دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
وقتی دختران از پسران بزرگ ترند
در سالهای اخیر، بهویژه در سنین زیر ۳۰ سال، شاهد ازدواجهایی هستیم که به باور خیلیها، خارج از عرف است، مثلا دختری ۲۶ ساله تصمیم میگیرد با پسری ۲۱ ساله ازدواجکند...
گاهی در مراحل اولیه و با توجه به فشار خانوادهها طرفین از این کار صرفنظر میکنند ولی گاهی هم عروسی سرمیگیرد. برای بررسی معضلات و آسیبهای چنین ازدواجهایی با دکتر بدریالسادات بهرامی، مشاور خانواده و مدرس دانشگاه، گفتوگو کردیم.
▪ خانم دکتر! در سالهای اخیر ازدواج دختران با پسران کوچکتر از خود که معمولا هم خانوادهها و هم جامعه با آن مخالفاند بیشتر شده است. دلیل افزایش چنین ازدواجهایی چیست؟
- معمولا پسر جوانی که نیاز عاطفی به او فشار میآورد ولی هنوز آمادگی تشکیل خانواده و زندگی مستقل ندارد، با مشاهده موفقیت مالی و اجتماعی دختر خانمی که دانشگاه را به پایان رسانده، مشغول کار است، درآمد دارد و نسبت به او ابراز تمایل میکند، سست میشود. خانوادهاش را وادار میکند با ازدواج او موافقت کنند. این اتفاق در سنین بالاتر هم میافتد، مثلا دختری ۳۷ ساله با پسری ۳۳ ساله ازدواج میکند ولی پس از مدتی به زنی سرخورده تبدیل میشود و پایانی تلخ رقم میخورد.
▪ آفت چنین ازدواجهایی چیست؟ چرا اطرافیان مدام تکرار میکنند این اقدام عاقبت خوشی ندارد؟
- چون معمولا وقتی چند سالی از زندگی میگذرد، پسر سروسامان میگیرد و بعد از یافتن شغل خوب و جایگاه اجتماعی مناسب، حس میکند دلایل لازم برای ماندن در این زندگی را ندارد، بنابراین کمکم رابطهاش با همسرش سرد میشود. زن هم حس میکند پلکان ترقی و رشد همسرش بوده و حالا که چند سال از زندگی مشترک گذشته، دیگر از این زندگی خسته شده و او را نمیپسندد. اگر فرزندی هم داشته باشند، شرایط بدتر میشود زیرا بچه به شدت آسیب میبیند. خانمهایی که سن بیشتری دارند، سن و احساسات خود را برای مادر شدن مناسب میدانند و اصرار دارند بچهدار شوند. آقایان هم با وجود اینکه با توجه به سن و سال و احساساتشان، تمایلی به این کار ندارند، میپذیرند. بچههای والدینی که بدون عشق و عاطفه کنار هم زندگی میکنند، صدمه میبینند زیرا پدر و مادرشان اغلب از خانه گریزان هستند.
▪ مرد با تمایل و میل باطنی خود با خانمی که از او بزرگتر است ازدواج میکند پس چرا معمولا برای جدایی پیشقدم میشود؟
- مرد جوان به مرور همسرش را تنها میگذارد چون در مقایسهای درست یا غلط، درمییابد میتوانسته با دختری که ۱۰ یا ۱۵ سال از همسر فعلیاش کوچکتر بوده، ازدواج کند و به خود این حق را میدهد که خانوادهاش را ترک کند. درنهایت زن میماند و انتخاب اشتباهی که چند سال قبل بر آن اصرار داشته و تصمیمی که براساس احساسات و کورکورانه گرفته است. این خانم?ها معمولا قبل از ازدواج معتقدند مخالفانی که تکرار می?کردند «موقعیت تو برای او مهم است نه خودت» یا «او بهخاطر خودت مشتاق به ازدواج نیست» به آنها حسودی کردهاند!
▪ چرا چنین ازدواجهایی این روزها زیاد دیده میشود؟
- چون سن ازدواج بالا رفته و بیشتر پسرهایی که به سن ازدواج میرسند، تمایلی به تشکیل خانواده ندارند. به جز مشکلات اقتصادی، خیلی از مشکلات و معضلات اجتماعی که گریبانگیر جامعه شده، از جمله وجود زنان خیابانی به تجرد ناخواسته دختران و پسران منجر شده است. به علاوه چون این روزها خانمها میتوانند در عرصههای مختلف اجتماعی حضور پیدا کنند، موقعیت و جایگاه خوبی در جامعه بهدست می آورند و با گروههای مختلف سنی هم در تماس قرار میگیرند. این ارتباطها اگر کنترلشده نباشد و مدیریت نشود به بیراهه میرود. در چنین حالتی است که ناگهان چشم باز میکنند و میبینند دل در گروی کسی دارند که از هیچ نظر با آنها سنخیت ندارد و نهتنها از دو دنیای متفاوت هستند، بلکه آقا چند سال هم از آنها کوچکتر است. اگر هم کار به ازدواج نرسد، فکر میکنند احساسات و موقعیت اجتماعیشان، به بازی گرفته شده است.
▪ با این تفاسیر چطور میتوان ازدواج کرد و خوشبخت شد؟ تمام ازدواجهایی که سن عروس در آنها بیشتر از داماد است، پایانی تلخ خواهد داشت؟
- نه، اگر تناسبها و معیارهای بین دختر و پسر در سطح معقولی باشند، ۱ یا ۲ سال بزرگتر بودن عروس خانم و این فاصله سنی معکوس ولی اندک، بحران ایجاد نمیکند اما فاصله سنی معکوس ۶ یا ۷ سال یک زوج واقعا نگرانکننده است. تجربه نشان داده عمر این ازدواجها خیلی زود بهسرمیآید و پس از چند سال زندگی مشترک، با خانمهای سرخوردهای مواجه میشویم که باوجود آن شور و شوق اولیه برای به دست آوردن همسری جوانتر از دیگر همسالانشان، احساس شکست و ندامت میکنند.
▪ چطور باید تناسب در ازدواج را سنجید؟ چه معیارهایی باید بیشتر موردتوجه قرار بگیرند؟
- درحقیقت چارچوبهای اولیه لازم برای تشکیل زندگی مشترک باید وجود داشته باشد تا ما از نظر علمی یک زوج جوان را تشویق کنیم با هم ازدواج کنند. بعد از آن می گوییم که این ازدواج موفق خواهد بود یا نه. اگر این تناسبها در دوره آشنایی اولیه سنجیده نشوند و دختر و پسر آنقدر براساس عواطف پیش بروند که توصیههای منطقی بزرگترها یا کارشناسان را نپذیرند، صددرصد میتوان گفت زندگی مشترک موفقی نخواهند داشت. به مرور زمان، این عدم تناسبها واضحتر میشود و آنها را آزار میدهد. دانستن اینکه تربیت، شیوه رشد و تکامل، محیط تربیتی و فرهنگ خانواده طرف مقابل چگونه است، واقعا مهم است. افراد علاوه بر صفات شخصیتی و رفتاری که از والدین خود به ارث میبرند، باتوجه به محیطی که در آن پرورش یافتهاند، رفتارهایی نهفته در وجود خود دارند که در شرایط خاص بروز پیدا میکند. شما باید از نظر خانوادگی با همسرتان تناسب داشته باشید تا بتوانید او را درک کنید. فرض کنید در خانواده مرد، مردسالاری حاکم بوده و با این طرز فکر بزرگ شده و در خانه خانم فرهنگی کاملا مخالف این نگرش وجود داشته است. آیا حرفها و باورهای آقا که از کودکی با وجودش عجین شده به نظر خانم مضحک نمیرسد؟ چگونه میتوان اصل باورهای همسر را قبول نداشت و درکش کرد؟ بهدلیل این عدم تناسبهای خانوادگی، شما مدام سر موضوع?های کوچک با یکدیگر جروبحثهای جدی خواهید داشت؛ بحثهایی فرسایشی که پایانی ندارد.
الهه رضاییان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست