سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

فشارهای اجتماعی و اختلافات خانوادگی


فشارهای اجتماعی و اختلافات خانوادگی

«زیگموند فروید» زمانی به شاگردش «اریک اریکسون» گفت: عشق ورزیدن و کارکردن ظرفیت‌های دوقلویی هستند که علامت بلوغ کامل‌اند.
اگر اینچنین باشد پس بلوغ و کمال باید یکی از ایستگاه‌های …

«زیگموند فروید» زمانی به شاگردش «اریک اریکسون» گفت: عشق ورزیدن و کارکردن ظرفیت‌های دوقلویی هستند که علامت بلوغ کامل‌اند.

اگر اینچنین باشد پس بلوغ و کمال باید یکی از ایستگاه‌های خطرناک راه زندگی باشد و تمایلات جاری در ازدواج و طلاق، هوشمندی احساسی را ظریف‌تر و حساس‌تر از همیشه مطرح می‌کنند. امروزه طلاق دارای سیر صعودی خطرناکی است که این صعود خطرناک به تازه ازدواج‌کرده‌ها سرایت کرده است. این سرایت را می‌توان در ارقام طلاق زوج‌هایی که در سال‌های پیش با هم ازدواج کرده و اکنون از هم جدا شده‌اند، مشاهده کرد.

نمونه تحقیق را از ازدواج‌هایی در آمریکا که از سال ۱۸۹۰ رخ داده شروع می‌کنیم. در این سال تقریبا ۱۰درصد ازدواج‌ها منجر به طلاق شده است. این رقم برای آنهایی که در سال ۱۹۲۰ ازدواج کرده‌اند حدود ۱۸درصد و برای زوج‌های سال ۱۹۵۰، ۳۰درصد است. زوج‌های سال ۱۹۷۰ شانس طلاقشان ۵۰-۵۰ بود و برای زوج‌هایی که در سال ۱۹۹۰ زندگی‌شان را شروع کرده‌اند احتمال اینکه آن ازدواج به طلاق بینجامد تقریبا به رقم گیج‌کننده ۶۷درصد رسیده است.

اگر این تخمین را تداوم دهیم فقط ۳نمونه از هر ۱۰ازدواجی که این روزها صورت می‌گیرد، پایدار خواهد ماند.می‌توان این بحث را پیش کشید که بیشتر این سیر صعودی طلاق در نتیجه سایش پیوسته و منظم فشارهای اجتماعی است.

اگر قرار است یگانگی زن و شوهری حفظ شود، نیروهای عاطفی بین آنها نقشی به مراتب حساس‌تر به عهده دارند. شاید بزرگ‌ترین گشایشی که در راه ادراک چیزهایی که ازدواج‌ها را استوار نگاه می‌دارند یا آنها را از هم می‌پاشاند، از طریق سنجش بسیار دقیق فیزیولوژیک به عمل آمده باشد که تعقیب لحظه به لحظه تفاوت‌های احساسی در روابط یک زوج را ممکن می‌سازد.

این مقیاس‌های فیزیولوژیکی که نیروهای احساسی را در معرض دید قرار می‌دهند یا رابطه را پایدار می‌سازند یا آن را از بین می‌برند.