دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
آیا علم النفس داخل در علوم بشری است
موقعیت علمالنفس در ردهبندی علوم چیست؟ زیرا اگر مشخص كنیم كهعلمالنفس و روانشناسی وابستگی به علمی دارد، میدانیم كهویژگیهای آن علم را هم دارا است. اصولا برخی از دانشمندان شككردهاند كه علمالنفس، علم بوده و معیار علمی را داشته و داخلدر ردهبندی علوم باشد. و لذا نمیتوان روانشناسی را جزء علومقرار داد. چنان كه یك دانشمند عربی به نام «هنری « .گارت» (Henry Gaurret) در كتاب روانشناسی عمومی تحت عنوان:آیا روانشناسی علم است؟ نظر خود را در این باره ابراز میدارد.
به عقیده وی به دو دلیل نمیتوان بهطور قاطع روانشناسی را جزءعلوم بشمار آورد:
اول این كه روانشناسی فاقد اصول كلی است روی این زمینهنمیتوان آن را در شمار علوم قرار داد زیرا علم عبارت ازمعلوماتی است كه به وسیله اصول و قوانین باهم مربوط شده ومعنی پیدا كرده استیا این كه از طریق روش علمی حاصل شده است،به نظر وی چون این دو جهت در روانشناسی و تحقیقات مربوط به آنبهطور كامل دیده نمیشود، بنابراین نباید روانشناسی را جزءعلوم قرار داد.
دوم این كه چون روانشناسی جزء علوم تجربی مثل فیزیك و شیمینیست، بنابراین نباید آن را در عداد علوم قرار داد و در نتیجهاین دانشمند معتقد است كه روانشناسی از لحاظ علمی فعلا درمراحل مقدماتی قرار دارد و روزی خواهد رسید كه تحقیقات روانینیز جنبه علمی پیدا كند» (۱) .
لكن ما ادعا داریم كه علمالنفس نه تنها علم بوده و جنبه علمیداشته، بلكه داخل در علوم بشری است و بلكه افضل علوم است زیراعلم عبارت است از دستهای از حقایق مسلم و مسائل عام و مرتبطبه هم كه تحت قواعد كلی در آیند، این حقایق مسلم در نتیجهمعرفت و فكر انسانها در ادوار مختلف تاریخی به دست آمده استپس علم روانشناسی مثل سایر علوم مشتمل بر فرضیههایی است كهدانشمندان ابراز داشتهاند و در صدد حل این فرضیهها و مشكلاتروانی هستند. و تحقیقات روانشناسان موجب پیدایش اصول و قضایایكلی در زمینه روانی شده است.
یك دانشمند غربی به نام «كارل ر. ر گرس» (Caurl RcRogrs) ضمنمقایسه روانشناسی با سایر رشتههای علمی معتقد است كه درروانشناسی مانند سایر علوم مطالعه علت و معلول مورد نظر استیعنی روانشناس نیز مانند سایر دانشمندان میخواهد علل و اسبابرفتار معین را درك كند تا بتواند پیشبینی كند كه در شرائطمعینی چه رفتاری از افراد سر میزند و برای اثبات ادعای خودشواهدی نیز میآورد (۲) .
از اینرو روانشناسی در عصر حاضر در بسیاری از موارد با رشتههاو حرفههای مختلف ارتباط مییابد، از نظر سوابق تاریخی، بستگیروانشناسی به علوم فلسفی و طبیعی انكار نكردنی است، از بسیاریجهات استفاده از روانشناسی همراه با سایر رشتهها قابل توجهمیباشد و روانشناسان از نزدیك با متخصصین دیگر همكاری نموده،دانش و تخصص خود را در خدمت آنان قرار میدهند (۳) .
پس روی این ملاحظات علوم گوناگون عبارتند از شعبههای مختلفی ازاین معرفتها كه واجد شرائط كلی مذكور میباشند، علم كلی و عام،مجموع علوم جزئی و حاصل فكر و معرفتبشر در طول تاریخ علوممیباشد.
پس علم، معنای وسیعی دارد كه تمام معلومات بشری را دربرمیگیرد و بهطور كلی میتوان ادعا كرد كه دانش بشری در هر مرحلهاز پیشرفت و ترقی كه باشد، خارج از سه وجه زیر نیست
● اقسام سهگانه علم
۱) شناسائی سطحی اطلاعاتی است كه حیوانات و یا مردم ابتدائی وكودكان، از عالم خارج دارند، مشخصه و ویژگی این شناسائی ایناست كه بین معلولها رابطه ایجاد نمیكند و قادر به ایجاد رابطهبین آنها نیست و صاحب این علم و شناسائی فقط میفهمد و دركمیكند مثلا حیوان لانه خود را میشناسد، بچه خود را تشخیص میدهد،غذایش را میداند اما آیا میتواند بگوید ظلم بد استیا خوب؟
آیا زنبور عسل میتواند توجیه كند كه چرا مثلا شیره گلها رامیمكد؟ مسلما خیر. او فقط میتواند جزئیاتی را درك كند.
عناصر اصلی این نوع شناسائی سطحی، درك صور جزئیه است، یقیناعلمالنفس داخل در این نوع از علم و شناسائی نیست.
۲) معرفت علمی اطلاعاتی است مربوط به كل حوادث و در حقیقت وجهاشتراك و جهت جامع بین عدهای از افكار مربوط به اوصاف عمومیپدیدهها است، اگر شناسائی سطحی تكامل یافته و افزایش پیداكند، در یك مرحله به جائی میرسد كه معلومات انسان لااقل درمورد یك موضوع باهم متحد و قابل تعمیم است و خصوصیت این مرحلهاز شناسائی درك صور كلی است.
ما از مطالعه جزئیات و مصادیق یك شی به كلیات میرسیم مثلا هرچیز سنگینی كه از بالا بیفتد، به زمین سقوط میكند اینجا است كهمساله علت و معلول و رابطه آن دو با یكدیگر مطرح میگردد ازاین رو علماء ادعا میكنند كه علم معرفتی است جمعی و جهانی درمورد امور كلی چنان كه سقراط علم را چنین توصیف میكند كه:
«علم فقط به كلیات تعلق دارد» مانند احكام ریاضیات.
مسلما علم روانشناسی در این قسم از شناسائی نیز نمیباشد.
۳) فلسفه عبارت است از نظریهای كلی متكی بر قواعد علمیدرباره ذهن و جهان و به عبارت دیگر فلسفه عبارت است از علم بهاحوال موجود از آن جهت كه موجود است (۴) (علمالوجود من حیثهوالموجود) در قرون بسیار قدیم همگی معارف و علوم بشری درمفهوم فلسفه مندرج میشد چنان كه نویسنده عرب مصری «جمیلصلیبا» در كتاب علمالنفس ص۲۷ چنین مینویسد:
«... مما لا شك فیه انالفلسفه كانت عندالقدماء مشتمله علیجمیعالعلوم و كانتالفلسفه لا تختلف عنالعلم فكانالعالم یدعیفیلسوفا».
یعنی «در این حقیقتشكی نیست كه نزد دانشمندان قدیم فلسفهشامل جمیع علوم بوده و فلسفه با علم اختلافی نداشتند پس عالم،فیلسوف خوانده میشد».
و از اینجا است كه افلاطون و ارسطو و ابن سینا فلسفه را بهگونهای معنی میكنند كه در آن زمانها شامل همه علوم بشری بود.
افلاطون در تعریف فلسفه میگوید:
«الفلسفه هیالعلم بالحقایقالمطلقهالمستتره تحت ظواهرالاشیاء) (۵) .
و ارسطو نیز چنین در توضیح معنای فلسفه از دیدگاه فلاسفه یونانقدیم میگوید: «هی العلم بالاسباب القصوی للاشیاء او علمالموجود بما هو موجود» «فلسفه علم به همه اشیاء از همه جهاتبوده با علم به احوال و آثار موجود از این جهت كه موجود است،میباشد» (۶) .
و همچنین شیخ الرئیس بوعلی سینا فلسفه را اینگونه بیان میكند:
«ان هذا العلم یبحث فی الموجود المطلق» «فلسفه علمی است كهاز موجود مطلق بحث میكند» (۷) .
چنان كه خوانندگان گرامی ملاحظه میكنند، فلسفه در زمانهای قدیممجموعه دانستنیهای بشر بوده كه سایر علوم از آنجا سرچشمهگرفته و آن افضل علوم بشر بود و مبدا شناسائی بشری بشمارمیرفته است و اینك سایر علوم گرچه از ابتدا داخل در فلسفهبودهاند و لكن با توجه به پیشرفت علوم بشری و توسعه دامنهمسائل و تحقیقات علمی از فلسفه جدا شدهاند ولی در عین حال دررابطه نزدیكی با علوم بشری قرار دارد. بخصوص علم روانشناسی ومنطق و اخلاق (۸) . حتی بالاتر این كه برخی از علماء مدعیاند كهروانشناسی اساس تمام علوم و وسیله برای برنامهریزیهای فردی واجتماعی و جهانبینی میباشد (۹) .
از اینرو یك تن فیلسوف در آن زمان دارای علوم و فنون عصر خودبود ولی كمكم در نتیجه ترقی فكر بشر و توسعه دائره علوم وپیدایش شعب مختلف، دیگر ممكن نبود حافظه یك دانشمند بر تمامآنها احاطه یابد از این جهت «تخصص علمی» به تدریجبه وجودآمد و در حقیقت علم از صورت یگانگی به شكل طبقه و دسته درآمدو از این هنگام دانشمندان جنبه تخصص پیدا گردند و مطالعات وافكار خود را اختصاص به یك رشته از علوم دادند (۱۰) .
● تقسیم تدریجی علوم
علوم گوناگون كمكم از فلسفه یا علمالعام و علمالكلی، علمالجامع در آن اصطلاح عصر قدیم، جدا شدند به این ترتیب كه اززمان یونان قدیم علوم ریاضی به وسیله «اقلیدس» و «علممكانیك» به توسط «ارشمیدس» از فلسفه جدا شدند و در قرن۱۶میلادی علم نجوم به وسیله «كپرنیك» اهل لهستان و در قرن ۱۸علم شیمی به وسیله «لاوازیه» دانشمند فرانسوی و در نیمه اولقرن۱۹ علم بیولوژی توسط دانشمند غربی به نام «كلودسرشارد»و در اواسط قرن۱۹ علمالاجتماع به وسیله «اگوست كنت» ازفلسفه جدا شدند (۱۱) .
نویسنده لبنانی به نام «سمیح عاظف الزین» در كتاب علمالنفس (۱۲) ص ۱۸ و۱۹ چنین مینویسد:
«علم النفس در ابتدای قرن نوزده كوشش كرد از فلسفه جدا شدهعلم مستقلی باشد و این كه روش خاصی برای خود داشته باشد پسمجلات فراوانی درباره علمالنفس پدید آمد كه به تدریج در كشورآلمان و فرانسه و امریكا رو به تزاید گذارد و تالیفات زیادیبا بحثهای مفصلی در این زمینه انجام گرفت و این وضع تا اواخرقرن نوزده ادامه پیدا كرد تا آنجا كه علمالنفس راه خود را مثلسایر علوم ادامه داد و از فلسفه كاملا جدا شده به صورت علمخاصی درآمد كه دارای روشها و قوانین و محورهای خاص خودبود...» و فلسفه نیز موضوع خاص خود را پیدا كرد كه عبارت ازروح انسان، حقیقت كنه عالم، عالم مجردات و لایتناهی و موجواتماوراء طبیعت و مباحث كلی مربوط به اصل و علل موجودات و بهطوركلی امروزه فلسفه را حیات درونی انسان و رابطه آن با جهانخارج تشكیل میدهد.
فلسفه از جهان نامرئی صحبت میكند از آلام،اراده، استدلال،خاطرهها و شهوات و...
حسین حقانی زنجانی
پینوشتها:
۱ مقدمه روانشناسی، تالیف دكتر علی شریعتمداری، ناشرانتشارات مشعل، اصفهان، چاپ چهارم، تاریخ نشر۱۳۶۹، ص ۱۰،۱۱و۱۲.
۲ برای توصیح بیشتر به كتاب مقدمه روانشناسی، ص۱۳ و ۱۴مراجعه فرمائید.
۳ اصول روانشناسی عمومی، ص۱۳ - ناشر انتشارات صفار تاریخنشر ۱۳۷۰ نوشته دكتر سیروس عظیمی.
۴ برای توضیح بیشتر خوانندگان میتوانند به شرح بدایهالحكمهاز تالیفات نویسنده مقاله مراجعه نمایند.
۵ علم النفس تالیف جمیل صلیبا، چاپ سوم، ناشر دارالكتاباللبنانی، ترایخ نشر۱۴۰۴ه و ۱۹۸۴ م، ص ۱۸ و۱۹ -اصولروانشناسی تالیف دكتر سیدابوالقاسم حسینی، ج۱، ص ۳۱.
۶ علم النفس تالیف جمیل صلیبا، ص ۶۸ و۶۹.
۷ مدرك قبل.
۸ بررسی مقدماتی
۹ مدرك قبل.
۱۰ اصول روانشناسی، از نظر تعلیم و تربیت نویسنده: علی اكبرشهابی چاپ اول، ناشر كتابخانه و چاپخانه مركزی تهران، سال۱۳۱۷ش ص۶.
۱۱ مدرك بالا، ص۱۷.
۱۲ ناشر دارالكتاب اللبنانی بیروت، ج۱، تاریخ نشر ۱۴۱۱ه -۱۹۹۱م.
۱۳ اصول روانشناسی از نظر تعلیم و تربیت، ص۷.
۱۴ آمپر متولد در لیون(۱۷۷۵ تا۱۸۳۶م) از دانشمندان فرانسهنخستین مخترع تلگراف.
۱۵ اصول روانشناسی از نظر تعلیم و تربیت، ص۹ و ۱۰ و۱۳ و ۱۴و ۱۵، چاپ دهم، تاریخ۱۹۸۷م.
۱۶ مقدمهای بر روانشناسی عمومی، تالیف رضاشاپوریان، ناشرروزبهان. تاریخ نشر۱۳۶۹ش چاپ دوم.
۱۷ در این خصوص خوانندگان به كتاب تاریخ روانشناسی تالیف ف. ل. مولز به ج دوم ناشر مركز نشر دانشگاهی، تهران، ص ۲ و ۱۹۱مراجعه نمایند. و به كتاب روانشناسی و اخلاق تالیف ژ. آ.
هدفیلد ترجمه علی پریور ناشر شركت انتشارات علمی و فرهنگی چاپدوم، تاریخ نشر۱۳۶۶ش ص۱۳،۱۴ و ۱۵ مراجعه نمایند.
۱۸ كتاب اصول علم النفس تالیف دكتر احمد عزت راجح چاپ هفتم،تاریخ۱۹۷۳م ناشر المكتب المصری الحدیث تحت عنوان «صلهعلمالنفس بالعلوم الاخری، ص ۳۲ - و كتاب روانشناسی اجتماعیتالیف:
اتوكلاین برگ ترجمه دكتر علی محمد كاردان، ج۱، ص ۲۵ و۲۶ ناشرنشر اندیشه تاریخ نشر۱۳۶۹ چاپ دهم و كتاب علم النفس تالیفدكتر فاخر عاقل ناشر دارالعلم بیروت، ص ۱۱۱ و ۱۱۲.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
غزه ایران آمریکا شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان حجاب جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی
فضای مجازی هواشناسی قتل تهران شهرداری تهران شورای شهر تهران سیلاب سامانه بارشی آموزش و پرورش سازمان هواشناسی باران سلامت
خودرو بانک مرکزی بنزین قیمت دلار بازار خودرو قیمت طلا قیمت خودرو دلار یارانه مسکن ایران خودرو حقوق بازنشستگان
مهاجرت تلویزیون نمایشگاه کتاب سینمای ایران صدا و سیما دفاع مقدس مسعود اسکویی موسیقی سریال مهران غفوریان
معماری
اسرائیل رژیم صهیونیستی حماس فلسطین جنگ غزه روسیه اوکراین امیرعبداللهیان طوفان الاقصی ایالات متحده آمریکا نوار غزه جنگ اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر جواد نکونام رئال مادرید سپاهان بارسلونا بازی لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس
باتری گوگل آیفون اینستاگرام مایکروسافت سامسونگ اپل ناسا عکاسی
ویتامین کاهش وزن استرس توت فرنگی سیگار فشار خون کبد چرب