شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ناتورالیسم انتزاعی شب های درکه


ناتورالیسم انتزاعی شب های درکه

به بهانه نمایشگاه بهراد امین سلماسی و شاگردانش در گالری نیکزاد

«ناتورالیسم انتزاعی» تنها واژه یی است که می توان به نمایشگاه آثار هنری «بهراد امین سلماسی» و شاگردان او که در گالری نیکزاد برپا شد، اطلاق کرد. «فراطبیعت پردازی» موجود در آثار این هنرمندان، اصطلاح «ناتورالیسم انتزاعی» را همگام با جنبش های انتزاعی موجود در هنر معاصر مطرح می کند.

بهراد امین سلماسی در این نمایشگاه با اثری تحت عنوان «شب های درکه»، باز هم حضور خود را به عنوان نقاش، و نه تصویرساز، اعلام داشته است. او که عمدتاً شب های تهران را از پنجره نیمه باز کارگاه درکه اش می نگرد، این مجموعه آثار را با موضوع شب، بیانگر شبی زیبا و ناآرام، شبی با روشنایی پنهان ماه، آسمانی پرستاره و چناری در مرکز توجه تصویر کرده است.

شب آرام هنرمند با خطوطی شلاقی و فرم ساز، ساختاری ملتهب را تداعی می کند. خطوط، آزاد و غیرواقع نمایانه اند، مخاطب را بیشتر به یاد تصویرسازی های کتاب های کودکان سوق می دهد. خطوط شدیداً ساده، ولی اکسپرسیونیستی اند. حرکت ناشی از خطوط انرژی دار، به همراه زمینه آبی تیره، و همچنین کنش رنگ های گرم بر زمینه یی سرد و تیره، التهاب را تداعی می کند؛ جنبشی در نهان شبی سرد و به ظاهر آرام. در این مجموعه شبی را به نظاره می نشینیم متفاوت با شب های دیگر، بدون حضور همیشگی ماه، ماهی پنهان که آثار وجودی اش کم کم از پس کوه ها عیان می شود.

هنگام بازدید از نمایشگاه های گروهی هنرمندان، (عمدتاً نمایشگاه های استاد به همراه هنرجویان) به طور معمول به یک تکرار ناشی از نظارت و حضور همیشگی استاد در جای جای آثار برمی خوریم، که این تکرار غالباً آزاردهنده است و ذهن مخاطب را متوقف می کند. وجه تمایز این نمایشگاه با دیگر نمایشگاه هایی از این دست، در اینجا است. گرایشات فکری و ذهنی کاملاً شخصی هنرمندان، که حضور گرم و پویای بهراد را در کنار خود همواره احساس می کرده اند، ایده های شخصی شده این مجموعه را با بیانی آزاد که از نهان بی پروای هنرمند ناشی می شود، در پی داشته است.

«مریم شیخ زین الدین» که در نمایشگاه پیشین خود پیکرنگاری هایی با هویت سرشار زنانه را تجربه کرده بود، پس از خویش نگاری های خودشناسانه اش در این مرحله، گرایشات سرشار انتزاعی را در قالب رنگ بازی های شادمانه تجربه کرده است؛ رنگ بازی هایی که بیشتر ناشی از حس کنجکاوی نقاش در برخورد شادمانه با رنگ های پرفروغ است. در دوره یی که هنرمندان در سراسر دنیا، در نهایت تلاش جهت نمایاندن فرم های سازنده در آثارشان، برای برقراری ارتباطی هرچند عمیق تر با مخاطبان خود هستند، خانم شیخ در حال ایجاد ارتباطی شاد و رنگی شده انتزاعی است. در عرصه یی که کاربرد فرم های ملموس همچون صفحات led و مدیا های هر چه ملموس تر با حواس پنجگانه جهت برقراری رابطه یی سریع تر و ساده تر با مخاطب در دنیای هنر جدید مطرح می شود، به کاربرد رنگ به تنهایی، به عنوان مدیای قابل ارتباط با مخاطب، اندکی ساده اندیشی در نگرش به ایجاد ارتباط سازنده با مخاطب سخت گزین امروزین را می نمایاند.

نگاه گاه چندلتی به طبیعت محکوم شده به انتزاع رنگی، آثار خانم شیخ را به فرم گریزی هایی از باغ های خیالی باران زده پر از گل تشبیه می کند؛ طبیعت گرایی که در آغاز طبیعت گرایانه تر و سپس انتزاعی تر از پیش به نظاره گذاشته شده است. قدم زدن در میان باغ هایی پرگل که برکه هایی پر از آبرنگ را در میان دارند، شعفی کودکانه، ناشی از فضای آثار مریم شیخ زین الدین را تداعی می کنند، فضایی شاد و متفکرانه.

«فرشته فرمانی» که در تجربه های پیشین، با عکاسی از طبیعت و انتخاب زوایای دید منحصر به فرد و همچنین ظرافت تذهیب گونه، سعی در بیانی ناتورالیستی داشت، در نگرش تازه خود به طبیعت پیرامون، رنگ را محور قرار داده و سعی در نمایش جنبش رنگ های گرم در قالب اکسپرسیونیست انتزاعی طبیعت نگار ایرانی کرده است. ویژگی عمده در آثار او، نگریستن به طبیعت از نظرگاهی متفاوت است. نگاه به طبیعت، از پس شیشه یی باران زده یا هوایی مه آلود، رویکردی متفاوت به طبیعت انتزاع شده پیرامون خود را نشان می دهد. نگاهی تنها رنگی و خالی از هرگونه فرم، نگاهی عاری از هرگونه هویت قابل شناسایی، نگاهی تنها سرشار از رنگ دوانی های شاد.

گزینه رنگی فرمانی سبز ها، آبی ها و قرمزهایی است که با هویتی مستقل تصویر شده اند. هر رنگ با اقتدار، حضور خود را با تاکید بر فقدان هرگونه فرمی در پهنه اثر بیشتر می نمایاند.

تنها در پنج لتی های خانم فرمانی است که می شود نقصان فرمی را در تعدد لت های رنگی کنار هم چیده شده، نادیده انگاشت، چلیپاهایی که در مرکز به تمرکز مدور قرمز یا آبی منتهی می شود. طبیعت گرایی پررنگ و لعاب انتزاعی خانم فرمانی او را از حصار انتزاع گرایی صرف، به سرگردانی طبیعت نگاری نزدیک تر می کند.

مرجان یزدیان دیگر نقاش این گروه، نگاهی فرمی تر به فضاهای نقاشی شده خود دارد. تجربه آموزی های او در قالب رنگ آمیزی هایی با پس زمینه های آبی و عناصر سبز رنگ در پیش زمینه، سرگردانی میان مفهوم سوررئالیستی تابلوها و طبیعت گرایی انتزاعی از نو ایرانی شده آن را بیشتر می گرداند. رنگ های کودکانه و درخشان در پهنه تابلوها گسترده شده اند. پیکره های درخت گونه مهم ترین نقش را در بیان تصویری برعهده دارند، کمتر می توان جنسیت و هویتی خاص را برای پیکره های او در نظر گرفت. هدف او بیشتر نمایاندن ماهیت انسانی در تقابل با طبیعت است؛ نمایش حضور پرهیاهوی انسان در پهنه طبیعت آرام، پررمز و راز و پیچان.

پراکندگی نور در پهنای تابلوهای خانم یزدیان، نگاه محافظه کارانه نگارگران قرون گذشته را به یاد می آورد. در آثار او فرم، همه چیز است، او کاربست فرم را در آثارش بر سایر عناصر ترجیح داده است؛ فرم هایی ساکت، جمود بسته و سمبلیک.

نقاش تقابل دائم و ظاهری انسان و طبیعت، رابطه یی دوسویه میان دو ماهیت اساسی جهان خلقت در قالب درهم تنیدگی انسان ها و درختان (به عنوان نمایندگان قامت برافراشته طبیعت در آثار نقاشان) را توسط خطوط محیطی پرقدرت و فرم نما به نمایش می گذارد فرم هایی ساده و آنقدر ساده که خام دستانه به نظر می رسند. او با نمایش پیکره های در خود پیچیده، همچون پیکره های مدفون شده در دل صخره های سلطان محمد نگارگر مکتب صفوی، سعی در نمایش تلاش بی ثمر انسان در تقلای دائمی رستن از طبیعت دارد. انسانی که طی عبور از طبیعت در زندگی کوتاه خود، نهایتاً بخشی از طبیعت می شود؛ انسان هایی به شمایل درختان.

مرجان یزدیان در ابتدای راهی پرفراز و نشیب و هنرمندانه قرار دارد، تا خود را به عنوان هنرمندی مفهوم نگار معرفی کند، نگرش عمیق تر فرمی و ساختاری به طبیعت شاید بتوانند او را در این راه یاری گردانند.

در مجموع هنرمندان این مکتب، با گرایشات بیشتر « ناتورالیستی» خود، تداعی گر نوعی «فراطبیعت پردازی» اند. بهراد و هنرجویانش با همه طبیعت پردازی شان، گریزی شدیداً انتزاعی و اکسپرسیونیستی را از واقعیت ناتورالیستی عرضه می دارند، آنها در این نمایشگاه، جرقه های شکل گیری اتفاقی متفاوت را در عرصه طبیعت پردازی نوین به مخاطب معرفی می کنند.

مهدی خانکه

کارشناس ارشد پژوهش هنر و مدرس دانشگاه



همچنین مشاهده کنید