سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

طلیعه اندیشه ورزی سیاسی مسلمین


طلیعه اندیشه ورزی سیاسی مسلمین

در اینکه دین اسلام با سیاست، در تمامی ارکان و ابعاد ارتباطی ناگسستنی و وثیق دارد کمتر اندیشمند بی غرض و روشن بینی تردید دارد. وجود قوانین، دستور العمل ها و احکام صریح سیاسی …

در اینکه دین اسلام با سیاست، در تمامی ارکان و ابعاد ارتباطی ناگسستنی و وثیق دارد کمتر اندیشمند بی غرض و روشن بینی تردید دارد. وجود قوانین، دستور العمل ها و احکام صریح سیاسی دین اسلام در خصوص قدرت سیاسی، اداره جامعه، روابط بین دولت ها و ملت ها، قضاوت، روابط اقتصادی و... تصریحاتی است که پیوند وثیق سیاست و دیانت را در دین مبین اسلام بیان می دارند.‏

از آنجا که ایدئولوژی توحیدی اسلام و شریعت اسلامی تعالیمی محدود در قالب احکام فردی و صرفاً عبادی نبوده بلکه ابعاد اجتماعی آن بسی فزون تر می باشد، از همین روی ضرورت داشت تا آنها در متن جامعه و در قالب نظام ها و نهادهائی مشخص متبلور گشته و صورت تحقق یابد و غایت رسالت پیامبر محقق گردد، لذا قرآن ضمن تصریح به اینکه حکومت و حاکمیت در اسلام اساساً متعلق به خداست، به تحقق حکومت الهی بر روی زمین به دست مستضعفین نوید می داد.‏

متفکرین و اندیشمندان مسلمان علی رغم بداهت پیوند دین و سیاست در شریعت اسلام از ارائه دلایل عقلی و تفسیر و تبیین این رابطه دریغ نورزیده جهت روشن تر کردن هرچه بهتر و بیشتر این موضوع دلایل عقلی و ایدئولوژیکی فراوانی بیان داشته اند. در این مقال سعی داریم ضمن سلسله مباحثی روند تکوین اندیشه سیاسی اسلام طی قرون متمادی از آغاز اسلام تا به امروز را در بستر تاریخی مورد بحث قرار داده به ذکر ویژگی ها و مختصات آن بپردازیم.‏

پس از آنکه پیامبر اسلام (ص) بعد از ۶۳ سال زندگی پر خیر و برکت و انجام رسالت خطیری که بر عهده داشت به دیدار معبود شتافت، جامعه اسلامی با نوعی شوک حاصل از خلاء وجودی ایشان مواجه شد. هنوز مراسم تدفین پیامبر اسلام (ص) برگزار نگردیده بود که عده ای بی توجه به آنچه چندی پیش از آن در غدیر خم اتفاق افتاده و طی آن آینده حکومت اسلامی پس از نبی مکرم اسلام معین و مشخص گردیده بود در محلی به نام سقیفه بنی ساعده گرد آمده بر سر حاکم و حکومت پس از پیغمبر مباحثه و مجادله نمودند. آنان به سرکردگی سعد بن عباده انصاری که ظاهراً به تلاش برخی از مهاجرین برای کسب قدرت سیاسی و اختصاص حاکمیت اسلامی به خویشتن پی برده بودند و آن را نه تداوم حکومت پیامبر بلکه در وهله نخست، تجدید گرایش های قومی و قبیلگی می شمردند بر سر اینکه چه کسی حاکم حکومت اسلامی شود جدال کردند

همانگونه که اشاره شد گرد آمدگان در سقیفه بنی ساعده ابتدا سران اوس و خزرج دو قبیله مهم مدینه بودند که در خصوص حکومت یکی از دو قبیله مذکور به نزاع برخاسته بودند و هر یک از طرفین با استناد به روایاتی از پیامبر در خصوص برتری و شایستگی قبیله خویش داد سخن می دادند اما با آگاهی عمر بن خطاب و سپس ابوبکر مجرای مباحثات و جنگ و جدال کلامی آنان تغییر یافت. ‏

با ورود ابوبکر و اطرافیان وی به سقیفه و مواجه با ادعاهای اوس و خزرج، ابوبکر با نقل حدیثی از پیامبر به نفی هر گونه حقی در خصوص خلافت و امامت انصار پرداخت. ابوبکر از قول پیامبر گفت: "الائمه من قریش" بدین ترتیب سایر قبایل و به طور مشخص اوس و خزرج را به تمکین فرا خواند. البته ابوبکر برای جلب نظر انصار قول وزارت به ایشان داده اظهار داشت: "رهبری ما را و وزارت شما را"

علی رغم اینکه اجتماع سقیفه بنی ساعده بر خلاف رأی و نظر پیامبر و در غیاب نزدیکترین یاران رسول اکرم برگزار گردید و نتیجه آن خلافت پس از مدتی (در زمان معاویه) نوعی سلطنت بود اما مباحث مطروحه در این مجمع بعد ها تبدیل به مبانی کلامی و جرقه های اندیشه سیاسی اسلام به ویژه در میان اهل تسنن گردید.

حجت الله کریمی