پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
زن در آثار عطار نیشابوری
این قدیس، این پیر افسانهای عطار نیشابوری، روشنفكری متجدد و مقدس است كه با در هم پیچیدن تفكر اسطورهای و آرزوهای نوین نمونه والای اندیشمندی است كه پا در سنتها و اعماق و سر به سوی جهان های تازه كشیده است. عطار عارفی پزشك است. تجربه های عارفانه را چشیده و آن را به نوعی با علم طب و دانش مدرن آمیخته است. از عرفان، شیفتگی و شیدایی، زهد و تقوا، عشق و محبت و علم دین را آموخته و از طبابت، تفكر و استدلال، عقل و خردگرایی و علم زمین را فراگرفته است. عطار عارفی است كه در زمین میزید و عاشقی است كه با تجربههای ملموس دنیای مادی و چشیدن عشق زمینی قصد پل زدن و رسیدن به عالم بالا را دارد. چهره اش در اعماق تاریخ گم شده است. آن ناپیدای پیدایی است كه ذكرش همه جا هست و خود در میان نیست.
فرید الدین محمد عطار متولد كدكن نیشابور است و مدفون در همانجا. تاریخ تولد و وفاتش در هاله مبهمی از قصه ها و افسانه ها پیچیده شده است. زندگی او را در طول قرن ششم رقم زدهاند و تاریخ وفاتش را با حمله مغولان به نیشابور یكی دانستهاند؛ و وفات نه، كه شهادتش را، كه به روایت تذكرهها به دست مغولان كشته شده است. او وارث گنجینه های شعر سنایی و مولاناست. قلمش را در هر دو عرصه نظم و نثر دوانده است و شیفتگی اش را به زندگی زهاد و عباد با آثار عرفانیش نمایانده است. در عرصه نثر تذكرهٔالاولیاء را نوشت و دفتر زندگی صد عارف را با قلم شیرینش نگاشت. وی مجموعه منظومههایش را در دو مثلث شمرده است: مثلث اول، الهی نامه و اسرار نامه و مقامات طیور (منطق الطیر) و مثلث دوم، مصیبت نامه، مختارنامه و دیوان.[۱] دیوان عطار شامل مجموعه غزلیات، قصاید و ترجیعات اوست و مختارنامه حاوی رباعیات وی میباشد. بجز اسرارنامه سه مثنوی الهی نامه، مصیبت نامه و منطق الطیر دارای روایت داستانی واحدی است كه با مجموعه حكایات و تمثیل های فراوان آراسته شده است.
طرح كلی الهی نامه یا خسرونامه عبارتست از مناظره خلیفهای با شش پسر خود كه هر یك آرزو و خواهشی در دل دارد. پسر نخست طالب رسیدن به دختر شاه پریان است، دومی میخواهد جادوگری بیاموزد، سومین در جستجوی جام جم است. چهارمین آرزو دارد چشمه آب حیات را بیابد. پنجمین انگشتر حضرت سلیمان را میجوید و ششمین در اندیشه دست یافتن به علم كیمیاست.[۲]
مشهورترین و عمیق ترین مثنوی عطار منطق الطیر اوست كه در آن ضمن ذكر اجتماع مرغان و سؤال و جوابی كه بین آنها و هدهد پیش میآید، عطار از مقامات تَبَتُّل[۳]تا فنا و از سلوك و سیر الی الله و از هفت وادی و به تعبیر مولوی هفت شهر عشق سخن گفته است.[۴]
منطق الطیر عطار یكی از برجسته ترین آثار عرفانی در ادبیات جهان است و شاید بعد از مثنوی شریف جلال الدین مولوی هیچ اثری در ادبیات منظوم عرفانی در جهان اسلامی به پای این منظومه نرسد و آن توصیفی است از سفر مرغان به سوی سیمرغ و ماجراهایی كه در این راه بر ایشان گذشته و دشواری های راه ایشان و انصراف بعضی از ایشان و هلاك شدن گروهی و سرانجام، رسیدن «سی مرغ» از آن جمع انبوه به زیارت «سیمرغ». در این منظومه لطیف ترین بیان ممكن از رابطه حق و خلق و دشواری های راه سلوك عرضه شده است.[۵]
مصیبت نامه هم از برجسته ترین آثار عطار است. شاید پس از منطق الطیر مهم ترین منظومه او باشد و به لحاظ پختگی فكر و تنوع اندیشهها در كمال اهمیت است و ظاهراً به لحاظ تاریخی آخرین منظومه عطار بشمار میآید.[۶] این منظومه مفصل ترین منظومه عطار نیز هست. مصیبت نامه داستان سیری است روحانی كه در آن از روح به سالك فكرت تعبیر شده است. این سالك به راهنمایی پیر به سیر آفاق و انفس میپردازد و سلوك خود را از عالم غیب آغاز میكند. نخست نزد جبرئیل میرود. سپس نزد ملائكه مقرب و حَمَلهٔ عرش و آسمانها و عناصر اربعه و كوه و جماد و نبات و وحوش و طیور و جن و انس میرود و ماجرای خود را بیان میكند، اما هر بار نومید به نزد پیر باز میگردد. پس از آن سالك فكرت سلوك خود را در مرتبه انبیاء ادامه میدهد و مشكل خویش را نزد حضرت آدم، نوح، ابراهیم، موسی، داود، عیسی و حضرت محمد(ص) میبرد. حضرت محمد(ص) اسرار فقر را به او میآموزد و او را به طی مراحل سیر انفس یعنی پنج وادی حس، خیال، عقل، دل و جان دلالت میكند. بدین ترتیب طی مراحل آفاقی و انفسی سالك فكرت به پایان میرسد.[۷]
اسرارنامه كوتاهترین منظومه عطار است. مشتمل بر ۹۸ حكایت كه در ۲۲ مقاله بیان شده است. در این منظومه عطار بر خلاف سایر مثنوی هایش حكایت های كوتاه فرعی را در ضمن یك حكایت جامع نیاورده بلكه آنها را به صورت مقاله ها و خطابه های جداگانه تنظیم كرده است كه هر یك شامل حكایتها و تمثیلهایی است و از این نظر بی شباهت به حدیقهٔ الحقیقه سنایی و مخزن الاسرار نظامی نیست.[۸]
در اینجا مجالی فراهم آمده است تا به زن و جایگاه او در زمانه عطار بپردازیم و ببینیم دیدگاه این شیخ روشنفكر قرن ششم در مورد زنان چه بوده است و در مجموعه آثارش به كدام دسته از زنان توجه بیشتری داشته و تعبیر او از زن و هویت انسانی و نقش او در جامعه چگونه بوده است.
«عطار به احتمال قوی همسر و فرزندانی داشته، اما اسناد مستقیم زندگی او در این باره اطلاع روشنی به دست نمیدهد.»[۹] بدیهی است كه عطار با التفاتی كه به چهره های برتر زنان تاریخ ایران و اسلام و عرفان نشان میدهد هویت انسانی ـ اجتماعی زن را كاملاً پذیرفته است.
زنان آثار عطار، رسالت های چندگانهای را ایفا میكنند. زن در نقش همسر، زن در نقش مادر، زن مظهر عشق و دلدادگی، زن مظهر پارسایی و توكل، زن مظهر زهد و پرهیزكاری و زن مظهر خردمندی.
● در زیر نام چهره های شاخص زنان که نام آنها در آن ذكر شده نشان میدهد.
▪ زینالعرب
▪ ام هانی
▪ زبیده
▪ عایشه
▪ فاطمه
▪ حوا
▪ مریم
▪ رابعه عدویه
▪ زلیخا
▪ لیلی
● نام اثر
▪ منطق الطیر
▪ الهی نامه
▪ مصیبت نامه
▪ اسرار نامه
همانگونه كه ملاحظه میكنید حكایات مربوط به لیلی ۲۷ مورد، رابعه عدویه ۹ مورد، زلیخا ۶ مورد، فاطمه(س) ۵ مورد، مریم و زبیده و حوا و ام هانی و زینالعرب (رابعه قزداری) هم هر یك، یك یا دو حكایت را به خود اختصاص دادهاند.
از تكرار فراوان نام لیلی و رابعه و زلیخا معلوم می شود كه دو دسته زنان عارف و عاشق مهمترین گروههای زنان مورد نظر عطار هستند. لیلی و زلیخا دو سمبل اسطورهای عشق و رابعه چهره زاهدانه تقوی و پرهیزكاری.
● عشق و زن در آثار عطار
بیا ای مرد اگر با ما رفیقی
بیاموز از زنی عشقی حقیقی[۱۰]
غیر از داستانهای لیلی و مجنون و یوسف و زلیخا كه از داستانهای مشهور ادب فارسی است، داستان زینالعرب و بكتاش كه در الهی نامه آمده است از جمله داستانهای خواندنی و جالب عطار است. این داستان كه نمونه عشق عذری و پاك عشاق است، مظهر و مثال عشق آرمانی، الهی و پاك است. عشق، بی شائبه شهوت و آلودگی جسمانی و نفسانی. داستان زینالعرب كه در الهی نامه آمده است همان داستان رابعه بنت كعب قزداری است كه از شاعران مشهور قرن چهارم هجری است. عوفی گفته است كه او بر نظم تازی و فارسی هر دو دست داشته است.[۱۱]جامی هم در نفحات الانس از قول ابوسعید ابی الخیر گفته است كه: «دختر كعب عاشق بود بر آن غلام. اما پیران همه اتفاق كردند كه این سخن كه او میگوید نه آن سخن باشد كه بر مخلوق توان گفت. او را جای دیگر كار افتاده بود.»[۱۲]
زینالعرب (رابعه) دختر كعب از پادشاهان بلخ است. كعب هنگام مرگ دختر را به برادر وی حارث میسپارد و به او سفارش میكند كه همسری شایسته برای وی برگزیند. زینالعرب در زیبایی چهره تمام بود و این خوبرویی او با لطافت روح و طبع آمیزگاری داشت. او شعر میسرود و قوت تمام در شاعری داشت:
چنان در شعر گفتن خوش زبان بود
كه گویی از لبش طعمی در آن بود[۱۳]
در یكی از جشن هایی كه حارث برادرش در باغ زیبای قصر بر پا كرده است، چشم زینالعرب به طور اتفاقی به بكتاش غلام حارث می افتد و شیفته زیبایی وی می شود. بكتاش در زیبایی و نكویی چون یوسف بود و همین زیبایی وی موجب شیدایی دختر می شود تا به حدی كه بیمار می شود و سرانجام دایه كه از راز زینالعرب خبردار می شود بكتاش را از این عشق آگاه می كند و بكتاش نیز شیفته روی ندیده یار می شود. نامه های شاعرانه دختر به بكتاش بر شدت عشق وی می افزاید:
نمی دانست كاری آن دل افروز
بجز بیت و غزل گفتن شب و روز
روان می گفت شعر و می فرستاد
بخوانده بود آن گفتی بر استاد
غلام آنگه به هر شعری كه خواندی
شدی عاشق تر و حیران بماندی[۱۴]
«روزی آن غلام آن دختر را ناگاه دریافت. سر آستین وی گرفت. دختر بانگ بر غلام زد و گفت: ترا این بس نیست كه من با خداوندم و آنجا مبتلایم و بر تو بیرون دادم كه طمع میكنی؟[۱۵]
دختر در فراق معشوق اشعار غرّا می سرود و می فرستاد و اتفاقاً حارث از طریق رودكی شاعر از ماجرا خبردار شد. پس بكتاش را به چاهی انداخت و دستور داد تا زینالعرب را در حمامی كرده و شاهرگهای دست وی را بزنند و به این ترتیب این قصه عاشقی پایان می یابد. پس از مدتی بكتاش فرصت فرار می یابد، حارث برادر زینالعرب را می كشد و بر سر گور معشوقه حاضر می شود و با فرو بردن شمشیر در شكم به زندگی خود پایان می دهد.[۱۶]
جذابیت روایت زینالعرب و بكتاش در الهی نامه و همچنین علت نقل این ماجرای عاشقانه و شرح آن از طرف صوفیه از آنجاست كه هنگامیكه بكتاش دختر را درمییابد و اظهار عشق میكند، دختر او را از خود دور میكند و بكتاش را تنها بهانه عشق و عاشقی خود میداند:
بدیدش ناگهی بكتاش و بشناخت
كه عمری عشق با نقش رخش باخت
گرفتش دامن و دختر برآشفت
برافشاند آستین آنگه بدو گفت
كه هان ای بی ادب این چه دلیری ست
تو روباهی تو را چه جای شیری ست
كه باشــی تو كــه گیــری دامــن من
كه ترســـد ســایه از پیــــرامن من
مــــرا در سینه كاری اوفتــــــادست
ولیكن بر تو آن كارم گشادست
چنین كاری چه جای صـد غلام است
به تو دادم برون اینت تمام است
تو را آن بس نباشد در زمـانه
كه تو این كار را باشی بهانه [۱۷]
دكتر مریم حسینی
برگرفته از: فصلنامه كتاب زنان شماره ۱۵
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه روز معلم مجلس شورای اسلامی دولت رهبر انقلاب نیکا شاکرمی دولت سیزدهم مجلس بابک زنجانی شهید مطهری
آتش سوزی تهران پلیس زلزله قوه قضاییه پلیس راهور شهرداری تهران سیل آموزش و پرورش سلامت سازمان هواشناسی دستگیری
قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار خودرو بازار خودرو دلار بانک مرکزی ایران خودرو سایپا کارگران تورم حقوق بازنشستگان
سریال نمایشگاه کتاب فیلم سینمایی عفاف و حجاب تلویزیون جواد عزتی مسعود اسکویی سینما رضا عطاران سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
مکزیک
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس اوکراین نوار غزه انگلیس نتانیاهو یمن افغانستان ایالات متحده آمریکا
پرسپولیس استقلال فوتبال سپاهان تراکتور علی خطیر لیگ برتر ایران لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید باشگاه استقلال بایرن مونیخ لیگ برتر
هوش مصنوعی تلفن همراه اپل اینستاگرام گوگل همراه اول فرودگاه واکسن تبلیغات ناسا پهپاد
سرطان کبد چرب فشار خون بیمه کاهش وزن بیماری قلبی دیابت مسمومیت داروخانه