پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

آخرین نبرد كاسترو


آخرین نبرد كاسترو

در اواخر یك روز جمعه در ماه مارس جمعیتی در مركز شهر هاوانا گردهم آمدند تا حادثه ای را كه عصر روز پیش در سن خوان پورتوریكو اتفاق افتاده بود محكوم كنند حین مسابقه ای بین كوبا و هلند در نخستین تورنمنت بیسبال كلاسیك تماشاگری نوشته ای را رو به دوربین های تلویزیونی گرفت كه روی آن «مرگ بر فیدل» نوشته شده بود

در اواخر یك روز جمعه در ماه مارس جمعیتی در مركز شهر هاوانا گردهم آمدند تا حادثه ای را كه عصر روز پیش در سن خوان پورتوریكو اتفاق افتاده بود محكوم كنند. حین مسابقه ای بین كوبا و هلند در نخستین تورنمنت بیسبال كلاسیك تماشاگری نوشته ای را رو به دوربین های تلویزیونی گرفت كه روی آن «مرگ بر فیدل» نوشته شده بود. او این جمله را خطاب به كوبایی های زمین بازی نیز فریاد زد. در میان جمعیت حاضر آنتونیو كاسترو جراح ارتوپد نیز حضور داشت كه یكی از پسران فیدل كاسترو است. یك مقام كوبایی با خشم به معترض اعتراض كرد كه این امر باعث دستگیری او از سوی پلیس پورتوریكو شد. او البته پس از شنیدن سخنانی درباره ضرورت آزادی بیان، آزاد شد. كوبا ۱۱ بر ۲ به پیروزی رسید اما روز بعد گرانما روزنامه رسمی حزب كمونیست كوبا «تحریك ضدانقلابی» ایالات متحده و مقامات پورتوریكو را تقبیح كرد. تجمع همانند اكثر گردهمایی های این روزها در هاوانا مقابل دفتر حفاظت منافع آمریكا Interests Section ساختمانی ۷ طبقه واقع در بخشی منحنی از مالكون گردشگاه كنار دریای هاوانا برگزار شد. در غیاب روابط دیپلماتیك میان ایالات متحده و كوبا دفتر حفاظت منافع عملا نقش سفارت را بازی می كند. این دفتر بخشی از سفارت سوئیس است. ۶ سال پیش حین جنگ بر سر حضانت «الیان گونزالس» پسر ۵ساله كه پس از غرق شدن مادرش و سایرین هنگام تلاش برای رسیدن به فلوریدا در یك قایق موتوری درگرفت، كاسترو دستور ساخت میدان دائمی برای گردهمایی های اعتراض آمیز در وسط خیابان مقابل دفتر حفاظت منافع را صادر كرد. این مكان امروز به تریبون ضدامپریالیستی تبدیل شده است. این مكان از یك سكوی برآمده مجهز به ابزار نورپردازی و یك مركز فرماندهی سنگرمانند تشكیل شده است. پارچه بزرگی حاوی مونتاژ چند عكس از مردان مسلح، خانه های آتش گرفته و مردم گریان به همراه داوری غم انگیز «شما چنین كردید» در آنجا نصب شده است.

حضور در گردهمایی برای تمام مردم آزاد نبود. ده ها پلیس در مسیرهای منتهی به محل عبور افراد را كنترل می كردند. چندصد نفر اكثرا مقامات ورزشی، قهرمانان و بستگان شان شنیدند كه یك بازیكن بیسبال به جمعیت گفت: «با وجود دزدیدن شرم آور بازیكنان و تداوم حملات به مردم كوبا، هنوز نتوانسته اند كیفیت تیم های ورزشی ما را كاهش دهند» یك سیاهپوست جاافتاده روی سكو رفت و گفت كه در جوانی در ایالات متحده بیسبال بازی می كرده است. او ادامه داد: «شخصا نژادپرستی آن كشور را هنگامی كه مجبور به نشستن روی صندلی عقب اتوبوس ها و غذا خوردن در آشپزخانه رستوران ها شدم تجربه كرده ام.» مادر یكی دیگر از بازیكنان پس از محكوم كردن آنچه در پورتوریكو اتفاق افتاد فریاد زد: «زنده باد فیدل»

فیدل مانند اكثر مردم كوبا آنجا نبود اگرچه مانند اكثر مردم این كشور علاقه زیادی به بیسبال دارد. سال ها است كه افسانه رایجی درباره او مبنی بر رد تحقیرآمیز او توسط یك تیم حاضر در لیگ بیسبال آمریكا بر سر زبان ها است. كاسترو كه روز ۱۳ آگوست سال جاری هشتادمین سال تولد خود را جشن گرفت به تدریج كمتر در انظار عمومی ظاهر می شود. حضور او منحصر شده است به رویدادهایی كه خارجیان در آن حضور دارند.

دهه ها است كه بنیه قوی كاسترو او را سر پا نگاه داشته است. او ۳۲ ساله بود كه فولگنسیو باتیستا دیكتاتور كوبا را در سال ۱۹۵۹ با ارتشی از جنگجویان ریشو كه ارنستو چه گوارا نیز جزء آنان بود سرنگون كرد. كاسترو خود را ناسیونالیستی معرفی كرد كه قصد ریشه كنی فرهنگ كازینو گنگستری كوبا را دارد و می خواهد شهرت «روسپی خانه كاراییب» را از آن بزداید. هنگامی كه به قدرت رسید به سرعت چپ گرا شد و مزارع بزرگ را ملی اعلام كرد. مزرعه مادرش نیز جزء مزارع ملی شده بود. او همین رفتار را با بنگاه های اقتصادی خارجی انجام داد و به اتحاد جماهیر شوروی متمایل شد. در سال ۱۹۶۱ سیا با كمك پناهندگان كوبایی تهاجم خلیج خوك ها را برای سرنگونی دولت كاسترو از قدرت صورت داد. تهاجم مذكور با رسوایی به شكست انجامید و از آن زمان به بعد با وجود تحریم تجاری آمریكا و تلاش های مكرر برای ترور كاسترو وی به اندازه نه رئیس جمهور آمریكا بر اریكه قدرت تكیه زده است. وی طولانی ترین دوران زمامداری را در میان رهبران زنده جهان دارا است.

در ماه ژوئن سال ۲۰۰۱ كاسترو حین یك سخنرانی طولانی بر اثر گرما غش كرد و در سال ۲۰۰۴ پس از اتمام یك سخنرانی تلوتلو خورد و بر زمین افتاد كه بر اثر آن كشكك زانوی چپ و دست راستش شكست. اگرچه او همچنان به ایراد سخنرانی های طولانی می پردازد البته اگر از بستر بیماری برخیزد چیزی كه به خاطر آن مشهور است گاهی اوقات حین سخنرانی دستش می لرزد و نامتوازن حركت می كند. گاهی به فراموشی و گسسته گویی دچار می شود و گاهی در منظر عموم به خواب می رود. سیا در گزارش مختصر خود به كنگره نوشت كه كاسترو از بیماری پاركینسون رنج می برد. كاسترو گزارش را به باد تمسخر گرفت و گفت كه حتی اگر این امر صحت داشته باشد همچنان می تواند در راس قدرت باقی بماند. او پاپ ژان پل دوم را به عنوان نمونه این امر ذكر كرد.

بهار امسال یكی از دوستان كاسترو یكی از وفاداران سابق حزب به من گفت كه رهبر كوبا در سال های اخیر عملا مضطرب بوده است و بسیار به این موضوع می اندیشیده است كه سوسیالیسم احتمالا نمی تواند باعث بقای او شود. در نتیجه كاسترو آخرین نبرد بزرگ خود را آغاز كرده است نبردی كه او آن را «نبرد عقاید» می نامد.

هدف كاسترو جلب مجدد علاقه مردم كوبا به آرمان های انقلاب است به خصوص جوانانی كه به گفته او در «دوران خاص» به سن بلوغ رسیده اند. در اوایل دهه نود فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی موجب قطع سریع یارانه های كوبا شد كه در نتیجه آن اقتصاد كوبا از درون متلاشی شد. بحران پیش گفته كاسترو را مجبور كرد به اقتصاد و زندگی مدنی مردم اهمیت بیشتری بدهد چیزی كه اكنون علاقه مند پیمودن روند معكوس آن است. كاسترو در سخنانی در ماه نوامبر گفت: «امكان دارد این كشور خود را نابود كند. امكان دارد این انقلاب به تخریب خود بپردازد.» و با اشاره به آمریكایی ها گفت: «آنها نمی توانند آن را نابود كنند اما ما می توانیم. امری كه در صورت وقوع ناشی از خطای ما است.» كاسترو در سخنرانی دیگری در ماه مه میان یك میزگرد تلویزیونی ۷ساعته كه برای محكوم كردن قرار گرفتن نامش در لیست ثروتمندترین رهبران جهان در مجله فوربس تهیه شده بود فوربس ثروت كاسترو را ۹۰۰ میلیون دلار تخمین زده بود. با خشم گفت: «ما همچنان باید به رد دروغ هایی كه آنها علیه ما می گویند بپردازیم... این یك جنگ ایدئولوژیك است، همه چیز جزیی از جنگ عقاید است.»

كاسترو به شیوه یك سپهبد مصمم به تاسیس فرماندهی مركزی برای این جنگ مرده است چیزی كه از اتحادیه جوانان كمونیست اتخاذ شده است. برخی از كوبایی ها به تمسخر او را طالبان می نامند. قیاس بهتر نگهبانان سرخ است. گروهی از جوانان كمونیست كه حین انقلاب فرهنگی هوادار مائو بودند م نبرد عقاید به نوعی انقلاب فرهنگی كوبا است اگرچه با چنان خشونتی همراه نیست. فرماندهی مركزی كاسترو راهپیمایی های متعددی را ترتیب می دهد و گردان های گزینش شده «كارگران اجتماعی» را به نقاط مختلف گسیل می دارد گردان هایی كه اكنون در اكثر حوزه های زندگی روزمره دخالت می كنند. در ابتدای امسال وقتی كاسترو اعلام كرد كه مردم كوبا باید از لامپ های كم مصرف تر استفاده كنند، گردان های پیش گفته در سراسر كشور خانه به خانه سر زدند و ضمن توزیع لامپ ها بر نصب آنها نظارت كردند. خیلی از كوبایی ها در خلوت جنگ عقاید را نمایشی ارزیابی می كنند كه باید تحمل كنند، اگرچه در زندگی آنها نقش موثری ایفا نمی كند. اكثر مردم درآمد كافی برای تهیه غذای مناسب ندارند و شمار بسیار اندكی می توانند راحت زندگی كنند. در نتیجه كمبودهای مكرر در كوبا تقریبا تمام مردم به نحوی با بازار سیاه در ارتباطند. تنش میان آیین ها و مراسم های رسمی حكومتی و مردمی با شیوه زندگی مردم در حال افزایش است و شماری از مقامات كوبایی و آمریكایی كه با آنان سخن گفتم ابراز نگرانی كردند كه هرج و مرج خفته ممكن است سر باز كند و زمان مرگ كاسترو به غارت، شورش و قتل های انتقام جویانه منجر شود. سناتور مل مارتینز از فلوریدا كه در سال ۱۹۶۲ در ۱۵ سالگی كوبا را ترك كرده، گفت: «امید دارم یكی از آن انقلاب های شگفت انگیز بدون خشونت اروپا مانند انقلاب مخملین محقق شود. اما به دلیل سركوب و اقتدار آهنین آنها كه مدت زیادی در قدرت بوده اند ممكن است خلاء قدرت شكل گیرد و این امر موجب شكل گیری پتانسیل خشونت شود. مردم كوبا نگرانند كه ایالات متحده و جامعه تبعیدیان ساكن در میامی كه مدت ها انتظار دوری كاسترو از قدرت را داشته اند چه واكنشی نشان خواهند داد. این برای آنها و برای جانشینان احتمالی كاسترو زمان حساسی خواهد بود.

من در دوران خاص در كوبا زندگی كرده ام. دولت توان پرداخت هزینه واردات سوخت را نداشت. دوچرخه جای خودرو را در خیابان های هاوانا گرفت و مدت خاموشی روزانه برق به ۱۲ ساعت رسید. بسیاری از مردم چیزی برای خوردن نداشتند و از چیكارو شوربای نخود دولپه تغذیه می كردند كه گیاه آن به وفور در كوبا وجود دارد. نرخ جرم و جنایت به شدت افزایش یافت. كاسترو در واكنش، مالكیت خصوصی را تا میزان كنترل شده ای قانونی كرد و انجام معاملات با دلار را با گشودن درهای كوبا به سوی توریسم امكان پذیر ساخت. این اقدامات رژیم را از فروپاشی نجات داد. سال گذشته كاسترو كه قدرتش به دلیل ارسال نفت ارزان از سوی هوگو چاوس رئیس جمهور ونزوئلا و سرمایه گذاری های چین مستحكم تر شده بود بر معاملاتی كه با دلار انجام می شد مالیات سنگین بست. این امر كوبا را برای خارجیان گرانتر از پیش كرد اگرچه توریست های اروپایی به حضور در تفریحگاه های كاملا اختصاصی كه ارتباط آنها با مردم كوبا را به حداقل می رساند ادامه می دهند. این شیوه ای است كه كاسترو می پسندد. آئرلیو الونسو می گوید: «فیدل همیشه نسبت به توریسم احساس تنفر شدید داشته است زیرا روسپی گری و نابرابری های اجتماعی را افزایش می دهد.

توریسم بد است زیرا تضادی میان آنان كه خوب زندگی می كنند و آنان كه بد زندگی می كنند ایجاد می كند.» كاسترو در یكی از سخنرانی های اخیر خود به رستوران های خصوصی خانوادگی كه یكی از امتیازات دوران خاص بود اشاره كرد و گفت: «می دانم كه این امر باعث رنجش همسایگان شمالی ما می شود اما میسر است كه در چندسال آینده فعالیت تمامی این رستوران ها متوقف شود.»

اصلاحات دوران خاص را «كارلوس لاگ» به اجرا درآورد. با این وجود به نظر می رسد كه او اخیرا دست كم از نظر سیاست اقتصادی داخلی به حاشیه رانده شده است. یكی از محرمان اسرار حزب به من گفت كه كاسترو خود شخصا در این باره تصمیم می گیرد. او همچنین گفت: «این امر مردم را نگران كرده است زیرا همه می دانند كه اقتصاد نقطه قوت فیدل نیست.»

یك دیپلمات اروپای شرقی گفت: «از نظر من ویژگی ممتاز این دیكتاتوری و به سرعت افزود: لطفا از این واژه استفاده نكنید این است كه فیدل چگونه به آینده شكل می دهد. مشكل او این است كه پس از گشودن اقتصاد در دهه ۹۰ یك لایه اجتماعی جدید در كوبا ظاهر شد كه دیدگاه های سیاسی خاص خود را دارد و رهبرانی دارد كه از این دیدگاه ها حمایت می كنند. پس از برقراری ثبات نسبی اقتصادی رهبران كوبا به بررسی این موضوع پرداختند كه چگونه از شر این لایه اجتماعی خلاص شوند. گمان می كنم این برنامه ها صرفا برای واكنش به مشكلات اجتماعی پی گرفته می شود كه زمان مرگ فیدل بروز خواهد كرد.»

لی اندرسن

ترجمه: احسان صحافیان

منبع: نیویوركر


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.