یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

راهبرد جدید نظام سلطه علیه جمهوری اسلامی ایران دکترین مهار


راهبرد جدید نظام سلطه علیه جمهوری اسلامی ایران دکترین مهار

در بخش خارجی تشکیل ائتلاف ضد ایرانی با تحریک دولتهای عربی همسایه و ترساندن آنان از ایران قدرتمند منجر به تشکیل کمربند سبز می گردد و در اینصورت جمهوری اسلامی در محدود مرزهای خود و حداکثر چند کشور منطقه محدود می شود و از کسترش اسلام خواهی به دیگر کشورها جلوگیری می شود

از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی که نظام سلطه به رهبری آمریکا منافع خود را با بروز و ظهور انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت بر مبنای اسلام ناب محمدی (ص) در خطر می دید طرحهای مختلفی را اجرا کرده و می کند . اولین و اساسی ترین اقدام آنان که با همراهی بلوک شرق و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به اجرا درآمد تحمیل جنگ همه جانبه رژیم صدام بود که به لطف خدا و همت رزمندگان دلاور اسلام به شکست انجامید و غرب نتوانست به اهداف از پیش تعیین شده خود دست یابد . فلذا دکترین حذف جای خود را به دکترین مهار داد و پس از آن آمریکا با همکاری کشورهای همسو استراتژی خود را بر کنترل و مهار انقلاب و نظام اسلامی قرار دادند تا از گسترش آن به کشورهای منطقه جلوگیری کنند .

این طرح را می توان به دو بخش خارجی و داخلی تقسیم بندی کرد . در بخش خارجی تشکیل ائتلاف ضد ایرانی با تحریک دولتهای عربی همسایه و ترساندن آنان از ایران قدرتمند منجر به تشکیل کمربند سبز می گردد و در اینصورت جمهوری اسلامی در محدود مرزهای خود و حداکثر چند کشور منطقه محدود می شود و از کسترش اسلام خواهی به دیگر کشورها جلوگیری می شود .

فروش تسلیحات مدرن به عربهای منطقه یکی از اهدافش تقویت ارتشهای آنان در برابر جمهوری اسلامی ایران است .

محور دوم ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی است که از سال ۱۹۸۶ با طراحی سرویسهاس جاسوسی آمریکا و انگلیس به مورد اجرا گذاشته شده و براساس پیش بینی سیا تا سال ۲۰۱۰ به نتیجه خواهد رسید (رجوع کنید به مصاحبه دکتر میخائیل برانت در مجله خبری ویکتوری (سیدنی استرالیا) جولای ۲۰۰۱)

برانت ۶ سال پیش از طرح سیا برای نابودی شیعیان پرده برداشت . بر اساس این طرح می بایست مابین شیعه و سنی اختلاف ایجاد کرده و به دست اهل سنت شیعه را از میان برداشت ! و در ضمن آن اهل سنت را نیز تضعیف نمود .

سیا با همکاری سرویسهای جاسوسی انگلیس تحقیقاتی را در مدت سه سال انجام داده و به نتایج خیلی خوبی رسیده اند که چند مورد از آن را ذکر می کنم .

۱) مراجع شیعه قدرت واقعی و پشتیبان مکتب فکری شیعیان در تمام دوران با جان و مال هستند .

۲) مراجع و علما شیعه از باورهای عمیق برخوردارند و بر اصول خود پایبند هستند .

۳) در تاریخ طولانی شیعه ، رهبران شیعه هرگز تسلیم هیچ قدرت حاکم غیر اسلامی نشده اند .

۴) از زمان موجودیت یافتن اسرائیل آیات عظام به عنوان بزرگترین تهدید علیه اسرائیل مطرح هستند .

۵) برخورد مستقیم با شیعیان ضرر زیادی دارد .

۶) لازم است اقدامات سیا مخفیانه و پشت پرده باشد .

۷) تاکتیک قدیم انگلیس مبنی بر ( تفرقه بینداز و حکومت کن) موفقیت آمیز نبوده و در نتیجه باید(طرح تفرقه بیانداز و نابود کن) را در پیش بگیریم .

و براساس نتایج تحقیقات طرحی ۲۸ ساله را در سال ۱۹۸۶ به اجرا گذاشتند که عمده محورهای آن (در بعد ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی)به شرح زیر است :

۱) انتخاب متعصبانی که به دشمنی علیه شیعه دامن می زنند .

۲) تشویق کسانیکه علیه شیعیان فعالیت دارند .

۳) استفاده از تبلیغات منفی علیه شیعیان برای جدا کردن آنها از جریان اصلی اسلام .

۴) انتخاب ادبیاتی که دشمنی شیعه را افزایش میدهد .

۵) استفاده از افراد متعصب به عنوان اسلحه علیه شیعیان ( برای مثال طالبان و سپاه صحابه )

۶) تبلیغ سوء همزمان با ارائه اطلاعات غلط علیه رهبران و عالمان شیعه .

۷) تبلیغ و ترویج کافر بودن شیعه .

۸) حمایت مالی از سخنرانان و مراسمات افراد فرصت طلب .

۹) مطرح کردن شیعه بعنوان یک مسلک خرافاتی و ایجاد تزلزل در فرهنگ جهاد و شهادت طلبی .

۱۰) معرفی رهبران شیعه بعنوان سردمداران گروههای خرافه گرا و زیر سئوال بردن این فرهنگ .

۱۱) تحقیق و تفحص علیه علماء و رهبران شیعه و ارائه اطلاعات به نویسندگان ناشناس .

۱۲) اختصاص بودجه های کلان جهت انتشار اطلاعات تحریف شده و گسترش این ادبیات میان توده مردم و سخنرانان .

آثار شوم این طرح را در سالهای اخیر با تهیه و انتشار کتابهای ضد شیعی و راه اندازی سایتهای اینترنتی که علیه اعتقادات شیعیان فعالیت می کنند به وضوح می توان دید . در چند ماه گذشته هم بعضی از علمای اهل سنت فتوایی بر قتل شیعیان و نیز تخریب اماکن مقدس و مورد احترام شیعیان صادر کرده و حلقه این توطئه را تکمیل کرده اند .

محور سوم دکترین مهار نظام سلطه ، سناریوی جنگ روانی برعلیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که از چند روز پیش با شانتاژ رسانه ای غرب آغاز شده و بدنبال آن هستند تا این نهاد مردمی مدافع ملت و کشور را در لیست سازمانهای تروریستی قرار دهند . ولی چرا سپاه ؟!

سپاه از بدو پیروزی انقلاب اسلامی متولد شد . جوانان انقلابی برای مقابله با توطئه های استکبار که توسط عوامل داخلی شان اجرا می شد سازمان نظامی بر مبنای ارزشهای اسلامی و با اتکای به نیروی میلیونی ملت بنا نهاده و در عرصه های مختلف به دفاع از انقلاب و نظام اسلامی همت گماشتند . در غائله های گنبد و کردستان و نیز جنگ تحمیلی توان بالفعل سپاه برای مقابله با هر توطئه ای به اثبات رسید و پس از جنگ هم در بازسازی خرابی های جنگ و نیز ساختار اقتصادی در کنار دیگر نهادها نقش به سزایی داشته که دوست و دشمن بر توانمندی سپاه صحه گذاشته اند . اکنون سپاه با جذب و سازماندهی بیش از ۱۲ میلیون جوان بسیجی سد نفوذ ناپذیری را در برابر نظام سلطه ایجاد کرده و هردم نقشه های آنها را با شکست مواجه کرده است . در توطئه ۱۸ تیر حضور بسیجیان دلاور ، کشور را از یک بحران برنامه ریزی شده به سلامت گذر داد و به فرموده امام راحلمان " اگر سپاه نبود کشور هم نبود"

می دانیم که در کودتای مخملی ، نیروهای مسلح کشور هدف را ، یا با خود همراه می کنند و یا آن را منفعل کرده و در بحرانهای اجتماعی توان بالفعل آن را گرفته و عملاً به یک عنصر بی خاصیت تبدیل می کنند . حال که دشمن نمی تواند سپاه را با ئوطئه های خود همراه سازد بالاجبار با ایجاد جنگ روانی به دنبال انفعال این بازوی قدرتمند نظام و ملت است .

دلایلی که برای تروریست نشان دادن سپاه بیان شده بهانه ای بیش نیست تا جایی که مردم عادی آمریکا نیز آنرا باور نمی کنند ولی سیاستمداران آمریکایی طرح چند مرحله ای را به مرحله اجرا گذاشته اند که شروع آن گنجاندن اسامی فرماندهان سپاه در قطعنامه های ۱۷۳۷ و ۱۷۳۴۷ بود و به دنبال آن قصد دارند با فشار رسانه ای افکار عمومی را بر تروریست بودن سپاه اقناع کنند و اگر در این مرحله موفق شوند در قدم بعدی لغو قراردادها و مصادره اموال سپاه در خارج از کشور را در دستور کار خود دارند .

در مرحله بعد اگر بتوانند حملات نظامی محدود بر علیه اماکن و پادگانهای سپاه خواهد داشت همچنانکه در سودان به بهانه نابودی کارخانه تسلیحات شیمیایی ، مرکز تحقیقات پزشکی آن کشور را بمباران کردند .

البته اینها طرحهایی هست که نظام سلطه در سر می پروراند و تا به نتیجه برسد ، باید راه طولانی را بپیماید و هزینه های زیادی نیز را بپردازد . استکبار در ابتدای راه خود با مخالفت شدید افکار عمومی داخل کشور خود روبروست و با توجه به اینکه سپاه در همه عرصه های سخت همراه مردم بوده و نوک تیز و برنده ملت بزرگ ایران در برابر متجاوزان هست ، از هم اکنون شکست این توطئه را می توان پیش بینی کرد . و اگر لازم باشد مردم نجیب و قدرشناس ایران اسلامی به دفاع از فرزندان فداکار خود برخواهند خواست و همچون حماسه ۲۳ تیر ۱۳۷۸ پوزه استکبار را به خاک خواهند مالید .

▪ محور اول : مهمترین پروژه ای که نظام سلطه بمنظور مهار کردن انقلاب و نظام اسلامی بکاره برده ، اجرای کودتای مخملی با توسل به عواملی داخلی خود است .

در مقاله "کودتای مخملی تنها گزینه آمریکا در برابر ایران" به اختصار راهکارهای نظام سلطه در این راستا تشریح شده فلذا با اشاره کوتاه از آن می گذرم .

در یک دهه گذشته افراطیون جناح اصلاح طلب برخلاف مصالح مردم و کشور و تحت تاثیر فرهنگ غرب همه همت خود را بکار گرفتند تا با سوءاستفاده از قدرت حاکمیت و ابزارهایی که در دست داشتند، با فشار از پائین و چانه زنی از بالا و تاکتیکهای دیگر که هر روز نمود خاصی داشت نظام اسلامی را مجبور کنند قدم به قدم از مواضع اصولی خود عقب نشینی کرده و در نهایت با استحاله فرهنگ اسلامی ، فرهنگ غرب را برجامعه تحمیل کنند . نمود عینی این توطئه را در ۱۸ تیر ۸۶ دیدیم و با اعترافات پلهای ارتباطی افراطیون و کودتاگران ابعاد دیگری از این کودتا آشکار گردید که الحمدالله با هوشیاری مردم و مسئولین این توطئه دشمن نیست همانند دیگر توطئه هایش نقش برآب شد.

▪ محور دوم : آنچه که از آن بعنوان فرهنگ ایرانی نام می بریم مجموعه ایست از فرهنگهای مختلف متعلق به قومیتهایی که در سراسر ایران گسترده شده است . در شمال غرب آذری ها ، در غرب اکراد ، در جنوب عربها و ... که هریک فرهنگ خاص خود را داشته و فرهنگی عمومی کشور تلفیقی از همه این فرهنگهاست .

فرهنگهای منطقه ای و یا خرده فرهنگها دارای نقاط اشتراک فراوانی بوده در عین حالیکه نقاط افتراق هم دارند . مهمترین نقطه اشتراک انها ارزشهایی است که از دین اسلام گرفته شده فلذا به جرات می توان گفت نقاط اشتراک فرهنگها از افتراقشان بیشتر و پر رنگتر است ولی نظام سلطه از این تنوع فرهنگی و قومیتی در راستای اهداف خود بهره برداری می کند .

قدرتهای برون مرزی همواره از پراکندگی و تنوع قومیتها برای تضعیف دولت مرکزی استفاده کرده اند . از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با حمایت مستقیم آمریکا ، به سرعت گروههایی وابسته در مناطق کردنشین کشور تشکیل شده و امنیت بخشی از کشورمان را تحت الشعاع قرار دادند و می دانیم که اقتصاد و امنیت رابطه مستقیم با همدیگر داشته و در جایی که امنیت برقرار نبوده و یا امنیت آن پایدار نباشد سرمایه گذاری به شدت تنزل پیدا می کند . و یکی از علل مهم کمتر توسعه یافتگی مناطق کردنشین حضور گروههایی به اصطلاح حامی کرد بودند که گذشت زمان ثابت کرد سرنوشت مردم کرد در قاموس آنان جایی ندارد.

در حالیکه شهرهای دیگر کشور به سرعت در زمینه های کشاورزی ، اقتصاد و صنعت گامهای بلندی را برداشته اند ، مناطق کردنشین با دخالت مستقیم نظام سلطه از این حق مسلم خود محروم مانده اند .

زمانی احزاب کومله و دمکرات و اینک گروهکی بنام پ.ک.ک و پژاک اهداف استکبار را در این منطقه دنبال می کنند و مردم مظلوم کرد را وجه المصالحه تعاملات خود قرار داده اند . در وابستگی این گونه گروهها همین بس که سرکرده پژاک در دیدار اخیر خود از آمریکا سر سپردگی کامل خود را به سردمداران کاخ سفید اعلام کرد و نشان داد شعار حمایت از کرد فقط شعار است و بس .

در طول سه دهه که از عمر با برکت انقلاب اسلامی می گذرد علی رغم خیانت گروهکهای ضدانقلاب ، با ایثار و فداکاری رزمندگان دلاور اسلام و با خواست و همت مردم ، امنیت پایدار در این منطقه ایجاد شده و به تبع آن سرمایه بخش خصوصی به منطقه سرازیر شده و چهره شهر و روستاها را متحول کرده و بودجه های ملی و استانی نیز در جهت آبادانی و جبران کم توسعه یافتگی و بازسازی خرابی های به جای مانده از شرارت گروهکهای ملحد بکار گرفته شده است ولی اخیراً شاهدیم باز هم عده ای به نام مردم کرد و با همان نیات و اهداف پلید و این دفعه از خارج مرزها با شیطنت و تبلیغات گسترده قصد دارند تا با فریب مردم کرد همانند اسلاف خود رفاه و آسایش را از مردم شهر و روستاها بگیرند . اینان می دانند که مردم کرد دیندار و وطندوست هستند فلذا از راه دین و دینداری وارد شده اند ، گرچه مردم کرد هیچوقت تجربه ای را که به قیمت تحمل سالها عقب ماندگی از توسعه و رفاه و آسایش بدست آورنده اند به پای مزدوران استکبار قربانی نخواهند کرد ولی بهتر است برای آشنایی با اهداف حقیقی این مدعیان دروغین با دیدگاههای آنان بیشتر آشنا شویم .

عبدالله اوجالان سرکرده گروهک پ.ک.ک (p.k.k) با فریبکاری و مخفی کردن تفکرات ضد دینی و ضد بشری خود را به مردم دیندار کرد تحمیل کرده ، او برخلاف شعار دینداری در نیمه پنهان خود ضد دین و اخلاق و عدالت است . شاید تعدادی از جوانان کرد از افکار و اندیشه های اوجالان معروف به آپو اطلاع چندانی نداشته باشند و نمی دانند که در پس چهره آپو یک آپوی دیگر نهفته است . آپویی که پیامبران الهی را در حد انسانهای عادی و بعضاً از بدترین افراد جامعه بشری توصیف می کند . بهترین گواه این ادعا خود کتاب اوجالان است .

اوجالان در کتاب (دفاع از یک خلق) می گوید : " این اثر (قرآن)که از ترکیب مشاهدات حضرت محمد (ص) در رابطه با جامعه ، فامیل و عشایر آنروز عرب از یکی از کتابهای تورات ، عهد عتیق و تفسیر انجیل سرچشمه می گیرد به نوعی در حکم اعلامیه مشروطه خواهی برای جامعه فئودالی قرون وسطی است " اوجالان با این بیان ، آسمانی و الهی بودن قرآن را رد می کند و همچون سلمان رشدی ملعون آنرا نتیجه برداشتهای شخصی پیامبر اکرم (ص) می پندارد . علاوه بر آن قرآن کریم را وسیله ای برای توجیه جامعه فئودالی می داند ولی در مقابل مارکسیسم را مکتبی رهایی بخش و آزادیخواه معرفی می کند . ببینید " بی شک مارکسیسم آزمونی بزرگ و تاریخی در راه مبارزه با آزادیخواهی و مساوات طلبی است " اوجالان نه تنها دین اسلام بلکه هیچیک از ادیان الهی را قبول ندارد و با کلمات و جملات کفرآمیز پیامبران الهی و رسالت بزرگ آنها را زیر سئوال می برد . بدینگونه " سهم موسی در سنت حضرت ابراهیم این است که زن را بطور حتمی زیر سلطه خود قرار داده است " و باز هم می نویسد : " در نظر حضرت داود و سلیمان زن تنها وسیله عیش و نوش و خوشگذرانی یکطرفه است و بس" او دین را در حد یک برنامه مدیریت جامعه که توسط خود بشر طراحی شده پائین می آورد و احکام آنرا الهی و واجب الاطاعه ندانسته بلکه آنرا یک موضوع زمینی و تابع منافع انسانها می پندارد " دین ایدئولوژی مدیریتی است که در کمال دقت و حساسیت ساخته شده است " او در جای جای کتاب خود بر دین ، پیامبران الهی و دینداران تاخته و آنان را تحقیر و تخریب می کند ولی با کمال تاسف مکاتبی را که پوچی آنها بر همگان آشکار شده تنها وسیله نجات بشریت معرفی می کند .

اوجالان در یک چرخش ۱۸۰ درجه ای این بار فرهنگ غرب را فرهنگ رهایی بخش مردم خاورمیانه می پندارد . او می نویسد " بدون تجربه مراحل ذهنیتی غرب و با جهش از روی آن ممکن نیست که خارمیانه بتواند در راه پیشرفت ذهنی قدم بردارد "

انشاالله در مقاله اختصاصی به ابعاد دیگر دیدگاهها و عقاید اوجالان خواهیم پرداخت تا تناقضات او را در شعار و عمل تبیین نمائیم.