پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
به یاد جرج بست اسطوره شیاطین سرخ

اسطوره باشگاه منچستریونایتد قرار بود در صنعت چاپ مشغول به فعالیت شود اما سر از فوتبال درآورد و اسطوره شد.
پدر جورج بست، دیکی، «سر مت بازبی» را به گوشه خلوتی از هتل کشید تا با او چند کلمه صحبت کند. این اتفاق درست چند روز پس از امضای نخستین قرارداد حرفهای «جورج بست» رخ داد. بستِ بزرگ هنوز ترس این را داشت که فرزندش نتواند یک فوتبالیست شود. «اگر جورج نتوانست خودش را خوب نشان دهد، خوشحال میشوم اگر خیلی زود این موضوع را به من اطلاع دهید. هنوز هم میتوانم جایی برای کار کردن در صعنت چاپ برای او دست و پا کنم.»
بازبی به دیکی اطمینان داد که جورج در فوتبال آینده بسیار درخشانی دارد. درست چهار ماه بعد و در ۱۴ سپتامبر ۱۹۶۳، جورج بست نخستین دیدار رسمی خود برای منچستریونایتد را مقابل وست برومویچ آلبیون در اولدترافورد انجام داد. این درست زمانی بود که مربی یونایتد خودش را از سال ۱۹۶۱ برای ورود یک پسر بچه خجالتی و لاغر به ترکیب تیم آماده کرده بود. بازبی زمانی که بست را به منچستریونایتد برد به مربیان این تیم گفته بود به استیل این بازیکن کاری نداشته باشید. بگذارید همانطور که خودش میخواهد کار کند. طبیعی باشد. این بچه یک چیز استثنایی در وجودش دارد.
صبح آن روز از ماه سپتامبر، جورج به هیچ وجه نمیدانست که قرار است به جای «یان مویر» آسیب دیده به میدان برود. هنوز ۱۷ سال داشت و اوج آرزوهایش این بود که جایی به نسبت ثابت در ترکیب تیم رزروها داشته باشد اما پس از وعده غذایی پیش بازی که کل تیم در آن حضور داشتند بازبی رو به بست گفت: «تو امروز به میدان میروی پسر!»
بست بعدها در مورد آن لحظه گفت: سرمربی بدون آنکه به من بگوید اجازه داد غذایم را طوری که دلم میخواهد بخورم. این کار خیلی هوشمندانه بود. اگر او پیش از وعده غذایی این موضوع را با من در میان گذاشته بود، آنقدر آشفته میشدم که نمیتوانستم چیزی بخورم.
مت بازبی هم بعدها در مورد شرایط پیش از این دیدار گفت: وضعیت پیش از آغاز این دیدار به شکلی بود که هیچ کس نمیدانست چه اتفاقی در حال رخ دادن است. ناگهان جورج را دیدم که در گوشهای به خواندن استراتژی تیم در آن بازی مشغول است. به واقع نگران چیزی نبود. در همان ابتدا که در زمین حضور پیدا کرد، با حرکتی زیبا و نرم حریفش را از پیش رو برداشت به شکلی که تصور کردم او سالها است در دسته نخست فوتبال بازی کرده است. از دقیقه نخستی که او در تیم نخست باشگاه به میدان رفت، جورج بست به نبض بازی بدل شد.
گراهام ویلیامز، مدافع مستقیم جورج در آن دیدار بود. او مدتی بعد در مورد رویارویی با بست گفت: از ابتدا میخواستم او را بترسانم و لحظههای بسیار سختی را برایش رقم بزنم. در واقع میخواستم اجازه انجام هیچ کاری را به او ندهم اما تنها چیزی که بعد از بازی به ذهنم رسید این بود که جورج به یکی از بهترینها بدل خواهد شد.
در نیمه دوم آن بازی، بست به گوش مقابل رفت تا از دست ویلیامز راحت شود. او برای نشان دادن خودش تلاش زیادی کرد. این تلاش تا جایی بود که توپی را به همتیمیهایش پاس نمیداد. شیوهای که به شدت مورد انتقاد تمام همتیمیهایش از جمله «بابی چارلتون» قرار داشت.
آن دیدار با تک گل «دیوید سَدلر» به پایان رسید. این در حالی بود که بست از نخستین حضورش در ترکیب یونایتد راضی به نظر نمیرسید. «ناراحت بودم زیرا میدانستم که میتوانستم بهتر از آن کار کنم.»
بازبی هم انتظار بیشتری از بست داشت. او پس از این دیدار جورج را به تیم رزروها برگرداند اما بست با همان تک بازی دریافت آنقدر خوب هست که بازبی او را به تیم نخست راه داده است. به همین خاطر بیش از پیش تلاش و تمرین کرد.
سه ماه بعد از آن یونایتدها نتیجههای خوبی نگرفتند. شکستهای پیاپی چهار بر صفر مقابل اورتون و شش بر یک مقابل برنلی در تعطیلات کریسمس برای یونایتدها خرد کننده بودند. جورج بست هم توسط بازبی به بلفاست فرستاده شد تا در کنار خانواده باشد اما پس از تحقیر شیاطین سرخ در «ترف مور»، تصمیم بازبی با یک تلگرام پس گرفته شد.
بست ۲۸ دسامبر ۱۹۶۳ بار دیگر به میدان بازگشت و نخستین گل خود را برای یونایتدها در پیروزی پنج بر یک این تیم مقابل برنلی به ثمر رساند. مدافع چپ برنلی در آن دیدار «الکس الدر» بود که بست او را تحقیر کرد. جورج در آن دیدار فوقالعاده بود. پس از آن بود که بست هیچگاه از ترکیب منچستریونایتد بیرون نماند.
آوریل ۱۹۶۴ اما بست بار دیگر به تیم رزروها رفت تا در فینال جام حذفی جوانان به این تیم برای قهرمانی کمک کند. پس از تساوی یک بر یک در دیدار نخست، یونایتد چهار بر یک سوییندن تاون را مقابل ۲۵ هزار تماشاگر اولدترافورد شکست داد و قهرمان شد.
فصل بعد از آن جورج بست خود را به یک بازیکن ثابت در ترکیب یونایتدها بدل کرد. پس از آن نخستین بازی ملی خود برای ایرلند شمالی را انجام داد تا در نهایت پدرش را متقاعد کند دیگر برای او به دنبال شغلی در صنعت چاپ نباشد.
تاثیر بسیار زیاد اسطورهای چون جورج بست موجب شد تا مجسمه برنزی وی در کنار بزرگانی مانند «دنیس لاو» و «بابی چارلتون» در اولدترافورد ساخته شود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست