پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا
هرصبح اوازی
هر صبح آوازی
چون سازی دیگر است
هر صبح آوازی دیگر
و آه نیز،
چو کودکی، در هوای پیدایی
پدر صبر هم، دیرگاهی است
خویش کرده گم
شک ندارم
آری که آهنگ زندگی
غم است
ولی همه آواز شادی،
می دهند سر؟!
همه به چشمان زندگی،
خیره شده اند
و نه رنگ های آن
چون با چشمان خودم دیدم،
زندگی از طبقهی بیستم افتاد
اما، سالم ماند
و این مردم، مردمی که من دیده ام
سالهاست که، نگاهی نداشته اند
به جلوی پای خود
با گریهی مادرانه عشق،
بیگانه ایم
ولی حیله خنده، برای ما
آشناست
□
نگاه دست گدا،
در گوشهی خیابان، به نگاه توانگران
و نگاه توانگران نیز به آسمان
اما، امان از جواب آسمان
که می گوید:
شما، شما ای قبیلهی سر به هوا
هیچ دانید که بر دوش زمینید؟
نه نمی دانید
چون از نگاه زمین بی خبرید.
روزگاری است که سرو
برای گون کرنش می کند
و قله برای کوهپایه
مرام ما این است که:
همه باشیم، سر به زیر
تا همه باشند، سر بلند.
شعر از عابدین پاپی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست