم شیعی باشد كه به فلسفه سیاست و فلسفه اخلاق عطف توجه نشان داده است

● سیاست و اخلاق در باور حكیم شیعی

خواجه نصیرالدین طوسی شاید اولین حكیم شیعی باشد كه به فلسفه سیاست و فلسفه اخلاق عطف توجه نشان داده است. بدین جهت نگاه وی به نسبت سیاست و اخلاق رنگ و بوی شیعی نیز دارد. خواجه نصیرالدین طوسی چه به لحاظ اندیشه و آثارش و چه به لحاظ رویدادهای زندگی‌اش بسیار مورد توجه پژوهشگران واقع شده است. خواجه در سال ۵۹۸ .ق در طوس و در خانواده‌ای شیعه مذهب به دنیا آمد و به سال ۶۷۲ ق درگذشت. از خواجه آثار بسیاری در زمینه‌های مختلف باقی مانده كه بیانگر گستردگی فعالیت‌های فكری - علمی‌اوست.مهم‌ترین كتاب او كه به بحث ما نیز مربوط می‌شود كتاب اخلاق ناصری است.

كتاب اخلاق ناصری با الهام از كتاب تهذیب الاخلاق ابن مسكویه رازی نگاشته شده است. نكته اینكه ابن مسكویه كتاب تهذیب الاخلاق را در راستای این سنت فلسفی كه اخلاق بخش غیر قابل تفكیك حكمت عملی است و با تاسی از اخلاق نیكوماخوس ارسطو است تحریر كرده است.خواجه در اخلاق ناصری بسیاری از مباحث تهذیب الاخلاق ابن مسكویه را تكرار و بسط داده است. خواجه نصیرالدین طوسی در ادامه سنت‌های فلسفی قبلی و بدون كمترین نوآوری اخلاق و سیاست را در بخش حكمت عملی تقسیم‌بندی می‌كند. حكمت عملی شامل سه بخش سیاست نفس، تدبیر منزل و سیاست مدن است. در بخش تهذیب نفس و اخلاق نكته تازه‌ای وجود ندارد جز اینكه خواجه به مباحث ابن مسكویه در تهذیب الاخلاق بیشتر رنگ و بوی دینی و گاه شیعی می‌دهد. در بخش تدبیر منزل نیز به مباحثی چون اموال، فرزندان، اقتصاد خانواده و زنان پرداخته است اما مهمترین بخش همان سیاست مدن است كه مفصل‌تر به آن پرداخته می‌شود. در این بخش نیز خواجه اعتراف می‌كند كه بسیاری از مباحث را از فارابی گرفته و با آثار ابن مقفع در دو رساله ادب الكبیر و ادب الصغیر تلفیق كرده است. پایه سیاست مدن خواجه نیز تازگی ندارد.

او حكمت مدنی را نظر به قوانینی كلی كه مقتضی مصلحت عموم باشد می‌داند در جهت تعاون و سیر كمال حقیقی. او نیز مانند فارابی و دیگران سعادت حقیقی را در مدینه می‌داند و به تقسیم‌بندی مدینه به فاضله و غیرفاضله مبادرت می‌كند. او در ادامه همان سنت ارسطویی، انسان را بالطبع نیازمند اجتماع و یا به تعبیری مدینه می‌داند.

وی در همین راستا چهار نوع سیاست را مشخص می‌كند.

▪ نوع اول سیاست ملك است كه همان سیاست فضلا و تحقق فضیلت محسوب می‌شود. این نوع سیاست در واقع همان مدینه فاضله است.

▪ نوع دوم سیاست غلبه می‌باشد كه نوع پست سیاست است.

▪ نوع سوم سیاست كرامت است كه همان مدینه كرامیه فارابی است.

▪ او از نوع چهارمی‌از سیاست نیز یاد می‌كند كه آن را «جماعت» می‌نامد. منظور وی از این نوع سیاست، تدبیر بر اساس قوانین و نوامیس الهی است.

مباحث خواجه چه در سیاست نوع اول یعنی سیاست ملك و چه در بحث مدینه فاضله متوجه كسی است كه شایستگی اداره چنین مدینه‌ای یا اعمال چنین سیاستی را داشته باشد. وقتی كه خواجه ویژگی‌های چنین شخصی را برای اداره مدینه برمی‌شمارد به فیلسوف حاكم افلاطون و امامت در اندیشه شیعه نظر دارد.شخصی كه چنین ویژگی‌هایی را داراست بدون شناسایی از طرف دیگران استحقاق «ملك علی الاطلاق» بودن را داراست. در واقع برای هدایت و رهبری افراد جامعه به سمت سعادت و خیر برای تشكیل چنین مدینه‌ای و با رهبری چنین شخصی الزامی‌ است.