دوشنبه, ۱۴ خرداد, ۱۴۰۳ / 3 June, 2024
مجله ویستا

این‌گونه که بی‌توام


این‌گونه که بی‌توام

دستم که این‌گونه بی‌معناست
وقتی میان موهایت نیست
چشم‌هایم که آرامند
خنده‌هایت را وقتی مدام با تشویش به جایی دور خیره می‌مانی
پینگ‌پنگ دو رهگذر خسته‌ایم
در عصر کوچک پارکی
که …

دستم که این‌گونه بی‌معناست

وقتی میان موهایت نیست

چشم‌هایم که آرامند

خنده‌هایت را وقتی مدام با تشویش به جایی دور خیره می‌مانی

پینگ‌پنگ دو رهگذر خسته‌ایم

در عصر کوچک پارکی

که ابتدا و انتهایش را می‌شود

دوبار دلگیر شد و یک‌بار خندید

یک کتاب را که هرگز نخواندی‌اش پشت‌نویسی کرد

و یک‌بار شانه بالا انداخت که لعنتی معلوم نیست آخرش چه می‌شود

من این بازی را همیشه بلد نبوده‌ام

که راکت را وقتی نبودی به توپ‌هایت زدم

به بوسه‌هایت

این‌گونه که بی‌توام

همیشه که آنقدر از خوشی باخته‌ام.

کمال رستمعلی