پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
امامان نمونه های عالی انسانیت
محور بحث سلسله مقالات «در آستان امامان» زیارت جامعه كبیره بود. زیارتی كه عمیقترین و اصیلترین متن امامشناسی است. در این مقاله به شرح و توضیح «والمثل الاعلی» میپردازیم.
سلام بر شما كه «مثل اعلی» هستید.
در قرآن كریم دو بار «مثل اعلی» آمده است و هر دو بار مربوط به ذات مقدس ربوبی است یكی در سوره نحل آیه ۶۰: «ولله المثل الاعلی» و دیگر در سوره روم آیه ۲۷: «وله المثل الاعلی فی السموات و الارض». هر دو آیه میگوید: مثل اعلی از آن خداوند است.
● معنای مثل
«مِثل» و «مَثَل» و «مثیل» هر سه بمعنای همانندی است دقیقاً مثل «شِبه» و «شَبَه» و «شبیه» هم از جهت لفظ و هم از جهت معنا.
خداوند «مِثل» ندارد «لیس كمثله شیء» اما مَثَل دارد و مراد از آن اسماء و صفات ذات مقدس اوست.بنابراین مَثَل در دو آیه فوق به معنای وصف است یعنی برترین اوصاف از آن ذات مقدس ربوبی است، به كار رفتن «مَثَل» در معنای وصف چیزی است كه خبرگان لغت مانند «یونس بن حبیب» (متوفای ۱۸۲) و محمد بن سلام جماحی (متوفای سال ۲۳۲) و ابو منصور ثعالبی (متوفای ۴۲۹) بر آن تأكید دارند.(۱)
در دو آیه ذیل «مثل» به معنای وصف است:
۱) در سوره فتح آیه ۲۹: «ذلك مثلهم فی التوراهٔ و مثلهم فی الانجیل... این توصیف آنان در تورات است و توصیف آنان در انجیل چنین است كه...»
۲) در سوره محمد(ص) آیه ۱۵: «مثل الجنهٔ الّتی وعد المتقون فیها انهار من ماء غیر آسن و انهار من لبن لم یتغیر طعمه... وصف بهشتی كه به متقین وعده داده شده چنین است كه در آن نهرهائی از آب صاف و خالص است كه بدبو نمیشود و نهرهائی از شیر كه طعم آن هرگز دگرگون نمیگردد و نهرهائی از...»
به این ترتیب روشن شد كه مثل اعلی از آن خداوند است. مراد چیست؟
● امامان مثل اعلایند
اینك بحث اینست كه در این فراز زیارت جامعه مراد از آنكه امامان مثل اعلایند چیست؟ به نظر میرسد مراد آن باشد كه این گلهای بی خار جهان هستی برترین اوصاف را دارند آنچه خوبان همه دارند آنان یكجا حائز این اوصافاند!
زیرا امامان (ع) برترین كسانیاند كه این افتخار را دارند كه متخلق به اخلاق الهی بوده و تجلّی برخی از صفات علیا و اسماء حسنای خداوند باشند. اینكه تعبیر به برخی داریم از آن رو است كه برخی از صفات مخصوص ذات مقدس اوست «وحدانیت»، «حی لایموت» «قدرت نامتناهی»، «علم نامتناهی»،... و...اختصاص به خداوند متعال دارد. و امامان هم كمالاتی كه دارند به اذن ذات مقدسش دارند كه آنها مخلوق اویند از اصل وجود و هستی و معجزات همهاش (۲) باذن اللّه است.
امامان معصوم در همه عرصهها «مثل اعلای» صفات عالی انسانی كه از آنها به «مكارم اخلاق» تعبیر میشود بودند.
در قرآن مجید صد و سی و دو نام برای ذات مقدس ربوبی آمده است و در روایات شیعه حدود صد اسم (۳) و در دعای جوشن كبیر سخن از هزار اسم ذات مقدس ربوبی است، بی تردید برخی از اسماء اختصاصی اوست اما از برخی از اسامی باید بنده او سهم داشته باشد. در روایتی از حضرت امام رضا(ع) میخوانیم: «لا یكون المؤمن مؤمناً حتی تكون فیه ثلاث خصال سنّهٔ من ربّه و سنّهٔ من نبیّه و سنّهٔ من ولیّه فاما السنّهٔ من ربّه فكتمان السرّ و اما السنّهٔ من نبیّه فمداراهٔ الناس و اما السنّهٔ من ولیّه فالصبر فی البأساء و الضرّاء» (۴) یعنی مؤمن مؤمن نیست مگر آنكه در او سه خصلت باشد سنتی از پروردگارش و سنتی از پیامبرش صلی اللّه علیه و آله و سنتی از امامش علیه السلام، سنت از پروردگارش راز پوشی است و اما سنت از پیامبرش سازگاری با مردم و اما سنت از امامش شكیبائی در سختی و تنگدستی است.
امامان معصوم «سنت از ربّ» در سیره آنها موج میزند. آنها مثل اعلای تجسم سنت از رب اند.
از آنجا كه از صفات معروف ذات مقدس ربوبی فراوان شنیدهایم همانند مهر، عفو، كرم و... و تجسم آنها را در امامان (ع) دیدهایم در این جا تنها به یك نكته كه كمتر بر آن تأكید میشود اشاره میكنیم.
● مهر خداوند
در صفات ذات مقدّس ربوبی از یك سو صفاتی داریم كه گویای دریای مهر اوست:
الف) در قرآن كریم بغیر از ۱۱۴ بار كه «بسم اللّه الرحمن الرحیم» آمده ۵۷ بار نام «رحمان» آمده و ۹۵ بار نام رحیم.
فرق معروفی كه بین این دو واژه ذكر شده و مستند به روایات عترت نیز هست آن است كه رحمان اسم خاص است فقط در قرآن بر خداوند اطلاق شده اما معنای آن عام است یعنی به معنای رحمت گسترده خداوند است. كه شامل مؤمن و كافر است، اما رحیم اسم عام است یعنی بر غیر خداوند هم اطلاق شده در سوره توبه آیه «و كان بالمؤمنین رحیماً؛ پیامبر نسبت به مؤمنان رحیم است» آمده، اما به معنای رحمت خاص و ویژه خداوند نسبت به مؤمنان است.(۵)
۴ بار در قرآن خداوند با نام «ارحم الراحمین» ذكر شده است.
۲ بار در قرآن خداوند با نام «خیر الراحمین» خوانده شده است.
ب) در قرآن كریم ۹۱ بار خداوند را با نام «غفور» میخوانیم، ۵ بار با نام غفار یكبار با نام «غافر» از آنجا كه بندگان هم برسه گروهاند برخی ظالم اند «فمنهم ظالم لنفسه»(۶) خداوند هم صفت غافر را برای آنها تدارك دیده است، برخی ظلوم اند:انه كان ظلوماً جهولاً(۷) خداوند صفت غفور را برای این گروه قرار داده است و برخی ظلّاماند «یاعبادی الّذین اسرفوا علی انفسهم»(۸) خداوند صفت غفار را برای اینان تدارك دیده است. یكبار در قرآن كریم خداوند با نام «خیر الغافرین»(۹) معرفی شده و یكبار با عنوان «اهل التقوی و اهل المغفرهٔ»(۱۰) خوانده شده و دوبار ذات مقدسش را با عنوان ذومغفرهٔ یاد كرده است.(۱۱) رعد/۶ و فصلت / ۴۳.
ج) در قرآن ذات مقدس ربوبی ۱۱ بار با نام رؤف خوانده شده كه بمعنای مهربان است.
د) ۲ بار در قرآن «ودود» به عنوان وصف ذات مقدس ربوبی یاد شده است.(۱۲) كه بمعنای آن است كه بندگان صالحش را دوست دارد.
هـ ) ۵ بار در قرآن خداوند با وصف «عفو» (كه به معنای گذشت كننده و محو كننده گناهان است) یاد شده است. این از یكسو.
● قهر خداوند
از سوی دیگر برخی صفات برای خداوند ذكر شده كه نشان «قهر»، «قدرت»، «غضب» و خشم ذات مقدس ربوبی دارد به عنوان نمونه.
الف) دوبار در قرآن خداوند با وصف قاهر و ۶ بار با وصف قهار یاد شده است و قهر غلبه همراه با خوار كردن است.
ب) ۴ بار در قرآن خداوند باعنوان «ذوانتقام» یاد شده است،(۱۳) انتقام در اصل لغت بمعنای كیفر دادن گنهكار است و مراد از ذوانتقام بودن خداوند همین است و پر واضح است كه مجازات گناهكاران گردن كش و ستمگر نه تنها كار پسندیدهای است بلكه صرف نظر كردن از آن، مخالف عدالت و حكمت است.
ج ) ۱۴ بار در قرآن خداوند متعال با وصف «شدید العقاب» یاد شده است، یكبار خداوند با وصف «ذوعقاب» یاد شده است.(۱۴)
د ) یكبار خداوند با وصف «شدید العتاب»(۱۵) یاد شده است.
هـ ) دوبار در قرآن «سریع العقاب» اسم ذات مقدس ربوبی قرار گرفته است. (۱۶)
جمع بین این دو نوع صفت همان میشود كه در دعای افتتاح آمده است: «وایقنت انك انت ارحم الراحمین فی موضع العفو و الرحمهٔ و اشدّ المعاقبین فی موضع النكال و النقمهٔ».
و یقین دارم كه حضرتت در جای عفو و رحمت مهربانترین مهربانان هستی و آنجا كه جای عقاب و مجازات باشد شدیدترین عقاب كنندگانی. این وصف بیتردید خداوند است.
امامان ما نیز بیشترین سهم را از این وصف ذات مقدس ربوبی تحصیل كرده جای مهر، دنیای مهر و محبت اند و جای خشم و غضب، كانون آن هستند و در هر دو قرب خدای را میبینند.
● مهر امامان علیهمالسلام
امامان علیهم السلام متخلق به اخلاق الهیاند، آنجا كه جای مهر است «رحماء بینهم» هستند. «اذلهٔ علی المؤمنین» هستند. شاهد این سخن دنیای مهر ورزیهای امامان علیهمالسلام حتی نسبت به دشمنان ناآگاه است كه نمونههای فراوان آنرا شیفتگان خاندان عصمت و طهارت بارها و بارها شنیدهاند، از گذشت امام حسن(ع) از شامی فریب خورده كه به حضرت دشنام داد، از گذشت امام كاظم (ع) از دشنام دهندهاش و...و... در زندگی هر امامی كه وارد میشویم فصلی از مهر ورزیهای آنها داریم در تمامی عرصهها با مردم، با خانواده، با دوستان، با دشمنان و... و... بیان تمامی مصادیق در این عرصه نیازمند به تألیف كتابی مبسوط است، در اینجا اكتفاء میكنیم به بیان نمونهای از ابوالائمه(ع) حضرت امیرمؤمنان علی(ع):
از سوئی امیرمؤمنان را در قلّه رأفت و مهر به بندگان خدا میدانیم تا آنجا كه پیامبر اكرم(ص) مهر مولی علی(ع) را به رعیت از ویژگیهای منحصر به فرد مولی میداند.
قال رسول اللّه (ص) لعلی و ضرب بین كتفیه یا علی لك سبع خصال لایحاجّك فیهن احد یوم القیامهٔ انت اول المؤمنین باللّه ایماناً و او فاهم بعهد اللّه و اقومهم بامراللّه و ارأفهم بالرّعیته و اقسمهم بالسویهٔ و اعلمهم بالقضیه و اعظمهم مزیهٔ یوم القیامهٔ».(۱۷)
پیامبر اكرم(ص) در حالی دست مباركش بر شانه علی(ع) بود فرمود: برای حضرتت هفت ویژگی است كه در روز قیامت هیچكس در آنها با تو مخاصمه نخواهد كرد:
۱) تو اولین مؤمن (در ایمان آوردن) به خدائی.
۲) با وفاترین آنان به پیمان خدائی.
۳) بر پادارترین آنان نسبت به دستورهای خدائی.
۴) مهربانترین آنان به شهروندانی.
۵ ) به تساوی تقسیم كنندهترین آنانی.
۶) و داناترین آنان در عرصه قضاوت در این عرصهای.
۷) و در نهایت پر مزیتترین آنانی.
در كتاب كافی آمده است كه: روزی كه امیرمؤمنان علی(ع) به شهادت رسید مدینه از صدای گریه به لرزه آمده و مردم مثل روز وفات پیامبر(ص) مدهوش شدند، مردی گریان و شتابان و «انا لله و انا الیه راجعون» گویان آمد در حالی كه میگفت:... كنت للمؤمنین ابا رحیما اذ صاروا اعلیك عیالاً فحملت اثقال ما عنه ضعفوا و حفظت ما اضاعوا و رعیت ما اهملوا و شمّرت اذا اجتمعوا و علوت اذهلعوا و صبرت اذ اسرعوا...(۱۸) برای مؤمنان پدری مهربان بودی و آنان در كفالت تو بودند باری كه دیگران از برداشتن آن ناتوان بودند تو بر دوش كشیدی و آنچه راتباه كردند تو نگه داشتی و آنچه را واگذاشتند تو به آن پرداختی وقتی فراهم گشتند تو آستین بالا زدی و آنگاه كه بیتاب شدند تو والا شدی و تو صبوری پیشه كردی آنگاه كه آنان شتاب كردند...
این ویژگی برجسته حضرت، ورد زبان خاص و عام بود.
از زمانی كه در بستر شهادت قرار گرفت و ابن ملجم دستگیر شد سفارشهای فراوانی حضرت به خوشرفتاری با ابن ملجم داشت پیوسته میفرمود: «اطیبوا طعامه و الینوا فراشه»(۱۹) غذای پاكیزه به او داده و بسترش را نرم قرار دهید. در نقلی دیگر آمده فرمود: «اطعموه من طعامی و اسقوه من شرابی»(۲۰) هر خوردنی و نوشیدنی كه به من میدهید همان را به ابن ملجم دهید. فرمود ابن ملجم را «مثله» (مثله یعنی قطع اعضاء، بریدن گوش و...) نكنید و...(۲۱)
اگر بخواهیم جلوههای مهر مولی را قلمی كنیم مطمئناً در حد یك كتاب قطور است نه در حد یك مقاله!!
● قهر امامان
همان طور كه مهر بجا فضیلت است، قهر بجا نیز فضیلت است مؤمن این دو را با هم دارد زیرا خدایش این چنین است نباید تفسیر یك جانبه و یكسونگرانه از اسلام داشت هم باید مهر اسلام را دید و هم قهر آنرا.
امامان ، سلام اللّه علیهم اجمعین آنجا كه جای قهر بود تجلّی قهر خداوند بودند به عنوان نمونه: همان امیرمؤمنانی كه جلوهای از مهر حضرت را دیدیم، آنجا كه جای قهر قاطعیت در اجرای حكم الهی بود قاطعترین بود. تا جائی كه از فصول تردیدناپذیر در سیره حضرت همین ویژگی است و مؤلفان سیره مولی در بابی تحت عنوان «باب تنمره فی ذات اللّه »(۲۲) به بیان جلوه هائی از قاطعیت مولی پرداختهاند. در نگاه مولا علی(ع) بالاترین ملاحظات احراز رضایت خداوند بود و بس و هیچ چیز را بالاتر از این نمیدید. نجاشی شاعر امیر مؤمنان علی(ع) بوده در مدح حضرت شعر میسرود.
به هنگامی كه گزارش داده شد كه نجاشی در كوفه شراب نوشیده و گزارش هم واقعیت داشت امیر مؤمنان حد شر خمر را (۸۰ تازیانه) بر او جاری كرد او هم ناراحت و خشمگین گشت و به معاویه پیوست و علیه مولی شعر سرود، در این جریان همراهان مولی از قبیله یمانی(قبیله نجاشی) گلهمند شده گله خود را از طریق طارق بن عبداللّه نهدی به حضرت منتقل كردند حضرت در پاسخ فرمود: او هم فردی از مسلمانان بود كه مرتكب حرام شده بود و ما حد خدا را بر او جاری كردیم...(۲۳)
این یعنی قاطعیت و كنار گذاشتن ملاحظات بیجا در اجرای حكم خداوند!
«قنبر» این یار باوفای مولی علی(ع) از سوی مولی(ع) مأمور اجرای حد بر مجرمی شد، قنبر اشتباهاً سه تازیانه بیشتر زد، مولا از قنبر برای مرد تازیانه خورده سه تازیانه قصاص گرفت.(۲۴)
و به هنگامی كه برخی همراهان مولا این قاطعیتها را تحمل نكرده و از حضرت نزد پیامبر(ص) شكایت كردند، حضرت فرمود:
«ارفعوا السنتكم عن علی بن ابی طالب فانه خشن فی ذات اللّه عزوجل غیر مداهن فی دینه»(۲۵) زبانتان را از ایراد به علی(ع) بردارید كه او در مورد اجرای مقررات خداوند سخت گیر است و در دینش سازشكار نیست.
او از آغاز بااین شرط حكومت را پذیرفت كه در عرصه حكومت فقط به تكلیف و وظیفهاش عمل كرده و كاری به سرزنشها و ملامتهای نابجا نخواهد داشت:
«واعلموا انی ان اجبتكم ركبت بكم ما اعلم و لم اصنع الی قول القائل و عتب العاتب».(۲۶)
بدانید اگر خواسته شما را اجابت كنم شما را آنگونه كه میدانم راه برم و به سخن سخن سرایان و سرزنش سرزنش كنندگان گوش فرا ندهم.
و به حق حضرت چنین عمل كرد و هزینههای سخت آنرا هم به جان خرید و سرانجام در همین مسیر به فیض شهادت نائل آمد.
از مصادیق بارز آیه شریفه: «یجاهدون فی سبیل اللّه و لایخافون لومهٔ لائم»(۲۷) درراه خدا جهاد میكنند و از سرزنش ملامت كنندگان نمیهراسند.
نیز مصداق این آیه شریفه است:
«الّذین یبلغون رسالات اللّه و یخشونه و لایخشون احداً الا اللّه...»(۲۸) آنها كه وظایف الهی خود را انجام داده فقط از او خشیت دارند و جز او از كسی دیگر حساب نبرده و هراس به خود راه نمیدهند همان امام مهربانی كه حتی در بستر بیماری هم به فكر رفاه دشمن است وقتی وظیفه احساس كند كه باید برای دفاع از دین خدا قاطعانه در میدان جنگ به دفع دشمن بپردازد چنین رفتار میكند كه راوی میگوید:
در لیلهٔ الهریر(شبی كه امیر مؤمنان علی(ع) در صفین تا صبح جنگید) در پی حضرت بودم دیدم حضرت قهرمانانه میرزمد دشمن را مثل برگ پائیزی بر زمین می ریزد و با كشتن هر فرد با صدای بلند تكبیر میگوید حضرت آن شب ۵۲۳ تكبیر گفت در برابر هر دشمن از پای افتاده یك تكبیر!!(۲۹)
در برخورد با خوارج در تاریخ آمده ابتدا آنها ۲۰۰۰۰ نفر بودند پس از نصایح فراوان مولی علی(ع) بسیاری از آنها متنبه شده دست از تقابل و تعارض با مولا برداشتند.
ولی طبق نقل طبری ۲۸۰۰ نفر،(۳۰) و طبق نقل ابن اثیر ۱۸۰۰ نفر،(۳۱) بر لجاجت خود اصرار ورزیدند حضرت برای آخرین بار اتمام حجت كرد و آماده نبرد شد و به یارانش دستور فرمود كه تا آنان نبرد را آغاز نكردهاند شما آغاز كننده نباشید سرانجام آنان جنگ را شروع كردند، یاران امام با یورشی برق آسا لشگر خوارج را درهم كوبیدند و همه خوارج را به خاك افكندند، در این نبرد همه خوارج از پا درآمدند و تنها نه تن از آنان جان سالم از معركه بیرون بردند.(۳۲)
آری امیرمؤمنان(ع) را در این آئینه باید دید، در آئینه تجلّی صفات الهی!!
آنجا كه جای رحم است او دنیای رحم و مهربانی است و آنجا كه جای اعمال قاطعیت است قاطعترین است و نمونه هائی كه آوردیم قطرهای از دریای مواردی است كه در سیره حضرت امیرمؤمنان علی(ع) در تاریخ ذكر شده است.
آری بحق مولی «جامع الاضداد» است، جامع الاضدادی كه محورش توحید است.
جمعت فی صفاتك الاضداد و لهذا عزّت لك الانداد(۳۳)
یعنی در صفاتت اضداد جمع شدهاند از این جهت است كه همانند و مشابهت بسیار اندك است.
این تنها یك نمونه از مثل اعلای الهی بود، همه امامان سلام اللّه علیهم اجمعین از این خصیصه برخوردارند كه متخلق به اخلاق الهی بوده و مثل اعلای فضائل و كمالات بوده و هستند.
حجهٔالاسلام و المسلمین سید احمد خاتمی
پینوشتها:
۱. لسان العرب ج ۱۱، ص ۶۱۱ و ۶۱۲ «كلمه مثل».
۲. سوره آل عمران ، آیه ۴۹.
۳. توحید صدوق، ص ۱۹۴، ح ۸.
۴. تحف العقول، ص ۴۴۲.
۵. توحید صدوق، ص ۲۰۲ ؛ لوامع البینات، ص ۱۵۲ تا ۱۷۲.
۶. سوره فاطر، آیه ۳۲.
۷. سوره احزاب، آیه ۷۲.
۸. سوره زمر، آیه ۵۳.
۹. سوره اعراف، آیه ۵۵.
۱۰. سوره مدثر، آیه ۵۶.
۱۱. سوره رعد، آیه ۶ ؛ سوره فصلت، آیه ۴۳.
۱۲. سوره هود، آیه ۹۰. سوره بروج، آیه ۱۳ و ۱۴.
۱۳. سوره آل عمران ،آیه ۴ ـ سوره مائده، آیه ۹۵ ـ سوره ابراهیم، آیه ۴۷ ـ سوره زمر، آیه ۳۷.
۱۴. سوره فصلت، آیه ۴۳.
۱۵. سوره بقره، آیه ۱۶۵.
۱۶. سوره انعام، آیه ۱۶۵ ـ سوره اعراف، آیه ۱۶۷.
۱۷. حلیهٔ الاولیاء، ج ۱، ص ۶۶، مناقب خوارزمی، ص ۵۰، خصال صدوق، ص ۳۳۷ ـ موسوعهٔ الامام علی بن ابیطالب، ج۸، ۱۷۲.
۱۸. كافی، ج ۱، ص ۴۵۴.
۱۹. الامامهٔ و السیاسهٔ، ج ۱، ص ۱۸۱.
۲۰. مناقب ابن شهرآشوب، ج ۳، ص ۲۹۲.
۲۱. نهج البلاغه، نامه ۴۷.
۲۲. بحار الانوار، ج ۴۱، ص ۸ تا ۱۱.
۲۳. الغارات ج ۲، ص ۵۳۳؛ مناقب ج ۲، ص ۱۴۷ ؛ موسوعهٔ الامام علی بن ابی طالب، ج ۴، ص ۱۳۱.
۲۴. الكافی، ج ۷، ص ۲۶.
۲۵. ارشاد مفید، ج ۱، ص ۱۷۳ ؛ بحار، ج ۲۱، ص ۳۸۵، موسوعهٔ الامام علی بن ابی طالب، ج ۴، ص ۱۳۱.
۲۶. نهج البلاغه، خطبه ۹۲.
۲۷. سوره مائده، آیه ۵۴.
۲۸. سوره احزاب ، آیه ۳۹.
۲۹. شرح نهج البلاغه ملاحبیب اللّه خویی، ج ۴، ص ۹۳.
۳۰. تاریخ طبری، ج ۴، ص ۶۴.
۳۱. كامل ابن اثیر، ج ۳، ص ۳۴۱.
۳۲. در این باره ر.ك در سایه سار حكمت علوی، ص ۶۳، ۷۳ به قلم اینجانب.
۳۳. شعر از صفی الدّین حلّی.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست