سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

رژیم صهیونیستی و شرق آفریقا


رژیم صهیونیستی و شرق آفریقا

اتیوپی, جایگاه راهبردی در سیاست آفریقایی رژیم صهیونیستی دارد زیرا با توجه به اینکه آدیس آبابا به عنوان یک قدرت منطقه ای, قابلیت تأثیرگذاری در توازن منطقه ای را دارد, می توان از ظرفیت های آن در جهت تعدیل سیاست منطقه ای مصر و سودان بهره برداری نمود همچنین امنیت آبی سودان و مصر در گرو سیاست های آبی اتیوپی است

اهتمام رژیم صهیونیستی به منطقه شرق آفریقا قبل از تأسیس رژم اشغالگر قدس بوده و نظریه پردازان صهیونیستی، اوگاندا و کنیا را به عنوان موطن های برگزیده برای گردآوری یهودیان آواره جهان در نظر داشتند.

اتیوپی، جایگاه راهبردی در سیاست آفریقایی رژیم صهیونیستی دارد؛ زیرا با توجه به اینکه آدیس آبابا به عنوان یک قدرت منطقه ای، قابلیت تأثیرگذاری در توازن منطقه ای را دارد، می توان از ظرفیت های آن در جهت تعدیل سیاست منطقه ای مصر و سودان بهره برداری نمود. همچنین امنیت آبی سودان و مصر در گرو سیاست های آبی اتیوپی است.

وجود یک اقلیت یهودی (فلاشه) در اتیوپی، می تواند توازن جمعیتی فلسطین اشغالی را به سود رژیم صهیونیستی مختل و خلاء کمبود نیروی کار این رژیم را پر کند و با بیکار کردن کارگران فلسطین، فشارهای مضاعفی بر اقتصاد بحران زده دولت خودگردان فلسطین تحمیل کند.

امنیت دریای سرخ در ابعاد مختلف برای سیاست راهبردی و امنیتی رژیم اسرائیل، از اولویت های استراتژیک برخوردار است و توازن منطقه ای و ترتیبات امنیتی در این منطقه پیوند تنگاتنگی با موضوع منازعه اعراب و اسرائیل داشته و روابط ارگانیکی با امنیت ملی جهان عرب دارد. حوزه رود نیل نیز در دایره سیاست راهبردی رژیم صهیونیستی است و از رهگذر نفوذ و بسط سلطه در این منطقه، این رژیم قابلیت های بالفعلی برای تهدید امنیت ملی کشورهای عربی همچون سودان و مصر خواهد داشت.

با کنکاش و مطالعه اندیشه های ناحوم گلدمان، استراتژیست و رهبر کنگره بین المللی صهیونیست ها، پیرامون اولویت های رژیم صهیونیستی در آفریقا، ماهیت و ابعاد نقش اسرائیل در آفریقا به خوبی روشن می گردد. گلدمان در کتابش «اسرائیل به کجا می رود؟» {۱} به اهداف و راهبردهای صهیونیست ها در آفریقا اشاره نموده که خلاصه آن عبارت است از:

۱) امنیت ملی اسرائیل، تأمین و پاسداری از آن؛

۲) مشروعیت سیاسی اسرائیل در منطقه و جهان؛

۳) کسب و توسعه قدرت منطقه ای اسرائیل.

قبل از تشکیل دولت غاصب فلسطین در سال ۱۹۴۸، منطقه شرق آفریقا در اندیشه سیاسی و راهبردی رهبران صهیونیستی، جایگاه ممتازی داشته است. لیبی و سرزمین اوگاندا و کنیا از گزینه های صهیونیست ها برای اسکان و تجمع یهودیان جهان بودند. اهتمام و توجه رژیم صهیونیستی به این منطقه و کشورهای آن طی شصت سال اخیر، در زمینه ها و ابعاد مختلفی بوده است. این منطقه حساس، پس از پایان جنگ جهانی دوم و جنگ سرد در شش دهه اخیر، شاهد تحولات ژرفی بوده و عوامل خارجی در سطح بین المللی و منطقه ای در روند این تحولات منطقه ای و فرایند تغییرات محلی آن، نقش آفرینی نمودند و رژیم صهیونیستی مستقیم و یا غیر مستقیم یکی از این عوامل بوده است. نزدیکی جغرافیایی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی میان شرق آفریقا و منطقه پرالتهاب خاورمیانه، کشورهای این منطقه را همیشه تحت تأثیرات تحولات حوزه خاورمیانه و کانون های بحران زده آن قرار داده است.

تغییرات حاصل در این منطقه، همیشه تابعی از فرایند دگرگونی های خاورمیانه بوده است. گفته می شود که بخش بزرگی از روند تحولات منطقه ای شرق آفریقا، حاصل مناقشه اعراب و رژیم صهیونیستی بوده است؛ زیرا این منطقه به دلایل فوق، در شش دهه اخیر، یکی از عرصه های فعال منازعه اعراب و رژیم صهیونیستی بوده است. صهیونیست ها از آغاز تأسیس دولت اسرائیل در فلسطین اشغالی، همسایگان بزرگ جهان عرب همچون ایران، ترکیه و اتیوپی را در کانون توجه راهبردهای سیاست خارجی این رژیم قرار داده اند. {۲}

کشور اتیوپی که یکی از معدود کشورهای مستقل آفریقا در دههٔ چهل سده بیستم و از پیشگامان کشورهای آفریقایی عضو سازمان ملل بوده است، در ابتدا به خاطر دوستی تاریخی و سنتی با همسایگان عربش به قطعنامه تقسیم فلسطین و به رسمیت شناختن رژیم اسرائیل رأی مثبت نداده، ولی پس از اندک زمانی با فروپاشی نظام پادشاهی فاروق در مصر و روی کار آمدن یک رژیم جمهوری خواه و رادیکال و طرفدار جنبش های آزادی بخش، روابط خود را با قاهره تعدیل ومناسبات نوینی را با رژیم صهیونیستی پایه گذاری نمود. { ۳} مناسبات تل آویو-آدیس آبابا به مثابه سنگ بنایی برای گسترش روبط رژیم صهیونیستی با دیگر کشورهای منطقه شرق آفریقا بوده است. مقاله حاضر، قصد دارد، روند نفوذ و توسعه طلبی رژیم صهیونیستی را در این منطقه تشریح و اولویت های سیاست راهبردی این رژیم را در قبال کشورهای شرق آفریقا تبیین نماید. همچنین درصدد است عوامل و عناصر تهدیدزای حضور این رژیم در این منطقه را بر شمارد.

● پیشینه تاریخی و سنتی حضور رژیم صهیونیستی در منطقه

بر اساس اسناد و مدارک تاریخی، صهیونیست ها به آفریقا و منطقهٔ شرق آن قبل از تشکیل این رژیم، توجه ویژه ای داشته و تلاش می کردند بر اساس نفوذی که در مؤسسات و نهادهای مستعمراتی بریتانیا داشته اند، در مستعمرات انگلستان به ویژه در فلسطین و شرق و شمال آفریقا، برای یهودیان آواره در جهان موطنی را بر گزینند. در قرن نوزدهم، تئودور هرتزل در کتابش «دولت صهیونیسم» بر ضرورت تشکیل دولت اسرائیل برای تجمع و اسکان یهودیان پراکنده در جهان، تأکید داشته و اشاراتی به مناطقی در شرق آفریقا همچون اوگاندا نموده است. {۴}

به رغم اینکه در پی سقوط سلطان عبدالحمید {۵} و در آستانه جنگ جهانی اول، تمام پروژه ها و طرح های ایجاد شهرک های یهودی نشین در آفریقا مردود شناخته شد، ولی برخی یهودیان اروپایی به آفریقا کوچ کردند و در کنیا و اوگاندا مستقر شدند. {۶} پس از تأسیس دولت صهیونیستی در سال ۱۹۴۸، تلاش های فراوانی برای حضور این رژیم در قاره آفریقا به ویژه منطقهٔ خاوری آن از سوی رهبران این رژیم صورت گرفت و در این زمینه، موفقیت های ارزنده و راهبردی کسب نمودند. در اتیوپی، رژیم صهیونیستی دربرقراری روابط با این کشور، با موانع و مشکلات عدیده ای از جمله خصومت سنتی و مذهبی یهودیان و مسیحیان مواجه گردید که به صورت موانع مذهبی، فرهنگی و ایدیولوژیکی در برقراری روابط تل آویو – آدیس آبابا پدیدار بود. روابط سنتی و تاریخی میان اتیوپی و مصر نیز عامل منفی در عرصه مناسبات اسرائیل و اتیوپی محسوب می شد.

رویکرد نوین سیاست خارجی مصر در دوران حکومت ناصر، بازتاب هایی در سطح مختلف داشت و در سطح منطقه ای با عکس العمل اتیوپی رو به رو بود و اختلافات هیلاسلاسی و ناصر را که انگیزه های سیاسی و اقتصادی داشت، تشدید نمود. همچنین دامنه این اختلافات، تحت تأثیر عوامل خارجی همچون آمریکا و انگلیس، بعد وسیعی پیدا کرد و برای حضور رژیم صهیونیستی در منطقه شاخ آفریقا حوزه رود نیل، فرصت طلایی بود. روابط اتیوپی – اسرائیل که با گشایش سرکنسولگری رژیم صهیونیستی در آدیس آبابا در سال ۱۹۵۰ آغاز گردید، با جنگ سرد میان ناصر و هیلاسلاسی، پهنه این روابط ، ابعاد وسیعی پیدا کرد و حضور رژیم صهیونیستی را در منطقه پایدار نمود. {۷} ناصر در مناسبات مختلف، حمایت مصر را از اقلیت ها و قومیت های زیر ستم استبداد و استعمار حکومت هیلاسلاسی، امپراطور اتیوپی، اعلام می نمود و به گروه های مبارزه اریتره کمک های نظامی و لجستیکی می کرد و در مقابل، رژیم صهیونیستی به آدیس آبابا کمک های فنی و نظامی و تسلیحاتی می نمود. در جریان حمله مسلحانه گروه های آزادی بخش اریتره ضد اتیوپی، رژیم اسرائیل اقدام به ارسال کمک های نظامی و اعزام کارشناسان نظامی برای اتیوپی نمود. {۸} این رژیم در همان دوران، دو آموزشگاه نظامی برای رژیم هیلاسلاسی ساخت؛ نخست، برای آ موزش های جنگ چریکی و دیگری، برای آموزش های کماندویی دریایی بوده است. {۹} همچنین مستشاران صهیونیستی اغلب اوقات به یورش ارتش اتیوپی به شهرهای اریتره و انهدام روستاهای آن اشراف و نظارت داشته اند. {۱۰}

اتیوپی در دوران پادشاهای هیلاسلاسی و سوسیالیستی منگیستو هایله ماریام و ملس زیناوی، نه تنها در بعد امنیتی و نظامی در کانون منازعه مصر و رژیم اسرائیل قرار گرفته بود، بلکه در زمینه اقتصادی، کشاورزی، مذهبی و آبیاری نیز حضور فعال داشته است. اسرائیل با کمک های فنی و مهندسی و حمایت های مالی و اعتباری تلاش داشته، سیاست ها ونظامهای آبیاری اتیوپی، نوسازی و نحوه بهره برداری از منابع آبی رود نیل را به زیان امنیت آبی مصر و سودان، متحول گرداند. {۱۱} هیلاسلاسی در مناسبت های گوناگون با بهره برداری از برگ منابع آبی رود نیل همیشه مصر را تهدید می کرد. (۳) این روند، دامنه اختلافات مصر و اتیوپی را گسترده و روابط دو کشور را همیشه تهدید کرده است. در بعد مذهبی و فرهنگی، رژیم صهیونیستی نقش مؤثری در جدا کردن کلیسای قبطی اتیوپی(۴) از کانون قبطی اسکندریه داشت؛ به طوری که این رژیم بری افزایش اختلافات میان دو کلیسای قبطی مصر و اتیوپی، کلید یکی از کلیساهای قبطی قدیمی و معتبر شهر قدس را به روحانیون اتیوپی داد. (۵)

رژیم صهیونیستی برای برقراری روابط با کشورهای آفریقایی به ویژه منطقه آفریقای خاوری، شیوه های و تاکتیک های خاصی به کار می برد؛ از جمله اهتمام ویژه ای به روابط دوستانه با رهبران آفریقایی یا کاندیداهایی که در آینده احتمال رهبری آنها وجود داشت، کرده است.

همچنین در ادراک و ذهنیت دستگاه سیاست خارجی این رژیم، به جایگاه و نقش حیاتی و بزرگ نظامیان کشورهای آفریقایی توجه شده است. عیدی امین، رئیس جمهوری پیشین اوگاندا، از جمله افسران آفریقایی بود که در فلسطین اشغالی آموزش نظامی و دوره های ستادی دیده بود. در همین راستا جومو کنیاتا، رئیس جمهور پیشین کنیا، در آستانه استقلال کشورش اعلام نمود که اولین گروه از خلبانان کشورش به صورت سری در فلسطین اشغالی آموزش های نظامی و فنی دیده اند. {۱۲} در نیمه دهه شصت، رژیم اسرائیل نیروهای مسلح کشورهای منطقه شرق آفریقا همچون اتیوپی، کنیا، اوگاندا و تانزانیا را آموزش نظامی، فنی و ستادی داده است و در پایان سال ۱۹۶۶، فاش شد که ۱۵۰ نفر از جوانان تانزانیا برای یادگیری آموزش های نظامی، به فلسطین اشغالی اعزام شده بودند. در راستای مناسبات نظامی این رژیم و کشورهای آفریقایی، اولین گروه از خلبان های نظامی منطقهٔ شرق آفریقا توسط افسران صهیونیستی و در فلسطین اشغالی آموزش های فنی و نظامی دیده اند. دیدگاه اکثر سران کشورهای آفریقایی تازه استقلال یافته به ویژه سران کشورهای منطقه خاوری آفریقا، نسبت به رژیم اسرائیل مثبت بوده است؛ برای مثال نایرره، رئیس جمهور پیشین تانزانیا، اظهار داشت:«اسرائیل کشور کوچکی است، ولی این قدرت را دارد که برای کشوری مثل کشور من، چیزهای زیادی عرضه کند. ما می توانیم درس های مفیدی از اسرائیل بیاموزیم؛ زیرا دو طرف با مشکلات مشابهی مواجه هستیم که در رأس آن، دو مشکل مهم و اساسی یعنی ساختن امت واحده و سپس آباد کردن زمین و ایجاد تحول مادی و اقتصادی در کشور است».

رژیم صهیونیستی در دهه هفتاد و هشتاد، کمک های فنی و مهندسی در زمینه کشاورزی، دامپروری و توسعه پایدار به کشورهای آفریقایی از جمله اتیوپی و تانزانیا نموده است. {۱۳}

● ژئوپولیتیک منطقه شرق آفریقا

مفهوم «شاخ آفریقای بزرگ» در ادبیات سیاسی و راهبردی ایالات متحده آمریکا در دوران ریاست جمهوری کلینتون، رئیس جمهور (دموکرات) آمریکا، مطرح و مرسوم شده است. سوزان رایس، معاون آفریقایی وزارت خارجه وقت آمریکا، این مفهوم را پس از پرداخت و متبلور ساختن آن در ادبیات و گفتمان سیاسی و علوم ژئوپولیتیکی آمریکا و جهان، رواج داد. از دیدگاه استراتژیست های آمریکا، اصطلاح شاخ آفریقای بزرگ که اغلب کشورهای منطقه شرق آفریقا را در بر دارد، بر منطقه ای اطلاق می شود که شامل کل منطقه شاخ آفریقا و سودان و منطقه دریاچه های بزرگ است. {۱۴}

اهمیت ژئوپولیتیکی این مناطق، به طور تفکیکی و خلاصه به شرح زیر بیان می شود:

۱) دریای سرخ:

بر اساس نظریه های ژئوپولیتیکی، خاورمیانه جزو مناطق حاشیه ای محسوب می شود و منطقه دریای سرخ تا حدودی در میانه هلال حاشیه ای قرار گرفته است. در دوران جنگ سرد، این منطقه بخشی از کمربند امنیتی شوروی سابق بود و اهداف راهبردی آمریکا و متحدان آن در این منطقه، محاصره شوروی، جلوگیری از پیشرفت نفوذ آن حمایت از امنیت اسرائیل و تأمین راه های انتقال سوخت از این حوزه به اروپا بوده است. {۱۵} پس از پایان جنگ سرد، اهمیت ژئوپولیتیکی این حوزه در برخی ابعاد و زمینه ها، کاهش یافته، ولی با آغاز جنگ دوم خلیج فارس و آزادی کویت، اهمیت استراتژیکی این منطقه بار دیگر متحول و برجسته گردید. آمریکا در جنگ به اصطلاح آزادی کویت، از این منطقه کمال بهره برداری نموده و پس از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، بوش (پسر) از این منطقه برای مبارزه با تروریسم جهانی، به خوبی استفاده نموده است. {۱۶} دریای سرخ در اندیشه متفکران، استراتژیست ها و رهبران صهیونیستی، جایگاه بسیار مهمی دارد. در این راستا بن گوریون، اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی و از مؤسسان دولت صهیونیستی در ارزیابی از اهمیت استراتژیک بندر ایلات گفت:«حیات و مرگ اسرائیل در گروه این دریاست». {۱۷} رژیم صهیونیستی همیشه خود را در محاصره اعراب می دیده است؛ از این رو استراتژی سنتی آن در حوزه دریای سرخ، بر شالوده دکترین بن گورین قرار گرفته است. بر اساس این دکترین، رژیم صهیونیستی باید مناسبات خود را با کشورهایی پیرامون جهان عرب، گسترش دهد تا از این رهگذر، امکان محاصره اعراب مخالف با اسرائیل را فراهم آورد. موشه دایان، وزیر جنگ پیشین اسرائیل و یکی از نظریه پردازان صهیونیستی، درباره اهمیت بندر ایلات و دریای سرخ اظهار داشت:«این بندر، دروازه اسرائیل بر روی آسیا و آفریقاست». {۱۸} وی درباره اهمیت کشورهای این منطقه نیز گفته است:«ثبات و امنیت اسرائیل در گروه امنیت و ثبات اتیوپی است. »{۱۹}

۲) منطقه شاخ آفریقا:

این منطقه از لحاظ ژئوپولیتیکی، امتداد منطقه دریای سرخ و تا حدودی تابعی از ژئوپولیتیک منطقه خاورمیانه، محسوب می شود.

کشورهای این منطقه بر تنگه باب المندب و خطوط ارتباط و معابر دریایی میان دریای سرخ و اقیانوس هند، اشراف و تحکم دارند. هرگونه رخداد ودگرگونی در این منطقه، به طور محسوسی بر کشتیرانی در درای سرخ و اقیانوس هند و خطوط نقل و انتقال نفت و کالا از منطقه خلیج فارس به اروپا و منطقه دریای مدیترانه و برعکس، تأثیرات گوناگونی می گذارد. در دهه هفتاد، جهان به ویژه منطقه خاورمیانه و دریای سرخ، متأثر از جنگ اوگادن میان اتیوپی و سومالی بوده است و اختلال در روند کشتیرانی در این منطقه، به طور ملموسی مشهود بوده است. {۲۰} پس از پایان جنگ سرد و تحولات پس از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، آمریکا و ناتو اهمیت این منطقه را برای جنگ در قبال تروریسم جهانی درک نموده و یگان های نیروی دریای آلمان، مأموریت یافتند تا از سواحل و آبراه های محیط پیرامونی این منطقه، حفاظت کنند و به هر گونه تحرک تروریستی، پاسخ قاطعی بدهند. رژیم صهیونیستی در منازعه خود با جهان عرب، تکیه اساسی بر کشورهای این منطقه دارد.

۳) تنگه باب المندب:

تنگه باب المندب ۵/۱۰ مایل پهنا، ۳۵ مایل طول، ۱۲ تا ۱۸۳ متر عمق دارد و تعداد کشتی هایی که روزانه از این تنگه می گذرند، بیش از ۵۵ فروند است. سواحل دو طرف تنگه متعلق به یمن، اریتره و جیبوتی است. رژیم صهیونیستی برای کنترل این تنگه و کاهش منابع تهدیدزا علیه امنیت ملی خود، اقدام به ایجاد شبکه ای از روابط پیچیده با کشورهای مشرف بر این تنگه، نموده است و از این رهگذر، کشورهای اریتره و جیبوتی اهمیت فوق العاده ای در سیاست منطقه ای رژیم صهیونیستی دارند. {۲۱}

۴) منطقه دریاچه های بزرگ:

این منطقه و حوزه دره نیل، در ابعاد مختلف برای طرح های استراتژیک اسرائیل در منطقه شرق آفریقا، دارای اهمیت ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی است. {۲۲} در این منطقه، مهم ترین منابع آبی حوزه رود نیل واقع شده که بزرگ ترین و مهم ترین دریاچه های آفریقا و منابع آبی آن محسوب می شوند؛ از جمله این دریاچه ها، دریاچه تانگانیا، دریاچه کیوو، دریاچه جورج، دریاچه آلبرت و دریاچه معروف ویکتوریا، می باشد. {۲۳} انگیزه های سلطه جویی قدرت های فرامنطقه ای ، اهمیت موقعیت ژئواستراتژیکی این منطقه پس از جنگ سرد را تحریک نموده است؛ زیرا این منطقه، همانند منطقه هارتلند (قلب) آفریقا می باشد و تسلط این منطقه، چیرگی غلبه بر سایر مناطق آفریقا را آسان و میسر می گرداند.

پس از پایان بحران منطقه دریاچه های بزرگ{۲۴}، تحولات ژئوپولیتیکی مهمی در این منطقه رخ داده که فرایند آن، دگرگونی های برجسته ای در مناطق محیط آن به وجود آورده است؛ از جمله:

۱) به قدرت رسیدن توتسی ها در رواندا و بروندی که با رژیم صهیونیستی مناسبات راهبردی و سنتی دارند.

۲) افزایش هژمونی منطقه ای اوگاندا؛ این فزونی با کمک آمریکا و رژیم صهیونیستی بوده است. رژیم اوگاندا با حمایت از توتسی های منطقه، به یک بازیگر منطقه ای تبدیل شد و تشکیل کشور بزرگ توتسی نژاد و اندیشه بلند پروازانه رهبری اوگاندا در حال پرورش است.

۳) با سقوط موبوتو، دیکتاتور ۳۲ ساله کنگو دموکراتیک (زئیر سابق) و دوست دیرینه فرانسه، هژمونی منطقه ای پاریس نیز در این منطقه کاهش یافت. {۲۵}

۴) از نتایج مهم بحران دریاچه های بزرگ، تسلط کامل آمریکا بر این منطقه است که در پرتوی آن، رژیم صهیونیستی جایگاه ممتازی در این منطقه حساس آفریقایی پیدا نمود. در گذشته، رژیم صهیونیستی با کشورهای این منطقه مناسبات گوناگونی داشته و پهنه تأثیر گذاری آن بر جریانات و تحولات این منطقه تا حدی بوده که از خارج دایره، بر روند تحولات این منطقه تأثیر گذار باشد؛{۲۶} ولی در پایان یافتن بحران و در پرتوی حمایت های همه جانبهٔ آمریکا، دامنه تأثیر گذاری این رژیم وسیع تر شد و به طور مستقیم و از درون دایره منطقه ای، روی رخدادهای این منطقه تأثیر گذار است. {۲۷}

۵) در پی کاهش هیمنه فرانکفون ها در این منطقه که با درخشش ستاره انگلوفون ها همراه بود، توازن منطقه به سود آمریکا و اسرائیل مختل گردید. این روند، منشأ تحولات و پیامدهای منطقه ای بود؛ از جمله شکست جنبش یونیتا، بزرگ ترین مخالف حکومت آنگولا که از سوی موبوتو، رئیس جمهور وقت زئیر، حمایت می شد. این شکست با کشته شدن ساویمبی، رهبر این سازمان، تکمیل و باعث رهایی آنگولا از جنگ سی ساله و دشمن قوی شد. آمریکا این فرصت را مغتنم شمرده و در منابع نفتی و گازی این کشور سرمایه گذاری هنگفتی کرد؛ به طوری که اکنون، ۷۰ درصد کل تولید نفتی این کشور به آمریکا صادر می شود. {۲۸}

نویسنده: صبری - انوشه

منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از فصلنامه مطالعات آفریقا دوره جدید، سال یازدهم ، شماره سیزده، بهار و تابستان ۱۳۸۵


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.