پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

چگونه نرخ بیکاری یک رقمی شد


چگونه نرخ بیکاری یک رقمی شد

نرخ بیکاری در کشورهای در حال رشد یکی از معیارهای رضایت و نارضایتی به شمار می رود این نرخ بیانگر میزان عقلانی شدن روندهای اقتصادی در یک جامعه است

نرخ بیکاری در کشورهای در حال رشد یکی از معیارهای رضایت و نارضایتی به شمار می رود.این نرخ بیانگر میزان عقلانی شدن روندهای اقتصادی در یک جامعه است. آمار بیکاری می تواند در مقاله حاضر دکتر فرجادی به نرخ کار و بیکاری اشاره می کند. وی معتقد است در سال های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ تنها ۲۸۵ هزار نفر سالانه حدود ۱۴۰ هزار نفر وارد بازار کار کشور می شوند. این رقم هر چند بار اهداف برنامه اشتغال زایی دولت در هر سال فاصله فراوان دارد اما دکتر فرجادی از زوایای دیگری همچون جوان بودن جمعیت می پردازد وبه طرح این سوال می پردازد که چرا به جای ۷۰۰ هزار نفر در سال فقط ۱۴۰ هزار نفر وارد بازار کار شده اند وبقیه این افراد بالقوه فعال کجا هستند؟ این مقاله از نظرتان می گذرد.

چندی پیش وزارت کار و امور اجتماعی برپایه نتایج طرح آمارگیری مرکز آمار ایران اعلام کرد نرخ بیکاری یک رقمی شده و به کمتر از ۱۰ درصد کاهش یافته است. به دنبال اعلام رسمی نرخ بیکاری برخی کارشناسان در یک رقمی شدن نرخ بیکاری تردید جدی ابراز کردند. استدلال کارشناسان بر این پایه قرار داشت که با توجه به نرخ رشد چهار درصدی جمعیت فعال و ورود حداقل سالانه ۷۰۰ هزار نفر به بازار کار (که از ویژگی خاص ترکیب جمعیتی کشور انتظار می رود) یک رقمی شدن نرخ بیکاری و کاهش آن از ۱۲ به ۸/۹ درصد به این معناست که طی دو سال ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ باید سالانه بیش از یک میلیون شغل در کشور ایجاد شده باشد تا علاوه بر ایجاد اشتغال برای واردشوندگان جدید به بازار کار تعداد قابل توجهی از بیکاران قبلی را نیز شاغل کرده باشد.

از طرف دیگر بعید به نظر می رسید مرکز آمار ایران و کارشناسان دست اندرکار آمارهای اشتغال و بیکاری برپایه ملاحظات سیاسی آمارهای واقعی را دستکاری کرده باشند لذا برای رفع این شبهه بر آن شدیم تا نتایج طرح آمارگیری مرکز آمار طی سال های ۸۶-۱۳۸۴ را مورد بررسی و تحلیل عمیق تر قرار دهیم تا بتوانیم درک صحیحی از تحولات بازار کار کشور طی سال های مذکور به دست آوریم.

بررسی نتایج طرح آمارگیری مرکز آمار حکایت از تحولات غیرقابل انتظار در بازار کار کشور طی سال های ۸۶-۱۳۸۴ دارد. این تحولات علاوه بر اینکه نامتعارف و غیرمنتظره بوده،نشان می دهد شناخت عوامل و متغیرهای تاثیرگذار بر بازار کار نیاز به پژوهش های ژرف داشته و صرف مشاهده و اعلام تغییر نرخ های کلی بیکاری و اشتغال نمی تواند پایه و اساس درک صحیح از مشکل بیکاری و سیاستگذاری قرار گیرد.

نتایج طرح آمارگیری نیروی کار (جدول شماره ۱) نشان می دهد جمعیت فعال از ۲۹/۲۳ میلیون نفر در سال ۱۳۸۴ به ۴۸/۲۳ میلیون نفر در سال ۱۳۸۵ و به ۵۸/۲۳ میلیون نفر در سال ۱۳۸۶ رسیده است. به این ترتیب طی سال های ۸۶-۱۳۸۴ فقط ۲۸۵ هزار نفر و سالانه حدود ۱۴۰ هزار نفر وارد بازار کار کشور شده اند. این رقم به دلایل زیر برای افراد آشنا به اطلاعات جمعیتی و بازار کار بسی تعجب آور است:

الف) کشور ما دارای جمعیت جوان بوده و بالاترین تعداد جمعیت در گروه سنی ۳۰-۲۰ سال قرار دارند.

ب) میانگین نرخ رشد جمعیت فعال طی سال های ۸۵-۱۳۷۵ حدود چهار درصد در سال بوده است.

ج) پیش بینی های برنامه چهارم افزایش سالانه جمعیت فعال را بیش از ۷۰۰ هزار نفر نشان می دهد.

اکنون سوال اینجاست که چرا به جای ۷۰۰ هزار نفر مورد انتظار در سال فقط ۱۴۰ هزار نفر وارد بازار کار شده اند و بقیه این افراد بالقوه فعال کجا هستند؟

برخی کارشناسان یکی از دلایل کاهش نرخ جمعیت فعال را گسترش کمی آموزش عالی در سال های اخیر به ویژه گسترش دانشگاه پیام نور می دانند. اگر چه این موضوع تا حدودی در پایین آوردن واردشوندگان به بازار کار نقش داشته است ولی نمی تواند به تنهایی کل تفاوت

۵۶۰ (۵۶۰½۱۴۰-۷۰۰) هزار نفر را توضیح دهد.

دلیل مهم دیگری که برای این کاهش وجود دارد و با مطالعات نظری و تجربی در سایر کشورها نیز همخوانی دارد وجود نرخ بالای بیکاری در کشور است. در شرایطی که نرخ بیکاری در سطح بالایی قرار داشته باشد انتظار می رود نرخ فعالیت کاهش یابد. این پدیده که به «اثر مأیوس کنندگی» معروف است افراد را از جست وجوی کار مأیوس می کند، زیرا آنان به هر دری که می زنند نمی توانند شغلی به دست آورند لذا از جمعیت فعال خارج می شوند. مطالعات طرح آمارگیری نیز این عامل را یکی از عوامل کاهش نرخ فعالیت ذکر می کند. علاوه بر این برخی افراد اگرچه بیکار و در جست وجوی کار هستند ولی نمی دانند برای کاریابی به کجا مراجعه کنند و به دلیل عدم اطلاع رسانی کامل در بازار کار نه تنها بیکار که غیرفعال باقی می مانند. مطالعات طرح آمارگیری همچنین این عامل را در کاهش نرخ فعالیت دخیل می داند. به این ترتیب برخی افراد یا به دلیل عدم آگاهی یا به دلیل یأس از یافتن شغل از جمعیت فعال حذف می شوند. این استدلال همچنین تا حدودی در ارتباط با گسترش کمی آموزش عالی نیز صادق است. تقاضای بیش از حد آموزش عالی تا حدود زیادی ناشی از بیکاری جوانان به ویژه بیکاری بالای فارغ التحصیلان دبیرستانی است که مشغول شدن در نهادهای آموزش عالی جایگزین مناسبی برای فعالیت و اشتغال است.

مجموعه این عوامل موجب شده به جای سالانه ۷۰۰ هزار نفر فقط ۱۴۰ هزار نفر در سال وارد بازار کار کشور شوند و نرخ فعالیت برخلاف تمام پیش بینی های قبلی به جای افزایش از روند کاهشی برخوردار شده و از ۴۱ درصد در سال ۸۴ به ۸/۳۹ درصد در سال ۱۳۸۶ برسد. به این ترتیب روند رشد جمعیت فعال طی سال های۸۶-۱۳۸۴ خود به خوبی توضیح می دهد که چرا نرخ بیکاری از حدود ۱۲ درصد در سال ۸۴ به ۵/۱۰ درصد در سال ۸۶ و کمتر از ۱۰ درصد در بهار ۱۳۸۷ رسیده است. در واقع نرخ بیکاری از ۱۲ درصد در سال ۸۴ به کمتر از ۱۰ درصد در بهار ۸۷ کاهش یافته است نه به این دلیل که اقتصاد طی این سال ها از اشتغال زایی بالایی برخوردار بوده است بلکه به این علت که جمعیت فعال با کم شماری قابل توجهی روبه رو شده است.

بررسی تغییرات اشتغال در سال های ۸۶-۱۳۸۴ (جدول شماره ۱) و مقایسه آن با تحولات اشتغال طی سال های ۸۵-۱۳۶۵ (جدول شماره ۲) نشان می دهد تعداد اشتغال جدید ایجاد شده در سال های ۸۶-۱۳۸۴ در مقایسه با دو دهه قبل در پایین ترین حد خود بوده است. در حالی که میانگین اشتغال سالانه ایجاد شده در سال های ۷۵-۱۳۶۵ حدود ۳۵۷ هزار نفر و در طی سال های ۸۵-۱۳۷۵ حدود

۵۹۰ هزار نفر بوده است طی سال های

۸۶-۱۳۸۴ جمعاً ۴۷۳ هزار شغل و سالانه به طور میانگین ۲۳۶ هزار شغل ایجاد شده است.در صورتی که ایجاد اشتغال جدید را به عنوان عملکرد اقتصادی کشور در نظر بگیریم درمی یابیم که اقتصاد کشور طی سال های۸۶-۱۳۸۴ از عملکرد مطلوبی برخوردار نبوده است.

در ارتباط با این مساله دو نکته زیر قابل توجه است:

الف) تحلیل انجام شده در این گزارش برپایه فرض درستی نتایج آمارگیری استوار است لذا در صورت وجود ضریب خطای بالای آمارگیری در طرح فوق نمی توان به داده های آن اتکا و براساس آن نتیجه گیری کرد.

ب) در صورتی که بپذیریم نتایج طرح آمارگیری مرکز آمار از ضریب خطای قابل قبولی برخوردار بوده است در این صورت طبیعی است که باید انتظار داشته باشیم در آینده نزدیک با رشد بسیار بالاتر جمعیت فعال روبه رو باشیم و به عبارت دیگر بیکاری و مشکلات بازار کار با تاخیر زمانی و به شدت بیشتر خود را در اقتصاد نمایان سازد. نکته پایانی اینکه اگر چه نرخ بیکاری و تغییرات آن به طور کلی شاخص مهمی در سیاستگذاری به حساب می آید ولی تاکید صرف بر نرخ بیکاری بدون توجه به سایر متغیرها مانند تغییرات جمعیت فعال، شاغل و ساختار اقتصادی می تواند بسیار گمراه کننده باشد.

دکتر غلامعلی فرجادی

منبع:ستاک



همچنین مشاهده کنید