جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

وجدان نباید کارآیی خود را از دست دهد


وجدان نباید کارآیی خود را از دست دهد

صرف‌نظر از تعاریف وجدان که افراد ایده‌ها و نظرات و تعاریف مختلفی در این خصوص ارائه می‌دهند و عذاب وجدان که الحمدالله (متاسفانه) در برخی افراد وجود خارجی ندارد و این نشان‌دهنده …

صرف‌نظر از تعاریف وجدان که افراد ایده‌ها و نظرات و تعاریف مختلفی در این خصوص ارائه می‌دهند و عذاب وجدان که الحمدالله (متاسفانه) در برخی افراد وجود خارجی ندارد و این نشان‌دهنده وجدان بیداری است که افراد دارند و نیازی به قاضی و محکمه‌ای ندارد (خوشبختانه)!

وجدان ندای درونی افراد است: زنگ خطر، چراغ خطر، ندای خطر و... که به انسان اخطار می‌دهد که از مسیر راست منحرف نشود و مرداب گناه و باتلاق خط نقطه مقابل وجدان است.

بارها اتفاق افتاده است که پای صحبت افراد مختلفی می‌نشینیم و در مورد انسانیت، وجدان کاری، حلال و حرام و... صحبت می‌کنیم. اما وقتی پای عمل به میان می‌آید، همه چیز فراموش می‌شود. اوایل فهمیدن این موضوع سخت است وقتی خوب فکر می‌کنی می‌بینی که افراد ایده‌هاشون را فقط بیان می‌کنند.

مثلا وقتی در خصوص وجدان کاری در ارگان‌ها صحبت می‌شود با تمسخر به تو نگریسته می‌شود و مورد ریشخند قرار می‌گیری!

سوال اینجاست: آیا افراد وجدان کاری ندارند یا چه عواملی باعث عدم توجه به وجدان بخصوص وجدان کاری در ارگان‌های ما شده است؟

ما را ناخواسته عادت داده‌اند که وجدان کاری و انضباط اجتماعی را زیر پا بگذاریم. برای خطاهای خود به عذر و بهانه و منطقی جلوه دادن آن روی بیاوریم و بر تقویت آن کمک کنیم.

وقتی برای به تعویق انداختن کارهای خود عذر و بهانه می‌آوریم آن را امری حقیقی جلوه می‌دهیم و عواقب آن را از یاد می‌بریم.

اوایل وقتی به زشتی و عادتی که پیدا کرده ایم می‌اندیشیم، پیش وجدان خود شرمنده می‌شویم، ولی وقتی وجدان سلب شود از زشتی عادت پیش وجدان خود شرمنده نمی‌شویم. این احساس بدی است که می‌تواند ما را از ادامه روش قبلی باز ندارد و احساس شرمندگی و ناخوشایندی احساس نمی‌شود.

برای مثال وقتی وارد ارگانی می‌شوید، فکر می‌کنی که اگر وجدان کاری و انضباط اجتماعی را داشته باشی و کار خود را به درستی انجام دهی حق خود را تمام و کمال دریافت خواهی کرد و کسی که در کار خود کوتاهی کند عواقب آن را خواهد دید. دیری نمی‌پاید که این موضوع برایت برعکس ثابت می‌شود. اینجا دیگر وجدان کاری نمی‌ماند. اصلا وجدان کارایی خود را از دست می‌دهد. ضعف وجدان کاری و انضباط اجتماعی از بالا به پایین و در پایان به بی وجدانی کارمندان دون پایه، کم کاری، ناآکاهی و....