چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
دانشجویان و سال های دور از خانه
![دانشجویان و سال های دور از خانه](/web/imgs/16/139/183la1.jpeg)
نتیجه کنکور اعلام شده و وقتش رسیده که فرزند دلبندتان از شما جدا شود و برای ادامه تحصیلات در مقاطع بالاتر به شهر و دیاری دیگر برود. شما چه احساسی دارید؟ افسردهاید؟ مضطربید؟ یا شاید ما اشتباه میکنیم و شما با روی باز با این موضوع رو به رو میشوید و خود را با شرایط جدید، وفق میدهید؟ به هر حال توصیه میکنیم گفتگوی ما را با منصور بهرامی، روانشناس بالینی دراینباره بخوانید.
▪ شما خودتان در جوانی کجا تحصیل کردهاید؟ آیا دوری از خانه و خانواده را تجربه کردهاید؟چه حسی داشتید؟
ـ من دور از خانه تحصیل کردم. خیلی خوشحال بودم چون به من خیلی خوش گذشت. ضمن اینکه وابستگی عاطفی به خانواده نداشتم و آنها نیز به همین صورت و از نظر علمی نیز همین درست است چون وابستگی زیاد عاطفی، بیمارگونه است و البته بستگی به پختگی فرد دارد و خانواده من این اطمینان را به من داشت و نگران آسیبهای روانی و اجتماعی من نبودند.
▪ اصولا خوب است دوران دانشجویی را در شهری به جز شهر بومیو محل اقامت گذراند یا نه ؟
ـ ببینید این موضوع دو بعد دارد. از طرفی، بودن در شهر محل اقامت والدین مزایایی دارد. از جمله اینکه دانشجویان در رفاه بیشتری هستند و طبیعتا تمرکز بیشتری بر درس و زندگی خود دارند. مزیت دیگر این است که از سوی خانواده، حمایت عاطفی بیشتری میشوند و در نتیجه کمتر در معرض آسیبهای روانی و اجتماعی قرار میگیرند. شما تصور کنید، غذایتان آماده است و همیشه کسی وجود دارد که لباسهای شما را تمیز و مرتب کند و او همان مادر عزیزتان است. این موضوع موجب میشود وقت کمتری از دانشجو گرفته شود و بیشتر به درس خواندن و تحقیق بپردازد.
▪ آیا این موضوع موجب نمیشود دانشجو زیادی در رفاه باشد؟ پس کی باید مهارتهای زندگی را بیاموزد؟ از طرفی در کشورهای اروپایی و امریکا مگر دانشجویان هم زمان با تحصیلشان کار نمیکنند؟ آیا از نظر علمیاز ما عقبترند؟
ـ این سوال شما دقیقا برمیگردد به بعد دیگر قضیه که همان استفاده از فرصتهاست. یعنی اگر دانشجویی در شهر دیگری غیر از شهر محل اقامت خود در رشته مورد علاقهاش در دانشگاه قبول شد، باید از فرصت بهدست آمده در جهت کسب مهارتهای زندگی استفاده کند. الان یکی از مشکلات زناشویی زوجهای جوان از این ناشی میشود که یکی از طرفین زندگی زناشویی و بیشتر مردان، نمیتوانند متکی به نفس باشند و در کارهایی به جز شغلشان به همسرشان کمک کنند. برای مثال در کارهای خانه دست به سیاه و سفید نمیزنند چون در بسیاری از اوقات این مادر یا خواهرشان بوده که این کار را برای آنان انجام میداده اما دوران دانشجویی در شهر غیر بومی بهترین فرصت است برای اینکه افراد با خود خلوت کنند و هم خود را بهتر بشناسند و هم یاد بگیرند که چطور روی پای خود بایستند.
▪ البته به شرطی که با تن ماهی و تخم مرغ روزگار را سپری نکنند.
ـ بله. بنده توصیه میکنم که کتاب آشپزی را در کنار کتابهای درسی خود در کتابخانه داشته باشند تا هم تفریحی کنند با انواع طبخ غذا و هم بفهمند که تا الان مادرشان چه زحمتی را برای طبخ غذاهایی حتی به ظاهر ساده میکشیدهاست.
▪ به نظر شما خانوادهها در کجای کار قرار دارند؟ یعنی چگونه باید با این موضوع کنار بیایند؟ یعنی بخشی از بار خود ساخته شدن افراد و به ویژه دانشجویان ما بر دوش خانوادههاست. والدین باید چه کار کنند؟
ـ اتفاقا سوال خوبی مطرح کردید. بینید اتفاقا به نظر من اگر بخواهیم این فرهنگ خودساخته شدن جوانان را در بخشی از آنان یعنی دانشجویان جا بیندازیم، باید از خودمان یعنی والدین شروع کنیم. ما بیشتر نگاه میکنیم که دیگران چه میکنند یا جامعه چگونه است اما خودمان کمتر حرکت خودجوش داریم. در نهایت وقتی میبینیم والدین دوست و آشنا و فامیل، فرزندانشان در رفاهاند و آنها را همیشه نزد خود و زیر چتر حمایت خود میگیرند، رقابتها بالا میگیردو همه میخواهند پز حمایت خود از فرزندشان را بدهند. خانوادهها باید از استقلال و اتکا به نفس فرزندشان استقبال کنند و البته با توجه به بی تجربگی جوانانشان، بر کارهایشان نظارت کافی داشته باشند. در حقیقت در زمان دانشجویی، علاوه بر درس خواندن، نوبت تجربه کردن آموختههای دوران کودکی و نوجوانی از سوی والدین و اجتماع است اما با نظارت والدین. متاسفانه قبول شدن در شهری دیگر، از این نظارت میکاهد و این، نقطه عطف آسیبهای اجتماعی است.
▪ آسیبهای عاطفی چطور؟
ـ بسیاری از افرادی که از نظر ژنتیک و ارث در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند، به ویژه اگر شرایط محیطی مساعد باشد یعنی برای مثال همین قبول شدن و زندگی در شهر غیر بومی یا دور بودن فاصله شهر دانشگاهی از شهر محل اقامت والدین و همچنین اختلاف زیاد فرهنگی بین منطقه دانشگاهی با فرهنگ بومی دانشجو. این مسایل موجب میشود تا دانشجویان، بیشتر در معرض آسیبهای روانی به ویژه افسردگی قرار بگیرند. حتی در این زمینه تحقیقات زیادی در ایران و کشورهای دیگر انجام گرفته و مشخص شده است که تفاوت زبان و فرهنگ شهر دانشجویی، تاثیر بسزایی در افزایش میزان بروز افسردگی دانشجویان دارد.
▪ خانوادهها چطور؟ والدین چه آسیب روانی را متحمل میشوند؟
ـ اگر فرزندی که دانشجوی شهر دیگری شده است، جایگاه ویژهای در خانواده داشته یا بسیار محبوب و عزیز والدین باشد و اگر مورد توجه دیگر بستگان و آشنایان هم باشد، طبیعتا هم خود او و هم والدینش تحتتاثیر قرار خواهند گرفت و به احتمال زیاد، با توجه به وابستگی عاطفی، هر دو طرف، به افسردگی یا اضطراب دچار خواهندشد. این موضوع وقتی تشدید میشود که اختلاف فرهنگی زیادی در شهر دانشگاهی با فرهنگ بومی دانشجو یا زبان او وجود داشته باشد و یا دانشجو به علت مضیقه مالی خانواده خود مجبور باشد حتی به صورت پاره وقت به کار کردن در هر شغلی به ویژه مشاغلی با درآمد کم بپردازد.
▪ به هر حال در کشورهای اروپایی و امریکای شمالی مانند ایالات متحده و کانادا، دانشجویان در شهر دیگری پذیرفته میشوند و اکثریت قریب به اتفاق آنان نیز به کار میپردازند اما این وابستگی عاطفی که در اینجا وجود دارد، موجب آزار آنان نمیشود نظر شما چیست؟
ـ ببینید، در اینکه ما فرزندانمان را وابسته و حمایت پذیر بار میآوریم و این به زندگی آنان ضربه زده و میزند، هیچ شکی نیست اما ارتباط عاطفی ایرانیها در بسیاری از موارد حمایتکننده و عامل پیشگیری از بسیاری از آسیبهای دیگر است که گریبان گیر کشورهای پیشرفته است. اما باید بدانیم تا کجا و به چه نحوی این حمایت باید صورت بگیرد و ادامه یابد. همان طور که گفتم، از مقطع سنی به خصوصی باید نظارت وجود داشته باشد و از همان ابتدای کودکی باید وابستگی شدید عاطفی را تعدیل کنیم اما در هر صورت باید بپذیریم که در همان کشورهای پیشرفته هم اگر ارتباط عاطفی شدیدی بین والدین و فرزند برقرار باشد، قطعا با پذیرفته شدن دانشجو در شهر غیر بومی خود، همه دچار آسیبهای روانی میشوند و اینجا همان موضوع آموزش مهارتهای مقابله با استرس مطرح میشود.
▪ چرا مقابله با استرس؟
ـ ببینید هر گونه تغییر در خانواده مانند یافتن شغل جدید از سوی هر فرد خانواده و به ویژه پدر، تغییر محل زندگی خانواده و جدا شدن یکی از افراد خانواده به هر علتی برای مثال دانشجویی، فوت و ازدواج و موارد بسیار دیگر، نوعی استرس محسوب میشود و بهکارگیری مهارت مقابله با استرس در حقیقت از بروز افسردگی بعدی جلوگیری میکند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست