چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
جنبش اسلامی مردم بوسنی و هرزگوین
![جنبش اسلامی مردم بوسنی و هرزگوین](/web/imgs/16/152/1ova11.jpeg)
کشور «بوسنی و هرزگوین» که در منطقه «بالکان» و در قلب اروپا قرار گرفته است، سالها جمعیتی مسلمان را در خود جای داده است؛ جمعیتی که مدتها از دید دنیای اسلام دور مانده است و به فراموشی سپرده شده بود. وقایع خونین دهه پایانی قرن بیستم و نسلکشی گسترده مسلمانان در اروپا از طرفی و بیداری دنیای اسلام از سوی دیگر، سبب شد توجه مسلمانان به این منطقه معطوف شود. در این مقاله تلاش میشود شکلگیری هویت اسلامی مردم بوسنی و بالکان در سدههای گذشته، واکاوی و تأثیرات فرهنگی که منجر به ایجاد هویتی اسلامی در گروهی از مردم این منطقه گردید شناسایی شود.
● آشنایی با منطقه بالکان
شبهجزیره بالکان یکی از مناطق حساس و بحرانخیز قاره اروپا بهشمار میرود. بحران سال ۱۹۱۳ و سرانجام قتل ولیعهد اتریش در «سارایوو» منجر به آغاز جنگ جهانی اول شد. حساسیت و شکنندگی ثبات در بالکان به این نکته عمده باز میگردد که این شبهجزیره خاستگاه ملل گوناگون با فرهنگها، رسوم و اعتقادات مختلف است. منطقه بالکان کشورهای زیادی را در برمیگیرد که عبارتند از: آلمان، بخشی از بلغارستان و ترکیه، یونان، رومانی، قبرس و یوگسلاوی سابق که اکنون شامل کشورهای اسلوونی، کرواسی، مقدونیه، صربستان و مونتنگرو و نهایتا بوسنی و هرزگوین است که کانون توجه جهانی و درگیریهای خونین در قلب اروپا در دهه پایانی قرن بیستم بود. کشور بوسنی و هرزگوین از ۷/۴۳ درصد مسلمان، ۴/۳۱ درصد صرب و ۳/۱۷ درصد کروات و یوگسلاو تشکیل شده است. بوسنی پس از قرارداد دیتون به دو جمهوری صربی و جمهوری فدرال مسلمان و کروات تحت حاکمیت جمهوری بوسنی و هرزگوین تقسیم شد؛ تشکیلاتی سیاسی که در تمام دنیا بینظیر است و فقط این کشور کوچک اروپایی بدینگونه اداره میشود.
● فرآیند تاریخی شکلگیری مسلمانان بوسنی
در این بخش، تلاش میکنیم با مرور بر تاریخ بوسنی، عوامل شکلگیری هویت مردم این کشور را بشناسیم. در این مقاله، به ورود و تأثیر عناصر فرهنگی، فکری و دینی ایران بر هویت بوشیاکها در اثر ارتباط میانفرهنگی، عنایت ویژهای شده است.
محققان و مورخان مسیحی (اعم از صربها، کرواتها و یا اندیشمندان کشورهای غربی) کوشیدهاند روند مسلمان شدن بوسنیاییها را پدیدهای اجباری و منفی تلقی کنند و اصولا مسلمانان این منطقه اروپا را پیروان اجباری دین تحمیلی و یا آنها را خارجی (ترک) قلمداد کنند. بر این اساس در تحقیقات آنها ورود اسلام به منطقه همزمان با ورود لشکر عثمانی به آنجا تفسیر و تحلیل میشود. این گروه از مورخان و محققان، مسلمانان و حیات فرهنگ اسلامی در منطقه را آن هم قرنها پیش از ورود عثمانیها به منطقه بالکان انکار میکنند. در این حال شوربختانه نویسندگان مسلمان منطقه که عمدتا از عثمانیها یا کارگزاران آنها بودهاند نیز کوشیدهاند این افتخار را منحصر به عثمانیها کنند. این تحریفگری در حالی است که مستندات بسیاری درباره حضور مسلمانان و اسلام در قرنهای ده و یازده میلادی در منطقه وجود دارد که به آنها اشاره میشود.
● دوران پیش از ورود اسلام و ردپای تمدن ایرانی و زمینههای مسلمان شدن بوسنیاییها
در این بخش تلاش میشود که تأثیر فرهنگی ایران قبل از اسلام را بر این منطقه که نهایتا در شکلگیری نوعی مسیحیت خاص در منطقه بوسنی سببب شد بررسی کنیم؛ تأثیری که در دورههای بعد از اسلام به راحتی مورد پذیرش قرار میگیرد.
از ۸۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، «کیمریها» که از اقوام هندو اروپایی به شمار میرفتند و در شمال قفقاز ساکن بودند بر اثر درگیری با اقوام «سکا» بهاجبار به سمت غرب رو آوردند و در اروپای مرکزی و بالکان ساکن شدند. آنها از همان زمان با پادشاهان سلسله هخامنشی حاکم بر ایران در جنگ و گریز بودند. در زمان پادشاهی داریوش، ایران نقش مؤثری در این منطقه داشت. تعامل ایرانیان با مردم بالکان علاوهبر ابعاد سیاسی و نظامی، از ابعاد فرهنگی گسترده و پایداری نیز برخوردار بود و تا سالیان متمادی در فرهنگ ایرانی بر مردم این منطقه سایه داشت. این مسئله بیش از هر چیز در اعتقادات و ادیان مردم بالکان در دوران یاد شده متبلور بود. دو قرن پیش از میلاد مسیح، مذهب میترائیسم از ایران به ایتالیا و در نهایت به بالکان رسوخ یافت.
ابتدای قرن دوم قبل از میلاد، امپراطوری روم، منطقه بوسنی و هرزگوین را بهتصرف خود درآورد و بیش از پنج قرن بر این منطقه حکومت کرد.
تقسیم امپراطوری روم به دو بخش شرقی و غربی در اواخر قرن چهارم میلادی منطقه بالکان را در میانه مرز این دو بخش قرار داد. از اواخر قرن ششم میلادی امپراطوری روم شرقی، مناطق صرب و بوسنی را تحت اشغال خود درآورد، ولی مناطق تحت کنترل کرواتها زیر سلطه امپراطوری روم غربی و اقوام ژرمن قرار گرفت. پس از اشغالگریهای یاد شده، اقوام صرب و کروات و پوشنیاک که همگی اسلاو بودند تحت فشار رومیها مسیحی شدند، ولی بهعلت انشعاب در درون امپراطوری روم به دو بخش ارتودوکس و کاتولیک، صربها ارتودوکس و کرواتها کاتولیک شدند. مردم بوسنی بهعلت واقع شدن در موقعیت جغرافیایی بین قلمرو امپراطوری روم شرقی و غربی و نیز طبیعت کوهستانی و ضعف سیستم ارتباطی این موقعیت، صاحب نوعی استقلال از امپراطوریهای شرق و غرب و مناطق تحت نفوذ آنها شدند. مردم بوسنی اگرچه مسیحی بودند، ترکیب دین تازه با ادیان قبلی، (که نشئت گرفته از ایران بود) موجب شکلگیری تدریجی نوعی کلیسای مستقل در این منطقه شد.
این کلیسا در واقع از بلغارستان نشئت گرفته بود و با نام کلیسای «بوگومیل» شناخته میشد که دارای اعتقادات کاتولیکها و ارتدوکسها بود. بعضی آنها را دوگانهپرست (شیطان - خدا) و برخی دیگر از نویسندگان دیدگاههای آنان را متأثر از اسلام میدانستند. بوگومیستها حضرت عیسی را فرزند خدا نمیدانستند، احترام به صلیب را نفی میکردند، با عیاشی، خوشگذرانی و نوشیدن مسکرات مخالف بودند، پنجبار در روز عبادت میکردند و رکوعهای متعددی داشتند. پیدایش بوگمیلیستها در بلغارستان با گسترش نفوذ مسلمانان در این کشور همزمان بود.
رواج این گرایشهای دینی در بوسنی، توسط کلیسای کاتولیک مورد انتقاد شدید قرار گرفت و پاپ تلاشهای مکرری در مقابل این کلیسا انجام داد. در قرنهای ۱۳ و ۱۴ حاکمیت دینی با کاتولیک بود، ولی این مذهب هیچ پایگاهی میان مردم نداشت.
● دوران ورود اسلام (با توجه به انتقاد فرهنگ ایرانی - اسلامی)
منطقه بالکان بهدلیل واقع شدن در منطقه بین دو امپراطوری روم شرقی و غربی؛ بین کلیسای ارتدوکس و کلیسای کاتولیک و نزدیکی به متصرفات مسلمانان در جنوب ایتالیا، آندلس و بیزانس، همواره متأثر از جریانهای فکری و فرهنگی مختلف بوده است. جنگهای مذهبی میان گرایشهای مسیحی رقیب و فشار شدید از سوی کاتولیکها و ارتدوکسها بر مسیحیان بوسنی و همچنین نوع مسیحیت بوسنیاییها، بستر پذیرش اسلام را میان آنها کاملا آماده کرد؛ بهگونهای که مسلمانان از قرن ۱۲ بهتدریج وارد منطقه شدند و عقاید آنان گسترش یافت. برخلاف دیدگاههای رایج که ورود اسلام به منطقه را تنها از زمان ورود نظامیان عثمانی میپندارند، مستندات متعددی حکایت از نفوذ و گسترش اسلام در دوران پیش از ورود عثمانیها به میان مردم بوسنی دارد.
● ورود اسلام پیش از عثمانی؛ اسلام شیعی - ایرانی، تصوف ایرانی
تلاش کسانی که سعی دارند روند مسلمان شدن مردم بوسنی را پیش از ورود عثمانی انکار کنند از دو آبشخور نشئت میگیرد؛ اولا نشان دادن اسلام بهعنوان دین شمشیر و ثانیا توان ایدئولوژیک اسلام و نقش محوری غلبه فرهنگی اسلام بهدلیل جاذبههایش در ارتباطات میانفرهنگی در حوزه بالکان.
اما شواهد و اسنادی اعم از خاطرات، سفرنامه سیاحان در قرنهای ۱۲ و ۱۴ میلادی، اسناد کلیسای کاتولیک و نوشتهها و همچنین آثار تاریخی بهجا مانده از مسلمانان و فعالیتهای آنان قبل از ورود عثمانی به منطقه بیانگر حضور و نفوذ مسلمانان در منطقه بالکان، آن هم قرنها قبل از تهاجم عثمانی است.
برخی اعتقاد دارند مسلمانان نخستینبار با فتح جزیره سیسیل (که در مجاورت این منطقه قرار دارد) در دوران حکومت فاطمیون و در قرن اول هجری، وارد منطقه بالکان شدهاند. در اینحال با توجه به اینکه جاده ابریشم تا شهر «دوبرونیک» (غرب بوسنی و جنوب کرواسی) امتداد داشت و بسیار فعال بود، حتی پیش از ورود فاطمیون به بوسنی، تجار ایرانی و فرهنگ ایرانی به منطقه نفوذ کرده بودند و ایرانیان آثار ماندگاری در فرهنگ منطقه بهجا گذاشته بودند. حضور ایرانیان در بالکان از دیرباز گسترده و مؤثر بود. حمله مغول به ایران باعث مهاجرت تجار، عرفا و علمای ایرانی به قونیه میشود و از این طریق فرهنگ ایرانی به کمک تاجران، فرقههای مذهبی، مبلغان دینی و اهل تصوف از شرق آسیا تا مرکز و غرب اروپا و از جمله بالکان گسترش مییابد. در این دوران اسماعیلیه و فرقههای صوفیه مانند مولویه، نقشبندیه و... در بالکان صاحب نفوذ میشوند؛ نفوذی که هنوز ادامه دارد.
«عمر باشیچ» مفتی زاگرب که خود محقق برجستهای در مسایل تاریخ منطقه است در اواخر دهه ۹۰ بیان کرد: «قبل از ورود ترکهای عثمانی به منطقه، شمار زیادی از مردم این منطقه مسلمان (شیعه) بودهاند و نخستین گروه مسلمانان این ناحیه که تحت تأثیر ایران قرار داشتند، شیعیان پیرو مذهب اسماعیلیه بودند.»
هنوز هم در بین فرقههای دراویش بوسنی اعتقاد به اهل بیت(ع) و مهدویت قابل استخراج است. آنها بعضا ده روز ماه محرم را روزه میگیرند و در مناقب اهلبیت و عاشورا مدیحهسرایی میکنند و مدعیاند بزرگان آنها شیعه بودند و تقیه میکردند.
عامه مردم بوسنی نیز به اهلبیت احترام میگذارند و ارادت خاصی به امام علی(ع) دارند؛ بهگونهای که یکی از عیدهای مهم بوسنیایی بهنام «شب علی جان» (با همین نام) است که هرساله در دوم آگوست، جشن گرفته میشود.
بیشترین اسم زنهای بوسنی فاطمه است و حتی در بعضی خانوادهها چندین نام فاطمه وجود دارد. بوسنیاییها معتقدند جایی که چهار فاطمه باشد مبارک است و به این استناد میکنند که وقتی امام علی(ع) زمان هجرت در مکه مانده بود، مأموریت یافت تا چهار فاطمه را با خود به مدینه بیاورد.
اخیرا حروف حک شده بر یک مهر چوبی که متعلق به ۵۰۰ سال پیش است، نشان داد که مردم بوسنی به چهاردهمعصوم اعتقاد داشتهاند. این مهر متعلق به یک خانواده روحانی بوده است که در اواخر قرن گذشته در موزه شهر گلاموچ نگهداری میشد و عکس آن در مجله رسمی موزههای جهانی در سال ۱۹۸۹ به چاپ رسید؛ گرچه حروف آن چندان خوانا نبود، ولی اخیرا با کمک رایانه نوشتههای مهر، خوانا و اسامی چهارده معصوم در آن کاملا نمایان شده است. این مهر مدور نشان از حضور تفکر شیعی در ۵۰۰ سال پیش در این سرزمین دارد. (اکبری، ۱۳۸۴)
علاوهبر این مردم بوسنی ارادت خاصی به شعرای ایرانی دارند؛ تا جایی که آنها را شیخ سعدی، شیخ حافظ و حضرت مولانا خطاب میکنند. اطلاق لفظ شیخ در جامعه بوسنی، دلالت بر جایگاه و شأن ویژهای دارد.
دوران حاکمیت عثمانی (انتقال فرهنگ و اسلام ایرانی توسط عثمانی و مسلمان شدن جمعی بوسنیاییها)
امپراطوری عثمانی از سال ۱۳۶۱ میلادی شروع به تصرف بالکان کرد و در سال ۱۳۶۸ میلادی پادشاهی صربستان را تحت کنترل درآورد. امپراطوری عثمانی در تداوم فتوحاتش در بالکان، در سال ۱۴۶۳ میلادی بوسنی و هرزگوین را تسخیر کرد و بیش از چهار قرن (۱۹۰۸-۱۴۶۳) بهطور رسمی بر قلمرو بوسنی و هرزگوین حکومت کرد و به حاکمیت فرهنگ و تمدن رومی پایان داد. حضور عثمانیها بر آینده این منطقه تأثیر زیادی داشت به طوری که مظاهر اسلامی و بهویژه معماری بهسرعت در منطقه رواج یافت. یکی از نخستین اقدامات عثمانیها احداث شهر بزرگی بود که بعدها «سارایوو» نام گرفت (گفته میشود سارایوو از لغت فارسی سرای اخذ شده است).
نکته قابل توجه اینکه از زمان استقرار سلجوقیان در آناتولی و پیش از تشکیل امپراطوری عثمانی، زبان فارسی، زبان رسمی مردم آناتولی بود. دیوانیان و کارگزاران دولتی ایرانی بودند و فارسی مینوشتند؛ چراکه زبان ترکی در مراحل ابتدایی خود بود و پیشرفت لازم را نداشت و زبان رومی نیز زبان کافران بود.
حمله مغول در قرن ۱۲ باعث هجرت شاعران و صوفیان بزرگ از ایران به آسیای صغیر شد. این بزرگان (مانند مولوی) تأثیر فرهنگی گستردهای در سلوک و آینده سلجوقیان و عثمانیها گذاشتند؛ بهطوریکه در دوره عثمانیها علاوهبر طبقات بالای اجتماعی، زبان فارسی به خانقاهها و زندگی روزمره مردم نیز راه یافت. حتی شاهنامهخوانی به شاعران، درباریان و نظامیان عثمانی اعتبار میبخشید. زبان رسمی و درباری همه دوران سلجوقیان و بخشی از دوران عثمانیها فارسی بود. بهاین ترتیب در چنین فضای فرهنگی و تأثیر گسترده زبان فارسی بود که بوسنی تحت تسلط امپراطوری عثمانی قرار گرفت. البته پس از استقرارا سلسله صفوی و رسمیت یافتن شیعه در ایران و جنگهای گسترده ایران و عثمانی، زبان فارسی بهتدریج غلبه و برتری خود را در قلمرو عثمانی نشان داد و سبب گسترش فرهنگ و ادب فارسی در منطقه شد و بدین ترتیب جایگاه گذشتهاش را توسعه داد و تثبیت کرد. در حال حاضر هنوز صدها لغت فارسی اصیل در زبان بوسنیایی ( و حتی زبان صربی و کرواتی) بهکار میرود؛ در این مورد آثار تحقیقی متعددی وجود دارد، از جمله پایاننامه کارشناسی ارشد الویر موسیج با عنوان «سابقه حضور زبان و ادبیات فارسی در بوسنی و هرزگوین» که در مهرماه ۱۳۸۱ در دانشگاه تربیت مدرس دفاع شده است. علاوهبر تأثیر زبان فارسی در منطقه بالکان بهدلیل گرایش فرماندهان و صاحبمنصبان عثمانی به تصوف، بهویژه عرفای ایرانی، فرقههایی چون مولویه، نقشبندیه و قادریه در بوسنی نفوذ کردند و صاحب پیروان متعددی شدند. پیروان این فرقهها عموما ارادت و گرایش عمیقی به اهلبیت(ع) داشتند. این مهم، حتی در دوران حکومت کمونیستها در منطقه بالکان بهصورت مخفیانه ادامه داشت.
بنابراین در این مرحله روند تعامل و ارتباطات میانفرهنگی ایران با منطقه بالکان در غیاب ایرانیان و اینبار توسط نیروهای عثمانی و سپس فرقههای صوفیه تداوم یافت. این تأثیر چنان گسترده و عمیق بود که دهها شاعر فارسیزبان در بوسنی پرورش یافتند. افرادی مانند فوزی موستاری، نرگسی، مینایی موستاری و... (امینیان، ۱۳۸۵)
البته طی قرنها حضور عثمانی در منطقه بالکان و بخشهای گستردهای از اروپای مرکزی و شرقی، تنها مردم دو منطقه بوسنی و آلبانی بهطور گسترده مسلمان شدند و پس از خروج عثمانیها بر اسلام خود باقی ماندند. یکی از دلایل این امر شباهتهای فرهنگی مسیحی و فرهنگ اسلامی، بهویژه قرابت اسلام با آموختههای «فوگومیلها» بود که پیروان آنها را به گرایش به اسلام تشویق کرد. یکی دیگر از دلایل مسلمان شدن بوسنیاییها فشار کاتولیکها و دستگاه پاپ بود. بوسنیاییها همچنین زیر فشار کلیسای ارتودکس نیز قرار داشتند و این دو به مسلمان شدن آنها بهعنوان یک راه نجات کمک کرد.
● دوران حاکمیت مسیحیان
با اینکه امپراطوری عثمانی تا سال ۱۹۰۸ میلادی ادامه یافت، ولی بهدلیل ضعف این امپراطوری، منطقه بوسنی از سال ۱۸۷۸ مورد اشغال اتریشیها واقع شد، تا اینکه سرانجام در ۱۹۰۸، امپراطوری اتریش مجارستان بهطور رسمی این منطقه را به خاک خود منضم کرد. از این تاریخ بهبعد دیگر تعامل خاصی در عرصه فرهنگی بین دول اسلامی، از جمله ایران با منطقه دیده نمیشود. مسلمانان بوسنی با وجود اینکه تحت فشارهای زیادی قرار داشتند از هویت اسلامی خود دست نکشیدند و آن را حفظ کردند. حوادث خونین قرن بیستم از جمله دو جنگ جهانی، بسیاری از مسلمانان را به کام مرگ فرستاد.
همچنین مسلمانان در یک قرن اخیر فشارها و سرکوبهای متعددی را که از سوی نظام سوسیالیستی یوگسلاوی سابق بر آنان تحمیل میشد، تحمل کردند تا اینکه با فروپاشی یوگوسلاوی در ۱۹۹۰ دوران جدیدی در شکلگیری هویت اسلامی و ملی بوسنیاییها آغاز شد که البته برای بهدست آوردن آن بهای سنگینی نیز پرداخت گردید. با مرگ تیتو در ۱۹۸۱ درگیری داخلی سراسر یوگسلاوی را فراگرفت. مسلمانان بوسنی نیز در این میان به تکاپو افتادند. آنها با رهبری افرادی همچون علی عزت بگوویچ، عمر بهمن، عصمت قاسم و حسین ژیون راه خود را برای نیل به استقلال ادامه دادند. علی عزت از سالهای جنگ جهانی دوم گرایشات اسلامی داشت. وی در رشته حقوق درس خوانده بود و به وکالت مشغول بود. بگوویچ در دوره تیتو و پس از آن چندبار بهجرم فعالیتهای سیاسی زندانی گشت. او در سال ۱۹۸۳ و به هنگام بازگشت از ایران در فرودگاه دستگیر شد؛ بگوویچ که برای شرکت در مراسم دهه فجر به ایران آمده بود بهاتهام بنیان گذاشتن حکومتی شبیه به حکومت ایران، به ۱۴ سال زندان محکوم شد.
اما دیری نپایید که در سال ۸۸ میلادی از زندان آزاد شد و به تشکیل حزب اقدام دموکراتیک مبادرت کرد. او همواره بر حضور فعال اسلام در صحنههای مختلف تأکید میکرد؛ چنانکه در سال ۱۹۷۶ میلادی کتاب اسلام در میانه شرق و غرب را به رشته تحریر درآورد. علی عزت پس از استقلال بوسنی و برگزاری انتخابات در سال ۱۹۹۲ میلادی بهعنوان رییس شورای ریاستجمهوری بوسنی برگزیده شد. بین سالهای ۹۰ تا ۹۲ و با شکست احزاب کمونیست، اسلوونی و کرواسی مستقل شدند. مسلمانان در فوریه سال ۹۲، برای استقلال رأیگیری کردند که طی آن ۹۹ درصد به استقلال بوسنی رأی دادند. در این حال صربها که از مدتها پیش مقادیر زیادی سلاح و مهمات از ارتش فدرال دریافت کرده بودند، نبرد خود را با مسلمانان بوسنی شروع کردند. این جنگ تا سال ۹۵ ادامه یافت که طی آن فجیعترین قتلعامهای تاریخ علیه مسلمانان بهدست صربها شکل گرفت. هدف از این جنگ پاکسازی منطقه بالکان از مسلمانان بود. صربها با بهکارگیری خشونت، تجاوز به زنان، آتشزدن کشتزارها، منازل، کارخانهها و شهرها، کشتار وحشیانه و ایجاد اردوگاههای وحشت، موفق به قتلعام مسلمانان بوسنی شدند.
● نتایج جنگ بوسنی
۱) مشخص شدن دشمنی اروپا با اسلام؛
۲) بازیابی هویتی مسلمانان بوسنی؛
۳) به نمایش درآمدن تفکر اسلام سیاسی و حکومت دینی در اروپا؛
۴) الگوگیری مسلمانان بالکان از بوسنیاییها؛
۵) تأسیس نمازخانه در ارتش بوسنی؛
۶) ایجاد مدارس اسلامی در شهرها و استانهای مهم؛
۷) گسترش حجاب اسلامی؛
۸) شکلگیری جمعیتهای اسلامی؛
۹) اعزام روحانی به تمام شهرها و روستاها؛
۱۰) رشد شخصیتهای اسلامی در پستهای اقتصادی و سیاسی؛
۱۱) ترجمه کتب اسلامی از جمله قرآن و نهجالبلاغه؛
● بازتاب انقلاب اسلامی ایران در بوسنی
پیروزی انقلاب اسلامی ایران بار دیگر احساس هویت اسلامی را میان مسلمانان بوسنی تقویت کرد. مسلمانان و بهویژه نخبگان که با علاقهمندی مسایل ایران را دنبال میکردند، امام خمینی(ره) را بهعنوان یک رهبر بزرگ در دنیای اسلام پذیرفتند. این در حالی بود که نظام کمونیستی حاکم میکوشید تصاویری مخدوش از انقلاب ایران در افکار عمومی ارایه دهد. البته ارتباط مستقیم فرهنگی بین ایران با جامعه بوسنی تا زمان فروپاشی یوگسلاوی بسیار کمرنگ بود. با این حال، مسلمانان این سرزمین تحت فشار نظامهای مسیحی و کمونیستی، تنها راه حفظ تمامیت و تثبیت هویت خود را پیگیری اهداف اعلام شده انقلاب اسلامی و اسلام سیاسی میدیدند.
فروپاشی نظام کمونیستی و اعلام استقلال بوسنی در ۱۹۹۲ و در پی آن، جنگ داخلی خونین در بوسنی و تلاش ایران جهت حفظ و صیانت از هویت مسلمانان و جلوگیری از نسلکشی گسترده، زمینه ارتباطات عمیق فرهنگی را بهویژه در دوران جنگ و چند سال پس از آن بهوجود آورد. ایران همچنین با رایزنیهای دیپلماتیک با کشورهای اسلامی و غیراسلامی و همچنین با کمک نظامی و آموزشی به بوسنیاییها باعث شد تا مسلمانان بوسنی بهتر بتوانند از خاک خود دفاع کنند. در طول چهار سال جنگ خونین در این منطقه، اتحادیه اروپا و ایالات متحده طرحهای مختلفی را برای صلح مسلمانان و صربها ارایه کردند. نکته جالب این بود که عموما این طرحها در ایام زمستان یعنی هنگامی که مسلمانان بوسنی در سختی فراوان بهسر میبردند، ارایه میشد. از نمونه این طرحها میتوان به طرح صلح لیسبون در سال ۹۲، طرح صلح ونس اوتن، اشاره کرد که هیچکدام منافع مسلمانان را در نظر نمیگرفتند. در نهایت، در سال ۹۵ صلح «دیتون» با میانجیگری آمریکا بین بوسنیاییها و صربها و کرواتها منعقد شد.
براساس این طرح که در شهر دیتون آمریکا به امضاء رسید، مسلمانان و کرواتها ۵۱/۰ و صربها ۴۹/۰ از سرزمین بوسنی را تحت نفوذ خود میگرفتند. پس از برقراری صلح، انتخابات ریاستجمهوری برگزار شد. اروپا و آمریکا فکر میکردند که مردم مسلمان بوسنی بهعلت خستگی از جنگ در انتخابات شرکت نخواهند کرد و در نهایت نتیجه بهنفع صربها و کرواتها رقم خواهد خورد. در همینحال، عزت بگوویچ طی یک فراخوان عمومی از مسلمانان، آنها را از نقاط مختلف بوسنی به میدان اصلی شهر سارایوو فراخواند و توصیههای لازم را به آنها کرد. در نتیجه این فراخوان که رقم آن را تا صدهاهزار نفر میزنند، انتخابات بهنفع جریان اسلامی به اتمام رسید و این خود حاکی از درونیشدن مسایل اسلامی در مردم بوسنی بود.
● ارتباطات ایران و بوسنی در دوران معاصر
بیداری جهان اسلام و احساس دین و تکلیف مسلمانان برای دفاع کیان کشور اسلامی بوسنی و هرزگوین در دوره جنگ چهارساله قومی در این کشور که از سال ۱۹۹۲ تا ۹۶ ادامه یافت، سبب شد علاوهبر تلاش بینالمللی، کشورهای اسلامی برای فشار بر صربستان، کمکهای مالی و تجهیزات نظامی به بوسنی ارسال کنند. از سوی دیگر، صدها نفر از کشورهای مسلمان بهصورت داوطلبانه به بوسنی و هرزگوین رفتند تا در کنار همکیشانشان از کیان مسلمانان این سرزمین جنگزده دفاع کنند.
ایران نیز نقش برجستهای در این عرصه ایفا کرد. علاوهبر کمکهای نقدی مردمی، کمکهای تسلیحاتی ایران به بوسنی نقش مؤثری در تداوم مقاومت مردم داشت. استراتژی جمهوری اسلامی در کمک به بوسنی، کمک به آنچه بوسنیاییها نیاز دارند بود، نه آنچه دیگران تشخیص میدهند. به اعتراف خود بوسنیاییها ایران در آن مقطع نه بهدلیل منافع سیاسی، بلکه واقعا از سر احساس تکلیف و انجام وظیفه دینی به بوسنی کمک میکرد. علاوهبر این، حضور مؤثر ایران نقش تعیین کنندهای در تقویت جریانها و گرایشهای اسلامگرایانه بوسنی داشت. در سالهای پس از جنگ نیز تلاش گستردهای صورت گرفت تا ارتباطات فرهنگی میان ایران و بوسنی تقویت شود. از جمله آنها مبادله دانشجو و طلبه بود که البته بهصورت یکطرفه دنبال میشد. هماکنون تعدادی دانشجو و طلبه بوسنیایی در ایران مشغول به تحصیل هستند. از دیگر اقدامات، تلاش جهت افزایش تبادلات انسانی و توریسم بین دو کشور بود.
بههمین منظور، پرواز مستقیم بین فرودگاه مهرآباد و سارایوو، برقرار و روادید بین دو کشور نیز لغو شد، لیکن متأسفانه از آنجا که این وضعیت شرایط مناسبی را برای مهاجرت غیرقانونی آسان از طریق مرزهای بوسنی به کشورهای اروپایی بهوجود آورد و در پی آن تعدادی مهاجر ایرانی در رودخانه ساوا که مرز بین بوسنی و کرواسی است، غرق شدند، جهت تردد بین دو کشور شرایط سختگیرانهای از طرف جمهوری اسلامی وضع گردید که عملا منجر به قطع ارتباط مردمی بین دو کشور شده است.
از طرف دیگر، پس از خاتمه جنگ و عقد قرارداد دیتون، حضور نیروهای اروپایی و آمریکایی در بوسنی اجازه تحرک و فعالیت گسترده به ایران را چه در ابعاد سیاسی و چه فرهنگی نمیداد. لذا نقش ایران در منطقه بار دیگر کمرنگ شد و عملا روابط در سطح دیپلماتیک و بهصورت محدود باقی ماند.
عامل دیگری که به فرآیند کاهش نفوذ فعالیت ایران در منطقه کمک کرد، فاصله نسبتا زیاد دو کشور و کوچک بودن کشور بوسنی است که عملا امکان فعالیت اقتصادی بین دو کشور را محدود کرد و باعث شد. تلاشها جهت برقراری یک رابطه محکم و مداوم اقتصادی به شکست بینجامد و به همان نسبت، امکان ایجاد روابط عمیق فرهنگی نیز کم شود.
● نتیجهگیری
اسلام معرفی شده از سوی ایرانیان به بوسنی در دورههای گذشته تأثیرات فرهنگی عمیق بر این منطقه باقی گذاشته و باعث شده است تا بوسنیاییها سالها پیش از ورود عثمانی به این منطقه با اسلام آشنا شوند و هویت اسلامی در منطقه بالکان شکل گیرد؛ آنهم اسلام شیعی که ایرانیان به ایشان معرفی نمودند؛ اسلامی که نه با زور شمشیر، بلکه از طریق تأثیرات فرهنگی شکل گرفت. پس از ورود عثمانیها نیز این تأثیرات بهویژه در رابطه با زبان فارسی و فرهنگ تصوف ادامه یافت.
در قرن بیستم متأسفانه این ارتباط فرهنگی قطع شد، ولی مسلمانان بوسنی هویت خود را از دست ندادند؛ تا اینکه سرانجام در اواخر همین قرن، این روابط مجددا برقرار گشت و مسلمانان با کمک کشورهای اسلامی، بهویژه جمهوری اسلامی ایران توانستند هویت مستقل اسلامی و ملی خویش را هرچه بیشتر تقویت و تثبیت کنند؛ هویتی که البته با فداکاریها، مبارزات و تحمل مصائب و تهدیدات متعدد در طی چند قرن گذشته همراه بود.
نویسنده: محمد - جمیری
منبع: هفته نامه - پنجره - ۱۳۸۸ - شماره ۶
منابع:
۱. امینیان، بهادر، مسلمانان، هویت و جامعه بینالملل؛ بوسنی و هرزگوین، مؤسسه مطالعات اندیشهساز؛ نور. تهران ۱۳۸۵؛
۲. اکبری، حسین، بوسنی در گذر زمان، مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور، تهران ۱۳۸۴؛
۳. موسیج، الویر، سابقه حضور زبان و ادبیات فارسی در بوسنی و هرزگوین.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست