چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

زبان تئاتر ما گنگ است


زبان تئاتر ما گنگ است

تئاتر ما آشفته بازاری است كه انسان امروزی و شرایط زندگی او را در این تئاتر نمی بینیم موضوعات جامعه امروز آن طور كه باید در تئاتر ما مطرح نمی شود و برخی نمایش ها آنقدر انتزاعی و دور از ذهن است كه تماشاگر نمی تواند با آن ارتباط برقرار كند ما نسلی با تمام رویاها, آرزوها و سرگشتگی ها بودیم

زبان تئاتر ما گنگ است و نمی تواند خیلی مسائل را صریح بگوید. به همین دلیل دنبال استعاره، نماد و فرم می رود تا بتواند پیام خود را به تماشاگر منتقل كند. تئاتر ما آشفته بازاری است كه انسان امروزی و شرایط زندگی او را در این تئاتر نمی بینیم.

موضوعات جامعه امروز آن طور كه باید در تئاتر ما مطرح نمی شود و برخی نمایش ها آنقدر انتزاعی و دور از ذهن است كه تماشاگر نمی تواند با آن ارتباط برقرار كند. ما نسلی با تمام رویاها، آرزوها و سرگشتگی ها بودیم. من برای تئاتر زندگی گذاشتم و با عشق و علاقه كار می كردم و در عین حال پشیمان هم نیستم.

پس از اینكه خرداد سال ۳۲ از هنرستان هنرپیشگی فارغ التحصیل شدم، دو ماه بعد در ۲۸ مرداد تمام تئاترها بسته شد. عده ای از شاگردان هنرستان هنرپیشگی دور هم جمع شدیم و شاهین سركیسیان به ما پناه داد و مخفیانه تئاتر را شروع كردیم و گروه تئاتر ملی را تشكیل دادیم. ما در كنار هم به این نتیجه رسیدیم كه نگاهی به تئاتر ملی داشته باشیم.

عباس جوانمرد داستان های صادق هدایت از جمله «محلل» و «مرده خورها» را تبدیل به نمایش كرد و وقتی این نمایش ها روی صحنه رفت و با استقبال روبه رو شد ما فهمیدیم نطفه تئاتر ملی را درست پایه گذاری كردیم. ما آنقدر روی تئاتر ملی تعصب داشتیم كه اجازه نمی دادیم در تالار سنگلج نمایش های غیرایرانی اجرا شود كه نتیجه آن این بود كه نمایشنامه نویسانی چون اكبر رادی، غلامحسین ساعدی، بیضایی و... به نگارش نمایشنامه های ایرانی روی آوردند. همیشه سعی كردم با نسل جوان زندگی كنم، ارتباط داشته باشم و حرفشان را بفهمم. این ارتباط موهبتی است كه خدا نصیب من كرده و از این بابت خدا را شكر می كنم.

در حال حاضر امكانات زیادی در اختیار جوانان است، هر چند به نظر كم می آید اما به نسبت دوران ما امكانات زیادی وجود دارد. كتاب ها و مجلاتی كه درباره تئاتر منتشر می شوند، در دوران ما وجود نداشت. مشكل جوانان ما این است كه ما در شهرهایی مثل نهاوند، اراك و... دانشكده تئاتر داریم اما استاد نداریم. دانشجو برای به نمایش درآوردن كارش نیاز به عرصه دارد اما این عرصه برای او فراهم نیست و برای اینكه آن را به دست بیاورد، مدام با دیگران سر و كله می زند و در نوبت قرار می گیرد.

بعضی نمایش ها را كه می بینم تعداد تماشاگران از تعداد بازیگران آن كمتر است، در حالی كه ۵۰ درصد تئاتر تماشاگر است. برخی تماشاگر را از تئاتر حذف می كنند و این به نظر من یك توطئه علیه تئاتر است، چون این حالت به آنان آزادی عمل می دهد تا هر كاری می خواهند، روی صحنه انجام دهند و به تماشاگر اهمیت نمی دهند.

در نمایش هایی كه ما در تالار سنگلج روی صحنه می بردیم، تعداد تماشاگران به حدی بود كه بازیگران را هیجان زده می كرد و آنان تمركز خود را از دست می دادند. اشكال عمده تئاتر ما این است كه دولتی است. پس از انقلاب من به همراه چند نفر دیگر ۱۸ ماه مسئول تئاتر كشور شدیم و یكی از افتخارات ما این بود كه هیچ نمایشی در آن دوران سانسور نشد. پس از آن دوران، زمانی كه ركن الدین خسروی نمایشی را روی صحنه برد، وقتی می خواست از نمایشش عكس بگیرد، مانع او شدند و او حتی نتوانست از نمایشی كه خود كارگردانی كرده بود، عكسی داشته باشد. تئاتر مجموعه ای از رنگ، موسیقی، حركت و... است.

اگر غربی ها تئاتر مدرن روی صحنه می برند، مدرنیته ریشه در فرهنگ آنان دارد، اما بعضی از ما فكر می كنیم نمایش هایی كه روی صحنه می بریم مدرن است، در حالی كه این نمایش ها در واقع بی معنی است و افرادی كه نمایش ایرانی اجرا می كنند، موفق تر از كسانی هستند كه ادا درمی آورند. در كانادا نمایش «آرش» را دیدم كه به شكل مدرن اجرا شد. در این نمایش جای تماشاگران و بازیگران عوض شده بود و آرش برای رسیدن به قله كوه از جایگاه تماشاگران بالا می رفت. وقتی تیر را رها كرد تیر به پشت صحنه و در حقیقت پشت تماشاگران پرتاب شد و از نظر هم پنهان شد كه در آن حالت می توانستی تمامی داستان را به خوبی لمس كنی. هیچ فرمی به این نمایش تحمیل نشده بود و همه چیز در خدمت نمایش بود.

در حالی كه هیچ وقت در ایران اجرای اینچنینی از آرش ندیدم. با گروهی از مهاجرانی كه از كشورهای مختلف به كانادا آمده بودند گروه تئاتری تشكیل دادیم و ۱۰ نمایشنامه از ۱۰ ملیت مختلف نوشتیم كه همه تماشاگرانی كه این نمایش را می دیدند با آن ارتباط برقرار كردند. وقتی این نمایش روی صحنه رفت، مطبوعات و رسانه های كانادا به سراغ ما آمدند و دولت به ما ۵۳ هزار دلار بودجه داد و این شروع خوبی برای گروه ما بود و این گروه تثبیت شد.

سخنان والی در كافه تیتر

منبع:مهر

جعفر والی



همچنین مشاهده کنید