جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

منابع نفتی دریای خزر و امنیت اقتصادی جمهوری اسلامی ایران


منابع نفتی دریای خزر و امنیت اقتصادی جمهوری اسلامی ایران

در این نوشتار, مؤلف ضمن اشاره به این واقعیت که آمار مربوط به توان تولید نفت در کشورهای این منطقه غیر واقعی بوده و مطابق با استانداردهای علمی نمی باشد از سطح واقعی توان تولید نفت سخنی گفته است و این که این میزان از تولید علی القاعده نمی تواند تأثیر چندانی بر روی نیازجهانی داشته باشد

در این نوشتار، مؤلف ضمن اشاره به این واقعیت که آمار مربوط به توان تولید نفت در کشورهای این منطقه غیر واقعی بوده و مطابق با استانداردهای علمی نمی باشد؛ از سطح واقعی توان تولید نفت سخنی گفته است و این که این میزان از تولید علی القاعده نمی تواند تأثیر چندانی بر روی نیازجهانی داشته باشد. افزون براین، پایین بودن میزان نفت قابل استخراج از یک جهت دیگر، معادلات منطقه ای را دستخوش تغییر و تحول می‌‍سازد، که ناظر برهزینه های اقتصادی مربوط به طراحی بهترین راه‌ها برای انتـقال نفـت ایـن منطقه می باشد.

مؤلف ضمن بررسی راه‌های مختلفی که در این باره تاکنون پیشنهاد شده به ارزیابی اقتصادی هر یک همت گمارده و در نهایت مزایای اقتصادی راه ایران را برشمرده است؛ البته به شرطی که طرح ایران نه ناظر بر«انتقال» نفت خام بلکه خرید آن باشد. افزون بر این، دو موضوع مهم دیگر در حوزه دریای خزر وجود دارد که می طلبد همچون مقوله نفت مورد تأمل قرار گیرد:

اول توان تولید گاز در منطقه است که ارزش اقتصادی به مراتب بیشتری دارد و دیگر بحث مهم رژیم حقوق دریای خزر است که متأسفانه تاکنون اقدام موثری در سامان دهی آن نشده است. نتیجه آن که امنیت اقتصادی ایران در گرو پرداختن به سه موضوع رژیم حقوقی، گاز و نفت در این منطقه است که به ترتیب از اولویت یک تا سه برای ما برخوردار هستند.

الف ـ قابلیت‌ها

اگر ما جدول رزرو کشورها را در نظر بگیریم، که راجع به آن خیلی هم بحث شده است، از زمان فروپاشی شوروی، همه صحبت از ۲۰۰ میلیارد بشکه نفت در این منطقه می کردند. اکنون ثابت شده این رقمها اصلاًحقیقت ندارد و رقم بسیار معتدل تر از اینهاست. آذربایجان و قزاقستان و ترکمنستان می کوشیدند تا جایی که ممکن است سهم خود را بیشتر جلوه بدهند تا بتوانند سرمایه گذاریهای بیشتری جذب کنند. از طرف دیگر استناد به ارقام در مورد حجم مواد خام بطور کلی غلط است. ذخایر را ـ همان طوری که شرکت BP می گویدـ باید با شرایط اقتصادی و قیمت نفت منطبق کرد و به صورت خام معنی ندارد. به عبارت دیگر، حجم طبیعی موجود، در بحث حاضر چندان مطرح نیست بلکه رقمی که از ملاحظه ارزش اقتصادی نفت در سطح جهانی برای استخراج به دست می آید مهم است؛ مثلاً ممکن است علی رغم توان بالقوه استخراج ۲۰ میلیارد بشکه، اما با توجه به قیمت نفت استخراج بیش از ۲ میلیارد اصلاًمقرون به صرفه نباشد. در این جا رقم دوم مدنظر است. از این رقم به recal over reserve یاد می شود، یعنی چیزی که قابلیت استخراج دارد. مطابق میانگین برآوردهایی که من انجام داده ام، آذربایجان چیزی بین ۵ تا ۰۳ میلیارد بشکه قزاقستان چیزی مثلا حدود ۲۰ میلارد بشکه ترکمنستان هم ۲ تا ۳ میلیارد بشکه. جمعاً ۲۷ تا ۳۰ میلیارد بشکه نفت دارند؛ البته پتانسیل ۴۰ تا ۶۰ میلیارد بشکه هم می تواند وجود داشته باشد و لیکن بستگی به افزایش قیمت نفت دارد. نتیجه آن که آذربایجان، کویت نیست، قزاقستان هم عربستان سعودی نیست و خلاصه این که دریای خزر هم خلیج فارس نیست، بلکه نسبت به ذخایر کل، منطقه ای کوچک به حساب می آید؛ مثلاً ما الان سخن از ۳۰ تا ۴۰ میلیارد بشکه می کنیم حال آن که ذخایر نفت ایران بیشتر از ۹۰ میلیارد بشکه است، وضعیت کویت هم به همین ترتیب است. برای عربستان سعودی صحبت از ۲۶۰ میلیارد بشکه است . چنان که ملاحظه شد ، عامل «قیمت» در معادله حاضر بسیار تعیین کننده می باشد. این در حالی است که در حال حاضر هیچ روش قابل اعتمادی برای تعیین و یا تخمین قیمت نفت وجود ندارد. در این زمینه حکایت ما مطابق همان وضعیتی است که معمولاًدر گفتمان رایج متخصصان می آید، آن جا که می‍گویند: وقتی کسی بخواهد پیش بینی دقیقی از قیمت نفت بکند، مثل آن است که یک سند را با بی اطلاعی امضاء کرده باشد.

ب ـ توانایی تولید

وضعیت پتانسیل تولید با پتانسیل موجود از نفت خام بسیار فرق می کند؛ مثلاً اگر قیمت بین ۱۵ – ۱۲ دلار باشد، بسیاری اعتقاد دارند دریای به آن ترتیبی که گفته شد، تولیدی نخواهد داشت؛ علتش هم این است که ۴ یا ۵ دلار خرج تولید هر بشکه نفت و ۴ یا ۵ دلار هم هزینه حمل و نقل نفت است. ۲ دلار هم خرج روزمره تولید است که رقم آن به حدود ۱۱ دلار سرمی‍زند. شرکت‌ها و دولت‌ها هم هر یک سهمی خواهند خواست که در نهایت ۱۲ دلار هزینه قطعی می گردد. در این جا معلوم می گردد که اگر قیمت از آن پایین تر بیاید، احتمال تولید در دریای خزر منتفی می شود. البته سرمایه گذاریها ادامه خواهد داشت ولی در آمدزا نیست. تولید آذربایجان را بین ۷۰۰ هزار تا یک میلیون بشکه در روز، قزاقستان را ۲/۱ میلیون بشکه در روز، ترکمنستان هم چیزی نزدیک ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار بشکه در روز، روی هم حدود ۲ تا ۵/۲ میلیون بشکه در روز پیش بینی کرده اند. از این منطقه می توانیم در سال ۲۰۱۰ بین ۲ تا ۵/۲ میلیون بشکه استخراج داشته باشیم. با قبول این فرض، سهم این منطقه از کل تولید نفت یعنی تولید حدود ۸۵ میلیون بشکه در روز و چیزی نزدیک به ۳ درصد می باشد. این رقم، رقم عمده ای در تولید جهانی نیست. همه این ۵/۲ میلیون هم احتمالاً صادر نمی شود. چون این کشور ها خود کشور هایی در حال توسعه هستند و مقدار زیادی از این نفت را برای مصارف داخلی نیاز دارند. پیش بینی می شود که عملاً ۷۵۰ هزار بشکه را خود تولیدکنندگان باید مصرف کنند. در نتیجه آن چیزی که برای صادرات می ماند شاید ۵/۱ میلیون یا یک میلیون هفتصد و پنجاه هزار بشکه برای صادرات باشد.

مثلاً در مورد ایران، که قسمت جنوبی دریای خزر متعلق به اوست و عمیق تر هم می باشد ما با صرف میلیاردها دلار، ممکن است ۵۰ تا ۷۰ هزار بشکه بتوانیم نفت استخراج کنیم؛ در حالی که شاید دو چاه معمولی ما در جنوب این قدر نفت را استخراج کند. اصلاً عاقلانه نیست که این همه سرمایه و پول را برای این مقدار نفت هزینه کنیم. البته از لحاظ استراتژیک و از لحاظ حضور داشتن در منطقه و جلوگیری از دست اندازی دیگران به مناطق نفتی کشورمان، باید به حوزه شمال هم توجه کرد. در حال حاضر حدود ۱۰۰ تا ۱۲۰ هزار بشکه نفت، از این منطقه استخراج می شود که البته بیشتر در قسمت آذربایجان است. احتمالاً تا سال ۲۰۰۰ هم همین حد حفظ خواهد شد و بعد از سرمایه گذاریهایی که شده، این رقم حتماً ارتقاء خواهد یافت.

ج ـ راههای صدور

برای صادرات نفت از منطقه دریای خزر راههای معدودی وجود دارد که یکی از شمال است و از طریق روسیه. در حال حاضر از باکو تا بندر نوروسیسک خطی وجود دارد که از چچن می‌گذرد؛ این خط را با صرف هزینه ای بالغ بر ۵۰ یا ۶۰ میلیون دلار تعمیر کرده اند و الان حدود ۱۰۰ هزار بشکه نفت را می تواند منتقل بکند. البته اخیراً گرفتاریهایی با چچن رخ داده که امر انتقال متوقف شده است؛ به هر حال ضریب امنیتی این خط بالا نیست.

راه دیگر از طریق گرجستان است که برای ایجاد مقدمات لازم و تعمیرات ضروری مبلغی بالغ بر ۴۰۰ میلیون دلار خرج شده و به احتمال حتی برای آن ۷۰۰ میلیون دلار دیگر باید خرج شود. تمام این هزینه برای آنست که بتوانند حدود ۲۵۰ هزار بشکه نفت را به دریای سیاه منتقل کنند. مشکل دریای سیاه یک چیز دیگر هم می باشد؛ محموله های که به دریای سیاه می‌رسند، در ادامه مسیر باید از تنگه بسفر بگذرد و ترکیه با این کار به خاطر مسایل زیست محیطی مخالف است. البته ترکیه با این کار خود می کوشد که سرمایه گذاریها را متوجه خود بکند؛ ولی به هر حال نفس ادعا نامعقول نیست.

راه شمال از طریق روسیه هم امکان عبور دارد که از طریق قزاقستان نفت را به دریای سیاه می رساند ؛ این هم حدود ۳ میلیارد دلار خرج دارد که در دست اجراست . قرارداد مربوطه بسته شده و کارهای مالی اش هم تا حدودی انجام گرفته است . با اجرای این طرح حدود یک میلیون بشکه نفت را می توان حمل کرد .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.