پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

همین الان اونو می‌خوام!


همین الان اونو می‌خوام!

«تولدی برای فرانسیس»، اسم یکی از قصه‌های مورد علاقه دخترم است که معمولا شب‌ها وقت خواب برایش می‌خوانم. این قصه مورد علاقه من هم هست، به‌خاطر تصاویر زیبا، دیالوگ‌های بی‌نظیر …

«تولدی برای فرانسیس»، اسم یکی از قصه‌های مورد علاقه دخترم است که معمولا شب‌ها وقت خواب برایش می‌خوانم. این قصه مورد علاقه من هم هست، به‌خاطر تصاویر زیبا، دیالوگ‌های بی‌نظیر و البته آموزه‌های شسته رفته‌اش در اقتصاد رفتاری.

فرانسیس، قهرمان خردسال داستان، مقداری از پول توجیبی‌اش را صرف خرید آدامس بادکنکی و یک جعبه شکلات برای خواهر کوچک‌ترش گلوریا، که امروز تولدش است، کرده. اما وقتی، شکلات در دست، به همراه پدرش در حال برگشتن از فروشگاه است، هزار و یک دلیل می‌آورد که چرا خودش و نه گلوریا، باید آن شکلات را بخورد.

پدرش با نگرانی از او می‌پرسد: «تو که نمی‌خوای شکلات گلوریا رو بخوری، مگه نه فرانسیس؟!» و فرانسیس با دهان پر، آخر تا همین جای کار هم آدامس بادکنکی را خورده، جواب می‌دهد: «هنوز که مال گلوریا نشده.»

اقتصاددانان سنتی احتمالا این رفتار فرانسیس را حمل بر ماکیاولی گری می‌کردند: او به پدرش دروغ گفت تا شکلات را به‌دست آورد، درحالی که از ابتدا هم قصد نداشت آن را به خواهرش بدهد. اما اغلب مردم عادی نگاه تلطیف‌شده‌تری به کار اشتباه فرانسیس دارند: «او اول می‌خواست شکلات را به خواهرش بدهد، اما وقتی آن را به‌دست آورد اسیر وسوسه شد.»

جریان مرسوم اقتصاد هیچ راهی برای توصیف رفتار فرانسیس ندارد، زیرا فرض می‌کند مردم همواره صبورند. یعنی اگر شما داشتن ۱۱۰‌دلار در ۶ دسامبر را به ۱۰۰‌دلار در ۵ دسامبر ترجیح دهید، منطقا همواره با کمال میل حاضر خواهید بود یک روز بیشتر صبر کرده و آن ۱۱۰‌دلار را بگیرید.

اما اکثر مردم در واقعیت اینگونه عمل نمی‌کنند. «همین حالا»، همواره جاذبه‌ای قوی دارد. تقریبا همه می‌گویند که حاضرند یک روز بیشتر صبر کنند، اما نه فردا، بلکه بعد‌ها. می‌گویند که ۱۱۰‌دلار فردا را به ۱۰۰‌دلار امروز ترجیح می‌دهند، اما اگر ۵ دسامبر به سراغ شان رفته و یکبار دیگر پیشنهاد خود را مطرح کنید، معمولا مثل فرانسیس نظر خود را تغییر می‌دهند.

امکان آن وجود دارد که چنین ترجیحاتی را وارد مدل‌های اقتصادی کرد – در واقع ادموند فلپس، اقتصاددان برنده نوبل، به همراه رابرت پولاک در مقاله‌ای در سال ۱۹۶۸ همین کار را کرده‌اند – اما چنین ترجیحاتی تنها همین اواخر بوده است که توسط اقتصاددانانی چوم دیوید لیبسون از دانشگاه‌هاروارد و ماتیو رابین (از شمار معدود اقتصاددانان برنده نشان «جان بیتس کلارک»، در کنار استیون لویت و جوزف استیگلیتز) به طور عمده و به شکل مجموعه‌ای کامل از تبیینات قاعده‌مند در نظر گرفته شده‌اند.

یکی از نتایج مطالعه اخیر آن بوده است که ما به میزان نیرومندی جاذبه «همین حالا»، برای افراد پی برده‌ایم. یافته این تحقیق آن است که هر چیزی با قید «همین الان»، دو برابر ارزشی که در غیر اینصورت داشت، می‌ارزد. این امر در مورد هزینه‌های فوری نیز صدق می‌کندو آنها نیز به همین شکل متورم می‌شوند. (به همین دلیل شما همیشه ترجیح می‌دهید هفته بعد به باشگاه بروید، تا امروز!) البته، میزان این هزینه‌ها برای افراد مختلف و وسوسه‌های گوناگون متفاوت است، اما به هر حال وجود دارند.

یافته‌های حاصل از این مطالعات می‌توانند به افراد در گرفتن تصمیمات بهتر یاری کنند. برای مثال، ریچارد تیلر طرحی را ارائه کرده به نام «فردا بیشتر پس‌انداز کن»، که در این طرح کارمندان تعهد می‌کنند مقدار بیشتری پول به اندوخته بازنشستگی شان واریز کنند، اما نه امروز بلکه بعدا! مشاهدات اولیه حاکی از افزایش چشمگیر واریزها در قالب این طرح‌اند.

در این مورد خاص واضح است که تیلر به افراد کمک می‌کند تا تصمیماتی را که حقیقتا می‌خواهند، بگیرند. اما همه طرح‌های پیش – تعهدی نیز موفق نیستند؛ مثلا خیل فراوان مردمی را که عضو باشگاه ورزشی یا مجلات سطح بالا می‌شوند، اما هیچ وقت به باشگاه نمی‌روند یا آن مجلات را نمی‌خوانند، در نظر بگیرید.

به هر حال ما هنوز چیز زیادی درباره اینکه دقیقا چه تدابیر پیچیده‌ای برای مهار وسوسه افراد لازم اند، نمی‌دانیم. شاید فرانسیس هنوز خیلی کوچک‌تر از آن بود که بداند اگر دستش به شکلات برسد اسیر وسوسه خواهد شد. بعضی اوقات ما بهتر از او عمل می‌کنیم، بعضی اوقات هم خیر!

تیم‌هارفورد

مجید روئین پرویزی