دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
مجله ویستا

بازگشت دلنشین به‌سینمای روایی


بازگشت دلنشین به‌سینمای روایی

عباس کیارستمی پس از سال‌ها فعالیت در زمینه عکاسی، شعر و فیلم‌های تجربی، با یک کمدی ظریف و تلخ و شیرین که ماجرای رمانتیک آن در ایتالیا رخ می‌دهد، بازگشت دلنشینی به سینمای روایی …

عباس کیارستمی پس از سال‌ها فعالیت در زمینه عکاسی، شعر و فیلم‌های تجربی، با یک کمدی ظریف و تلخ و شیرین که ماجرای رمانتیک آن در ایتالیا رخ می‌دهد، بازگشت دلنشینی به سینمای روایی داشته است. فیلم «رونوشت برابر اصل» به طرز زیرکانه‌ای جزئیات ازدواج و همچنین بسیاری از موارد ناتوانی مردان و زنان در همفکری را مورد کند و کاو قرار می‌دهد. حضور «ژولیت بینوش» ستاره فرانسوی موجب توجه اروپاییان به این فیلم خواهد بود، ولی این فیلم غیر عادی به احتمال زیاد در سطح بین‌المللی مخاطب چندانی نخواهد داشت. بازیگران در این فیلم به ۳زبان انگلیسی و فرانسوی و البته کمی هم ایتالیایی صحبت می‌کنند.

داستان فکاهی و تمسخرآمیز مرد و زنی که ازدواج شان دچار سردی شده، یادآور فیلم «سفر در ایتالیا» (۱۹۵۴) ساخته «روبرتو روسلینی» است که مورد تحسین منتقدان قرار گرفته بود و در آن یک زوج انگلیسی با نقش‌آفرینی «جورج ساندرز» و «اینگرید برگمن» در آستانه طلاق به شهر ناپل ایتالیا می‌روند و به‌ واسطه اسرار طبیعت و هنر و اعتقادات مذهبی، با هم آشتی می‌کنند، ولی فیلم کیارستمی خیلی خوشبین نیست. او در اینجا به طرز عجیبی بازیگوشانه عمل می‌کند که علتش شاید تأثیر آفتاب درخشان توسکانی باشد یا دور بودن او از خیابان‌های پر ترافیک تهران.

در این فیلم هم مثل دو فیلم «ده» و «شیرین» زن‌ها شخصیت اصلی فیلم هستند. صحنه‌های آغازین فیلم که طی آنها شخصیت‌ها سعی می‌کنند خود را تثبیت کنند، فاقد ثبات هستند. داستان فیلم از این قرار است که در یک مراسم سخنرانی کتاب، یک مادر مطلقه دمدمی مزاج فرانسوی (بینوش) که صاحب یک گالری در شهر توسکانی ایتالیا است با یک نویسنده بریتانیایی به نام «جیمز میلر» (که نقش «ویلیام شیمل» خواننده اپرا را با طنز و اعتماد به نفسی عالی بازی کرده) آشنا می‌شود. این زن به شیوه نه چندان خوشایندی از او دعوت می‌کند تا از گالری‌اش دیدن کند و مرد هم در مقابل به طرز زمختی به او می‌گوید که ترجیح می‌دهد قبل از آن که قطارش توسکانی را ترک کند، در آن روز آفتابی با اتومبیل به گردش بپردازد.

در اینجا کیارستمی این بهانه را پیدا می‌کند که بحث و گفتگو بین این دو نفر را که سوار یک وسیله نقلیه در حال حرکت هستند را به نمایش بگذارد. بینوش افکار فیلسوفانه جیمز را زیر سوال می‌برد و از حرف‌های کاملا بی‌بو و خاصیت او عصبانی می‌شود و خشم او در مقابل این نویسنده برجسته کاملا بی‌مورد می‌نماید. در واقع در اینجا شاهد تقابل دیدگاه رمانتیک (عاشقانه) زن در برابر دیدگاه پراگماتیک (عمل‌گرایانه و واقع‌بینانه) مرد هستیم. بینوش در اینجا فرصت یافته تا استعداد در خور توجه‌اش برای بازی در نقش کمدی را نشان دهد. او راحت و بی‌دردسر زبان خود را از انگلیسی به فرانسوی و ایتالیایی تغییر می‌دهد تا شخصیتی را خلق کند که در آن واحد هم خشمگین است و هم فریبکار. او در طول ساعاتی که با جیمز است مدام تماس‌های تلفنی آزارنده پسر کوچک خود را قطع می‌کند. این دو در یک شهر کوچک خوش‌منظره توقف می‌کنند و با یک مراسم ازدواج روبه‌رو می‌شوند (فیلم پر از صحنه‌های ازدواج است.) بینوش از دیدن این مراسم ازدواج چهره‌اش بشاش می‌شود و اصرار می‌ورزد که دو تایی‌شان با عروس و داماد عکس بگیرند که این خواسته البته بر خلاف میل جیمز است. بعضی از اهالی محل فکر می‌کنند بینوش و جیمز زن و شوهر هستند و بینوش هم با استفاده از همین سوءتفاهم به جیمز می‌گوید که خودشان را زن و شوهر جا بزنند و از همین جاست که یک سری بگو مگو‌های جالب بین آنها رد و بدل می‌شود. داستان پیش از آن که به یک پایان رقت‌انگیز ولی در عین حال راضی کننده برسد، در یک صحنه مهم در یک رستوران، تغییر مسیری ناگهانی و غیر منتظره می‌دهد.

شیمل که برای اولین بار در یک فیلم سینمایی بازی کرده در اینجا مهارت خود در زمینه تفسیر شخصیت‌های پیچیده اپرایی را به کار می‌بندد تا در فیلمی که فاقد موسیقی است، بازی کند. او در فیلم، کمی درباره هنر صحبت می‌کند و در مورد تأثیر آن روی عموم و همین طور معنای «اصل» و رونوشت، به تفکر می‌پردازد، البته در فیلمنامه خیلی به این موضوع پرداخته نشده ولی ما زن و شوهر قلابی فیلم را کپی‌ای از یک زن و شوهر اصل می‌بینیم؛ نکته‌ای که در بسیاری از نگاه‌ها ماند حضور «ژان کلود کاریه»، فیلمنامه‌نویس در یک صحنه کوتاه و دلچسب در قالب یک توریست دانا در فیلم است که به جیمز در مورد رفتار با زنان توصیه‌هایی می‌کند.

هالیوود ریپورتر‌

مترجم: فرشید عطایی