یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا

جایگاه عقل از نگاه حضرت علی ع


جایگاه عقل از نگاه حضرت علی ع

خداوند سبحان پیامبرانی از فرزندان آدم برگزید که در برنامه وحی و امانت داری در ابلاغ رسالت از آنان پیمان گرفت, آن زمان که اکثر انسانها عهد خدا را به امور باطل تبدیل نموده و به حق او جهل ورزیدند و برای او از بتان همتا گرفتند و شیاطین آنان را از معرفت به خداوند باز داشتند و رابطه بندگی ایشان را با حق بریدند

در خطبه‌ نهج‌البلاغه هم هست که خدای متعال پیغمبر را فرستاد «و یثیروا لهم دفائن العقول »؛ تا گنجینه‌های خرد را در میان انسانها برانگیزانند. حدیثی است از نبی مکرّم اسلام، حضرت پیغمبر صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم که می‌فرمایند: «ما قسّم اللَّه للعباد شیئاً افضل من العقل» (الکافی، ثقة الإسلام کلینی‏ ج ۱ ص ۱۲ ح ۱۱ ؛محاسن ،احمدبن محمدبن خالد برقی :ج ۱ ص ۱۹۳ ح ۱۱؛ مشکاة الانوار، علی بن حسن طبرسی: ص ۲۵۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی: ج ۱ ص ۹۱ ؛)؛ خداوند متعال میان بندگان خود هیچ چیزی را باارزش‌تر از خردمندی تقسیم نکرده است. خدا ارزاق را بین بندگان خود تقسیم کرد؛ هوا، آب، عمر و لذّت‌ها را. «ما بنا من نعمته فمن‌اللَّه»

(مصباح‏المتهجد، شیخ طوسی، ص ۷۳؛ مصباح‏الکفعمی،کفعمی،ص۳۵؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص ۱۷)؛ همه مال خداست. در میان این همه نعمت گوناگون و رنگارنگ، به شهادت نبیّ اسلام میان بندگان هیچ نعمتی به ارزش خردمندی تقسیم نشده است. در آخر می‌فرمایند: «ولا بعث اللَّه رسولاً ولا نبیاً حتی یستکمل العقل»؛(الکافی، ثقة الإسلام کلینی‏ ج ۱ ص ۱۲ ح ۱۱؛ محاسن، احمدبن محمدبن خالد برقی: ج ۱ ص ۱۹۳ ح ۱۱؛ مشکاة الانوار، علی بن حسن طبرسی: ص ۲۵۱؛ بحار الانوار، علامه مجلسی: ج ۱ ص ۹۱ ) خدای متعال هیچ پیغمبری را در طول تاریخ به میان مردم نفرستاد، مگر بدین هدف و مقصود که خرد را در میان مردم کامل کند. در خطبه‌ نهج‌البلاغه هم هست که خدای متعال پیغمبر را فرستاد «و یثیروا لهم دفائن العقول »؛ تا گنجینه‌های خرد را در میان انسانها برانگیزانند. (نهج‌البلاغه خطبه شماره ۱).از خطبه‏های آن حضرت است که در آن ابتدای آفرینش آسمان و زمین و آدم را توضیح می‏دهد و یادی از حج می‏کند. ... وَ اصْطَفَی سُبْحَانَهُ مِنْ وَلَدِهِ أَنْبِیَاءَ أَخَذَ عَلَی الْوَحْیِ مِیثَاقَهُمْ وَ عَلَی تَبْلِیغِ الرِّسَالَةِ أَمَانَتَهُمْ لَمَّا بَدَّلَ أَکْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللَّهِ إِلَیْهِمْ فَجَهِلُوا حَقَّهُ وَ اتَّخَذُوا الْأَنْدَادَ مَعَهُ وَ اجْتَالَتْهُمُ الشَّیَاطِینُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ اقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبَادَتِهِ فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ وَ یُرُوهُمْ آیَاتِ الْمَقْدِرَةِ مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ وَ مَعَایِشَ تُحْیِیهِمْ وَ آجَالٍ تُفْنِیهِمْ وَ أَوْصَابٍ تُهْرِمُهُمْ وَ أَحْدَاثٍ تَتَابَعُ عَلَیْهِمْ وَ لَمْ یُخْلِ اللَّهُ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ أَوْ کِتَابٍ مُنْزَلٍ أَوْ حُجَّةٍ لَازِمَةٍ أَوْ مَحَجَّةٍ قَائِمَةٍ رُسُلٌ لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ وَ لَا کَثْرَةُ الْمُکَذِّبِینَ لَهُمْ مِنْ سَابِقٍ سُمِّیَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ‏ أَوْ غَابِرٍ عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ ...

... خداوند سبحان پیامبرانی از فرزندان آدم برگزید که در برنامه وحی و امانت داری در ابلاغ رسالت از آنان پیمان گرفت، آن زمان که اکثر انسانها عهد خدا را به امور باطل تبدیل نموده و به حق او جهل ورزیدند و برای او از بتان همتا گرفتند و شیاطین آنان را از معرفت به خداوند باز داشتند و رابطه بندگی ایشان را با حق بریدند. پس خداوند رسولانش را بر انگیخت، و پیامبرانش را به دنبال هم به سوی آنان گسیل داشت، تا ادای عهد فطرت الهی را از مردم بخواهند و نعمتهای فراموش شده او را به یادشان آرند و با ارائه دلایل بر آنان اتمام حجت کنند و نیروهای پنهان عقول آنان را بر انگیزانند، و نشانه‏های الهی‏ را به آنان بنمایانند: از این بلند آسمان که بر بالای سرشان افراشته، و زمین که گهواره زیر پایشان نهاده، و معیشت‌هایی که آنان را زنده می‏دارد، و اجل هایی که ایشان را به دست مرگ می‏سپارد، و ناگواری‌هایی که آنان را به پیری می‏نشاند و حوادثی که به دنبال هم بر آنان هجوم می‏آورد. خداوند سبحان بندگانش را بدون پیامبر، یا کتاب آسمانی یا حجتی لازم یا نشان دادن راه روشن رها نساخت. پیامبرانی که کمی عددشان، و کثرت تکذیب کنندگانشان آنان را از تبلیغ باز نداشت، از پیامبر گذشته‏ای که او را از نام پیامبر آینده خبر دادند و پیامبر آینده‏ای که پیامبر گذشته او را معرفی کرد...

● این خرد برای چیست؟

این خرد برای پیدا کردن راه زندگی است. باید فکر کرد؛ باید با تحلیل و سنجش راه زندگی را پیدا کرد. شاید کمتر موضوعی، مثل به کارگیری عقل و اندیشه در بیانات علی علیه السلام مورد توجه قرار گرفته باشد. در سخنان گهربار ایشان، از عقل و خرد، به منشأ شرافت و شخصیت انسانی،(اسرار‌البلاغه، ص ۹۰. «الشرف بالعقل و الادب لا بالاصل و النسب.») زیور و زینت آدمی،( کراجکی، کنز الفوائد، ج ۱، ص ۱۹۹. «زینة الرجل عقله.») ریشه و سرچشمه همه خوبیها،( آمدی، پیشین، ص ۳۵. «العقل ینبوع الخیر.») عامل سعادت انسانی،( همان، ج ۲، ص ۱۱۴. «کمال المرء عقله.») ابزار و سلاح همه کارها،( همان، ج ۱، ص ۴۲) درمان و علاج ناکامیها،( مستدرک نهج البلاغه، ص ۱۸۴. «و کلّ الحرمانِ بالعقل.») حیات و زندگی روح،( ابن ابی الحدید، پیشین، ج ۲۰، ص ۲۸۷. «و العقل حیاة الروح.») اصل و ریشه دانش و انگیزه فهم و درک انسان(آمدی، پیشین، ص ۱۰۲. «العقل اصل العلم و داعیة الفهم.») و در یک جمله سرچشمه ادب و دینداری(آمدی، پیشین، ص ۸۱. «الادب و الدین نتیجةٌ العقل.») و عشق و تعهد و ایمان،( همان، ج ۲، ص ۲۶۴. «ما آمن المومن حتی عقل.») یاد شده است. تمام این تجلیل‌ها از عقل، نشانه ارج و عظمتی است که آن حضرت، برای به کارگیری آن در حیات و زندگی انسان‌ها قائل هستند.

زهرا اجلال