دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

11 سپتامبر كاتالیستی برای نفت


سه سال و پنج روز از زمانی كه دو هواپیمای مسافربری به برج های دوقلوی آمریكایی برخورد كرد, می گذرد واقعه ای كه به عنوان یازده سپتامبر شهرت یافت و در 1100 روز گذشته این برخورد, بهانه ای برای رخدادهای گوناگون شده است نوشتار زیر موضوعی است كه نگرش ویژه از منظری خاص به این موضوع دارد

در دنیای رقابتی كنونی قدرت سیاسی از آن كشوری است كه از یك قدرت اقتصادی مطلوب بهره مند باشد تا بتواند بر معادلات سیاسی دنیا تاثیرگذار باشد.قدرت اقتصادی در اقتصاد رقابتی امروز درنتیجه تولید با تكنولوژی بالا و كیفیت مطلوب و قیمت رقابت شكن حاصل می گردد. قیمت تولیدات انجام گرفته تا حد زیادی به قیمت مواد اولیه آن بازمی گردد كه بخش اعظمی از اجزای تشكیل دهنده مواد اولیه به طور مستقیم و یا غیرمستقیم به نفت خام (به عنوان مهم ترین منبع انرژی) و یا مشتقات آن بازمی گردد، كما این كه امروزه می توان از 80 هزار نوع مشتقات نفتی در ساخت كالاها استفاده نمود. بنابراین نفت خام ارزان می تواند تاثیر به سزایی در اقتصاد كشورهای مصرف كننده این كالای استراتژیك بگذارد كه كشور آمریكا نیز از این مسئله مستثنی نیست. خلاصه این كه منابع انرژی ارزان می تواند به اقتصاد آمریكا رونق بیشتری بخشد و رونق حاصله را تا چند سال بیمه نماید.

آمریكا در سال 2001 دقیقاً 54 درصد نیاز خود به نفت خام را از طریق واردات تامین می كرد، حدود 40 درصد آن از خلیج فارس و حدود 14 درصد آن از آفریقا تامین گردید كه با توجه به روند كنونی مصرف آن وابستگی تشدید خواهد شد. اسپنسر آبراهام، وزیر انرژی آمریكا روز بیستم ژوئن سال 2002 در مقابل اعضای كمیته امور مجلس تاكید كرد در سال 2020 واردات نفت آمریكا ازخلیج فارس به 62 درصد خواهد رسید یعنی حدود 17 سال دیگر آمریكا باید رقمی بیش از دو برابر نیاز خود در سال 2001 را از خلیج فارس تامین نماید. از همین رو مقامات اداره ملی انرژی آمریكا این وضعیت را تهدیدی برای امنیت ملی ارزیابی كرده اند. بنابراین آمریكا در خاورمیانه سیاست تنوع عرضه نفت خام را دنبال می كند كه با تسلط بر شیرهای نفتی هم بتواند به هدف ذكر شده دست یابد و هم بتواند رقابت رقبای اقتصادی خود یعنی اروپا و ژاپن را در چارچوب دستورالعمل های دلخواه خویش درآورد. در سال 2001 (یعنی سال وقوع حادثه 11 سپتامبر) برای اولین بار گزارشی تحت عنوان گزارش چنی منتشر شد كه براساس آن تضمین دسترسی به منابع انرژی در خارج از كشور اولین اولویت سیاست آمریكا تعیین شد. در این گزارش تصریح شده بود كه چون بزرگ ترین اقتصاد ملی دنیا مجبور به واردات شدید انرژی است باید دسترسی به منابع خلیج فارس تضمین شود. افرادی نظیر كوندولیزارایس، گیلی نوربرت و دانالدایوانز حمایت زیادی از گزارش چنی به عمل آوردند.در گزارش چنی توصیه می شود كه ساختار واردات نفت آمریكا باید متنوع شود. ذكر این نكته نیز حایز اهمیت است كه چنی رئیس شركت نفتی هالیبرتون است كه نبض كلیه لوله های نفتی حوالی خلیج فارس را در دست دارد.كوندولیزارایس، مشاور امنیتی بوش نیز رئیس بخش امور بین الملل شركت شورون (یكی از شركت های نفتی) بوده است و چنان خدماتی را در شورون انجام داده كه این شركت طی مراسمی یكی از نفتكش های خود را به نام او نام گذاری كرده است. علاوه بر این موارد ذكر شده 100 نفر از عالی ترین مقام های دولت بوش همگی سهام قابل توجهی معادل 150 میلیون دلار در شركت های انرژی یا وابسته به ذخایر انرژی را دارا هستند و خود جورج دبلیوبوش نیز رئیس شركت سابق نفتی تگزاس بوده است كه سیاست انرژی دولت خود را براساس دسترسی فوری به منابع جدید نفتی طرح ریزی كرده بود. بنابراین با این تفاسیر باید گفت عراق كه دومین ذخیره نفت جهان به ارزش 1/1 تریلیون دلار را داراست، برای استراتژی آینده آمریكا نقشی كاملاً حیاتی را بازی می كند و در كانون توجهات سردمداران رژیم آمریكا قرار داشته، دارد و خواهد داشت. البته صنعت نفت عراق به دلیل شرایط قبل از جنگ و حتی بعد از وقوع جنگ، چند میلیارد دلار هزینه بازسازی دارد، زیرا همه لوله های نفتی آن نشت می كنند و پالایشگاه ها بخشی از نفت را به صورت گازسمی هدر می دهند و چاه ها نیاز به مرمت اساسی نیاز دارند كه البته همه این نقایص می تواند منشا ثروت و دلار فراوان برای شركت های آمریكا باشد. زیرا ترمیم این كاستی ها خود شغل و حرفه پول سازی است.دولت آمریكا برای رسیدن به این اهداف ذكر شده به دنبال وسیله ای بوده تا بتواند این اهداف را محقق كند و می توان از حادثه 11 سپتامبر (با وجود همه ضررهای مادی) به عنوان یك كاتالیست سیاسی مناسب یاد كنیم كه علاوه بر افغانستان و تسلط بر آسیای مركزی، آمریكا توانست با ارتباط دادن القاعده و صدام به بهانه مبارزه با تروریسم و بمب اتمی از طریق راهكارهای نظامی حاكمیت عراق را تغییر بدهد و به دنبال آن برچاه های نفت این كشور تسلط پیدا كند واهداف خود را پیگیری نماید.از آنجا كه محقق شدن این اهداف نیازمند هزینه های میلیاردی بوده آن هم در وضعیت ركودی كه آمریكا در آن به سر می برد، 11 سپتامبر توانست توجیه كننده خوبی از جانب دولت آمریكا برای مردم آمریكا باشد، چون با تنفری كه مردم آمریكا نسبت به تروریسم پیدا كرده اند. این نفرت به شكل یك ایدئولوژی درآمده و این ایدئولوژی ایجاد شده توانسته یك عقبه داخلی مهمی برای این امر گردد و دولت آمریكا توانست با ناامنی ایجاد شده مردم را تاحد زیادی سرگرم نموده و اهداف و منافع اقتصادی خود را در لباس مبارزه با تروریسم دنبال كند والا چگونه ممكن است كه دستگاه های اطلاعاتی آمریكا با آن همه امكانات پیشرفته ای كه در اختیار دارند نتوانند واقعه 11 سپتامبر را كشف كنند و از وقوع آن جلوگیری به عمل آورند. مضاف بر این، بنا به نوشته نشریه تایم در روز 11 سپتامبر 92 تماس تلفنی در رابطه با هشدار راجع به خطر بمب گذاری با پلیس نیویورك گرفته شد. آری حادثه 11 سپتامبر به منزله یك كاتالیست بود تا آمریكا بتواند به بهانه مبارزه با تروریسم در راستای گسترش و تثبیت حضور خود برآسیای میانه و بر چاه های نفت خاورمیانه ژئوپولتیك انرژی این محدوده از جهان را به نفع خود تغییر بدهد.

منبع: ایمان فرجام نیا، صبح اقتصاد، چهارشنبه 25 شهریور 1383