سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

خشت و آیینه


خشت و آیینه

آینده بینی شیخ فضل الله و مخالفت با مشروطه غربی

شیخ شهید فضل الله نوری از سوی برخی از مغرضین به دفاع از استبداد و مخالفت با مقید ساختن لجام افسار گسیخته حکومت قاجار متهم شده و می‏‏شود. در این مقال به اختصار به تشریح دیدگاه شیخ فضل الله نوری پرداخته خواهد شد تا مشخص گردد که دیدگاه واقعی شیخ در مورد مشروطیت و حکومت استبدادی بر چه مبنایی قرار داشته است.

آنچه در خصوص شیخ فضل الله نوری واضح و مبرهن است این است که شیخ و یارانش از موضع دفاع از استبداد که در قالب حکومت قاجاریه و سلطنت محمدعلی شاه تبلور یافته بود مواضع خود را مطرح نمی کردند چرا که علمای مشروعه طلب و در رأس آنها شیخ فضل الله نوری با مظالم قاجار ها بیگانه نبوده و به خوبی بر معایب حکومت استبدادی واقف بودند. چنان که شیخ فضل الله خود از مهاجرین کبری و مبارزین ضد استبدادی بود و سابقه روشن وی از نهضت تنباکو تا نهضت مشروطیت بر همگان آشکار بود.

واقعیت این است که شیخ فضل الله نوری از همان ابتدا با مشروطیت به مفهوم اروپایی آن مخالف بود. این موضع شیخ در نامه ای به تاریخ دی ماه ۱۲۸۵ هـ.ش مطابق با ذی القعده ۱۳۲۴ هـ.ق که خطاب به آقا نجفی از علمای بزرگ اصفهان نگاشته شده آمده است. شیخ در این نامه تلقی خود از مشروطیت را صراحتاً بیان نموده و مخالفت خود را با مشروطیت به مفهوم غربی آن آشکارا بیان کرد. ‏

شیخ با توجه به شناخت عمیقی که از وضعیت جامعه ایران در آن روزگار داشت به خوبی استنباط می نمود که مشروطه غربی در ایران کارا نیست. وی در مقابل مشروطه خواهان غربگرا و سکولار اظهار می داشت که جامعه ایران تفاوت های عمیق و بنیادینی با جوامع غربی دارد لذا نمی توان غذای مشروطه غرب را در ظرف جامعه ایران ریخت و به خورد مردم داد. شیخ فضل الله نوری از جمله تفاوت های ماهوی و اساسی ایران با کشور های اروپایی را وجود ادیان مختلف عنوان می کرد و عنوان می نمود که "به ایجاد این (آزادی) می‌شوم [نامبارک] به سبب اظهار عقاید و اعمال اهالی این فرق مختلفه و اظهار عناد آنها قهراً چنان هرج و مرج عظیمی در بلدان ما ظاهر خواهد شد که احدی مالک جان و مال و عز و عرض خود نباشد و آنی هیچ کس در خانه خود آسوده خاطر نخواهد ماند."‏

شیخ فضل الله نوری در جهت اجرای قانون اساسی تلاش می کرد و منظور وی از آن، اجرای احکام الهی بود. در این باره به صراحت اظهار داشته است که" اگر منظور از تأسیس مجلس، اصلاحات دولتی و مملکتی است، علما با آن مشکلی ندارند، لیکن اگر بنا باشد قانون اساسی فرانسه ترجمه گردد، باید برای حفظ اسلام ترتیباتی اندیشیده شود و این امر هم از طریق حضور علما در مجلس میسر است."‏

آنچه شیخ در خشت خام می دید رویتش برای مخالفین وی در آیینه مقدور نبود چرا که شیخ به جوهر مشروطه در غرب وقوف داشت و از آنجایی که آن را منافی دینداری می دانست، نمی توانست تلقی های ساده انگارانه از آن را حتی از منظر برخی دینداران پذیرا باشد. نمونه این آینده بینی شیخ را در عدم اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی که به همت شیخ در قانون اساسی گنجانده شد و یکی از منازعات اصلی شیخ و مخالفینش بر سر آن واقع شده بود، می توان دید.

آن گونه که تحولات بعدی نشان داد هیچ گاه اصل دوم متمم قانون اساسی آن گونه که مد نظر شیخ بود و نص صریح قانون اساسی بر آن اشعار داشت، اجرا نگردید و رفته رفته به بوته فراموشی سپرده شد و کار به جایی رسید که پس از مدتی حق قانونی و مسلمی که در قانون اساسی به صراحت بیان شده بود تبدیل به یکی از مهم ترین خواسته های برخی از مخالفین حکومت استبدادی گردید.

مصطفی محققی