چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

تجدد, دین را تضعیف كرده است


تجدد, دین را تضعیف كرده است

بدون شك تجدد باعث تضعیف دین و موجب دین زدایی شده است و این امر در زمینه های گوناگون مانند اخلاق و منش اجتماعی, اقتصاد و سیاست از یك سو و فلسفه, علم و حتی تا حدی تفكر جدید دینی از سوی دیگر مشهود است

▪ گفت و گوی اختصاصی با دكتر سیدحسین نصر

جنابعالی در بسیاری از آثارتان، به كرات و به تكرار، اشاره می كنید به اینكه تمامی تمدن ها، از پیش از تاریخ تاكنون، مبنایی دینی داشته اند و در واقع سنت های دینی مختلف علت ایجاد تمدن های بشری بوده اند. از سوی دیگر جنابعالی هم مانند دیگر سنت گرایان از منتقدین جدی تمدن مدرن و به ویژه رویكرد سكولار این تمدن هستید. با این وصف به نظر شما تمدن مدرن به حضور بیشتر دین كمك كرده یا بالعكس باعث دین زدایی از جامعه شده است.

بدون شك تجدد باعث تضعیف دین و موجب دین زدایی شده است و این امر در زمینه های گوناگون مانند اخلاق و منش اجتماعی، اقتصاد و سیاست از یك سو و فلسفه، علم و حتی تا حدی تفكر جدید دینی از سوی دیگر مشهود است. كافی است حیات روزانه یك فرانسوی در قرن چهاردهم میلادی با قرن بیستم مقایسه شود و یا افكار ژان پل سارتر در مقابل اندیشه های سنت توماس آكوئینی قرار داده شود. منتها هیچ كس حدس نمی زد كه نفس دین زدایی توسط تجدد باعث عكس العمل از طرف نیروهای دینی شود. نیمه دوم قرن بیستم شاهد تقویت دوباره دین بود ولی در بسیاری از موارد این بازگشت به صورت بنیادگرایی بود كه كاملا متمایز از سنت و روی دیگر سكه تجدد است.

ارزیابی شما از تلاش های نواندیشان اسلامی و روشنفكران اسلامی در دنیای مدرن چیست البته شما از الفاظ سنتی مجدد، مصلح، مبدع استفاده می كنید اما تقریبا در هیچ یك از آثار به فارسی برگردانده شده شما نقد و نظری درباره افرادی همچون سروش، شبستری، ملكیان، كدیور، عشماوی، ابوزید و عبدالرزاق نمی بینیم. علت چیست آیا از دید شما اینگونه تلاش ها اساسا بی اجر و ارج و انحراف از دین ورزی راست كیشانه است.

بنده به بیشتر روشنفكران نیمه متجدد و مسلمان توجه زیادی ندارم و اصالتی در فكر آنان نمی بینم. آنان بیشتر تسلیم تفكر دین زدایی غرب جدیدند و دانشی عمیق نسبت به خود فرهنگ غربی هم ندارند و از تفكر آنان كه كوشیده اند به چالش های تجدد از دیدگاه دینی پاسخ گویند بی خبرند. بنده بیشتر این نوع متفكران را یك نوع متفكر غربی درجه دوم می دانم كه مانند اسلاف متجدد خود از محمد عبده گرفته به بعد تاثیری در آینده اسلام نخواهند داشت. این انتقاد تند اینجانب به این معنی نیست كه هیچ امر مفیدی را در آثار اینان نمی یابم. مثلا فكر می كنم آقای كدیور علاوه بر مهارت در فلسفه اسلامی كه در ویرایش ایشان از آثار آقا علی مدرس تهرانی مشهود است، صاحب فكرند و امیدوارم روزی به مقام والای فلسفی و علمی برسند و نیز آقای مجتهد شبستری. باید توجه كنید كه بنده مورخ اندیشه اسلامی در عصر جدید نیستم بلكه خود اشتغال به این اندیشه دارم و از افرادی نقد كرده ام كه مانند اقبال و عبده در گذشته می زیسته و اثری نیز بر گروهی از مسلمانان متجدد داشته اند.

● فقه در دستگاه دینی سنت گرایان چه مقامی دارد از دید سنت گرایان فقه موضوعیت دارد یا طریقیت

سنت گرایان برای تمامی وجوه هر سنت و دینی احترام قائلند از فقه گرفته تا عرفان و حكمت و این امر برای ایشان هم در مورد اسلام صادق است و هم ادیان دیگر. گنون و شوآن هر دو درباره ضرورت پیروی از تعلیمات شرع نوشته اند و بنده نیز معتقدم بدون اجرای احكام الهی در مرتبه حقوق و فقه، قدم فراتر نهادن به سوی وادی عرفان ممكن نیست اقلا نه به صورت جدی. گریز جوانان از فقه به علت فقه نیست بلكه به علت جدا كردن معنویت از فقه است و به خاطر عدم وجود نمونه اخلاقی از طرف بسیاری از آنان كه داد از فقه می زنند. در طول تاریخ اسلام افرادی مانند عبدالقادر جلالی و ابوحامد محمد غزالی و ملا محسن فیض كاشانی كوشیده اند تا با نفس تصوف و عرفان، حیات جدیدی به اخلاق اسلامی كه از شریعت جدایی ناپذیر است بدهند. وضع در زمان ما نیز چنین است و باید این امر اجرا شود. بهترین راه ارائه فقه به نحوی كه توسط جوانان پذیرفته شود زیستن طبق اصول اخلاقی و تخلق به فضایل معنوی است. از دید سنت گرایان سلسله مراتبی كه وجود دارد عبارت است از شریعت، طریقت و حقیقت و هر مرتبه از نهایت اهمیت برخوردار است و در مقام خود موضوعیت دارد.

● در قرائت سنت گرایانه از دین مقوله «انتظار بشر از دین» چه جایگاهی دارد

از منظر سنت گرایانه انتظار معقول بشر از دین ارشاد به سوی رستگاری انسان است كه توام است با معرفت به حقیقت و نحوه وصول به آن. نتیجه این ارشاد، دادن معنی به زندگی آدمی است كه به اندازه آب و هوا برای ادامه زندگی ضروری است. ولی دین نیز از بشر انتظار دارد كه امر قدسی را بپذیرد و در مقابل واحد هستی بخش سر تسلیم فرود آورد.

آیا تفاوتی میان نیازهای معنوی انسان مدرن و انسان سنتی وجود دارد و اگر تفاوتی هست آیا این تفاوت منجر به تفاوت انتظاراتشان از دین نخواهد شد

اگر به قلب مطلب بنگریم تفاوتی وجود ندارد، چون بشر مدرن مانند انسان سنتی متولد می شود، زندگی می كند و می میرد و احتیاج به قوت معنوی دارد همان طور كه بدنش محتاج به غذای جسمانی است. ولی در عالم عوارض تفاوت هایی است كه از عادت های فرهنگی و فكری جوامع متجدد سرچشمه می گیرد. بشر امروز بسیار به خود می بالد و انتظار دارد به هر دانشی خیلی سریع تفوق یابد و نیز شكاك بار آمده است لذا باید لب لباب دین را از دیدگاهی كاملا معنوی و عقلانی به او عرضه داشت، نه مانند گذشته كه همگان در عالم ایمان و یقین می زیستند و می شد قدم به قدم آنان را از ظاهری ترین به باطنی ترین حقایق راهنمایی كرد.

شما و دیگر سنت گرایان قائل به وحدت متعالی یا درونی ادیان مختلف هستید. بر این مبنا همه ادیان انوار یك منبع لایزال و ازلی و ابدی نور هستند. با توجه به این باور پایه، پرسش هایی مطرح می شود:

۱ تقسیم بندی ادیان فی المثل به غربی و شرقی یا ابراهیمی و غیرابراهیمی آیا اساسا دارای توجیه است

۲ به عنوان یك سنت گرای مسلمان چه موضعی در قبال ارتداد ناشی از تغییر دین اتخاذ می كنید

۳ مسئله خاتمیت دین اسلام چه توجیهی می یابد

۴ كدام یك از سنت های دینی را به جهت حضور در جامعه و جذب مخاطبان جدید و از دست ندادن مومنین پیشین در دنیای مدرن موفق تر می دانید

۱ بله، قابل توجیه است چون ما از وحدت متعالی ادیان صحبت می كنیم و این وحدت را در عالمی ورای صورت می بینیم، در حالی كه حقیقت ورای صورت در عالم صور و تعینات متجلی می شود و در آن عالم رنگ كثرت به خود می گیرد، بدون اینكه وحدت از بین برود. در این عالم كثرت می توان از قرابت ادیان مختلف مانند اعضای یك خانواده سخن گفت، مانند ادیان ابراهیمی و هندی و غیره. اجازه بدهید مثالی بیاورم كه این پاسخ را روشن كند. اگر نور آفتاب را رمز حقیقت متعالی ادیان ببینیم هنگامی كه این نور شكسته می شود به الوان مختلف تقسیم می شود كه همه نور است ولی یكی سبز و دیگری قرمز و قس علیهذا. سپس متوجه می شویم كه چند رنگ مانند صورتی و قرمز و یا بنفش و آبی با هم قرابت دارند و می توان به شكل معقولانه از این قرابت كه توسط چشم ما دیده می شود سخن گفت، بدون اینكه منكر نور واحد بی رنگ شویم.

عبدالله یوسف زادگان


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.