سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

همه دلتنگی های یك عاشق فوتبال


همه دلتنگی های یك عاشق فوتبال

جادوی فوتبال اروپا تمام نمی شود اگر بازهم رونالدو یك پا دو پا بزند, مالدینی خداحافظی نكند, جرارد آن شوت های محكم خود را روانه دروازه حریفان كند و اتوئو دروازه ها را بگشاید ,من هم با كمال میل یك كارت اینترنت می خرم و از درخشش آنها می نویسم, می نویسم و می نویسم

در توصیف جادوی توپ گرد تعریفی زیباتر از این جمله نیافتم؛ «آن تماشاگری كه در یك بعدازظهر سرد ژانویه روی سكوهای یخ زده بازی تیم های ذخیره لوتون تاون و واتفورد را تماشا می كند، به یك چیز توضیح ندادنی علاقه دارد؛ چیزی متعلق به خودش، فقط خودش.»

ممكن است عده ای از تیفوسی های فوتبال، تجربه حضور در استادیوم ها را نداشته باشند اما مسلماً بیشتر از همه آدم های كره خاكی - عاشقان فوتبال با سایر افراد تفاوت دارند- روی زمینِ گرمی كه البته داغ تر از دمای بدن آنها نیست، تخمه شكسته اند و پای جعبه جادویی تمام اعضای بدن خود را به حركت درآورده اند!

دوست داشتن فوتبال اروپا دلیل نمی خواهد. كافی است یك بار در ۸ ، ۹ سالگی فقط ۵ دقیقه فوتبال تاریخ مصرف گذشته ای را تماشا كرده باشید یا یك مجله تمام رنگی را ورق بزنید. در این صورت تمام آنچه در سال های پرفراز و نشیب زندگی تجربه می كنید را لابه لای گل های رد و بدل شده می بینید. اگر بازهم فكر می كنید ماجرا آن قدر هم اتفاقی نیست و باید حتماً دلیلی برای این جنون بزرگ وجود داشته باشد. می توانم با هزار دلیل شما را قانع كنم اما مطمئنم در عشقِ به یك پدیده طبیعی، منطقی وجود ندارد.

دلیل اول و آخر، شباهت فوتبال با اتفاقات روزمره زندگی است. شاید دیگر از خواندن و شنیدن این جمله متنفر شده باشید، با این حال در اصل قضیه تفاوتی ایجاد نمی شود. درس فوتبال نه چگونه پیروز شدن و درست باختن بلكه نوع رفتار پس از رقم خوردن نتیجه است.

چند نفر از ما حاضریم مانند «كارل بروكنر» پیر، پس از یك شكست تلخ دوان دوان به سمت طرف پیروز برویم و او را در آغوش بكشیم؟ اگر «همیشه» اینگونه ببازیم درواقع سند برتری ابدی را به نام خود ثبت كرده ایم.

از بحث زیبای مقایسه فوتبال و زندگی خارج نشویم. خوش به حال آنهایی كه در اواسط و اواخر دهه ۸۰ دلیلی برای دل بستن به فوتبال اروپا یافتند! این افراد با تماشای فجایع ورزشگاه های «هیسل» و «هیلز بورو» در سال های ۱۹۸۵ و ۱۹۸۹ ناكامی همیشگی و مرگِ به شكل دلخواه را لمس كردند. صحنه های هولناك مرگِ دوستداران یوونتوس و خاكسپاری طرفداران لیورپول از هر تصویری گویاتر بود. روی بازوی قربانیان هیلزبورو آرم لیورپول خودنمایی می كرد و بعضی از آنها نیز عبارت «هیچ گاه تنها نخواهی ماند» - ترجیع بند سرود باشگاه - را جای آنچه باید تقدیر می نگاشت روی پیشانی خود نوشته بودند و...

و اینگونه به خاك رفتند. همه دوست داریم آن طوری تمام كنیم كه شروع كرده ایم و شاید فقط فوتبال با رقم زدن چنین اتفاقاتی، ما را به تحقق این رؤیا امیدوار كند.

گفتم فوتبال شبیه زندگی است، نه! اصلاً هیچ تفاوتی ندارد. آدم بدشانس به تیرك می زند، فردی كه هوشیار نیست و عجله می كند در دام آفساید گرفتار می شود، انسان ناشی به اوت می زند، آن كسی كه خیلی به پیروزی نزدیك است، پنالتی سرنوشت را خراب می كند و همه گل های گلزنی كه فقط وظیفه اش را انجام می دهد اما به اطراف نگاه نمی كند، پذیرفته نمی شود. آنكه می خندد مدافعی نام دارد كه مهاجم را در آفساید قرار داده! فقط می توانستم در قالب فرهنگ لغات فوتبال، انسان ها را تعریف كنم.فوتبال اروپا را دوست داریم چون بوی زندگی می دهد.

برای عشق ورزیدن به فوتبال «نوستالژی» دم دست ترین بهانه به نظر می رسد. برای من و همه آنهایی كه با نتایج رقابت های اروپایی بزرگ شدیم حتی اسپانسر لباس تیم های مختلف نیز «آلرژی زا» است. راستی گفتم نوستالژی... فینال لیگ قهرمانان یا «لیگ نوستالژی» در آتن برگزارمی شود. عاشق ترین ریاضیدانان نیز با شنیدن نام اقلیدس و یونان هیجان زده نمی شوند. من فكر می كنم حتی شاهكار «كازانتزاكیس» به نام زوربای یونانی مقابل زیبایی گل های دزایی و ماسارو و همچنین نمایش خیره كننده مالدینی در آن شب گرم آتن، كم بیاورد! بله. پس از ۱۳ سال یونان میزبان می شود و ما با هر دقیقه تماشای بازی، كودكی خود را به یاد خواهیم آورد؛ دورانی كه احتمالاً با یك توپ پلاستیكی كنار جوی بد بوی كوچه های تنگ و تاریك سپری شد! توضیح دیگری می خواهید؟

از همه اینها كه بگذریم، فوتبال می تواند پیوندهای خانوادگی را نیز مستحكم كند! بارها دیده شده پدر و پسری برای كری خواندن و حمایت از تیم محبوب خود با هم آشتی كرده اند و یك خانواده همزمان با ایجاد یك صحنه هیجان انگیز، عكس العمل خاصی نشان داده اند.به چشم خودم دیدم ۲ نفر با بیش از ۲۰ سال اختلاف سنی و افكار و عقایدی متفاوت، در یك گفت و گوی ۵ دقیقه ای وقتی به طور اتفاقی از میلان صحبت كردند، به دوستان صمیمی تبدیل شدند. چه موضوع دیگری می توانست آنها را به هم نزدیك كند؟ بازار بورس، انتخابات سیاسی یا...

با فوتبال آشنایان زیادی می یابیم. ممكن است كنار ما نمانند اما فقط و فقط در شب های فوتبال اروپا و هنگام تكرار همان رقابتی كه باعث كری خواندن شد، به یاد آورده می شوند. این همان جادوی فوتبال اروپا است...

پس از بازی های مرحله یك هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا متوجه شدم «فقط» به وقت تماشای فوتبال می توانم در یك ثانیه صحنه های بازی را بنویسم، به پیام كوتاه طرفدار تیم مقابل پاسخ دهم و برای تیم محبوبم هم ابراز احساسات كنم. در حیطه ای غیر از فوتبال قادر به انجام این همه كار! در یك لحظه نیستم.

جادوی فوتبال اروپا تمام نمی شود. اگر بازهم رونالدو یك پا - دو پا بزند، مالدینی خداحافظی نكند، جرارد آن شوت های محكم خود را روانه دروازه حریفان كند و اتوئو دروازه ها را بگشاید ،من هم با كمال میل یك كارت اینترنت می خرم و از درخشش آنها می نویسم، می نویسم و می نویسم...



همچنین مشاهده کنید