چهارشنبه, ۶ تیر, ۱۴۰۳ / 26 June, 2024
سلطان محمود و پیرزن
![سلطان محمود و پیرزن](/web/imgs/16/96/7nwca1.jpeg)
کاروان آسود در دیر کچین
بار، هشتند اشتران را بر زمین
کاروان، شب در رباط آسوده بود
همره آن، زالکی فرسوده بود
پیر زالی در فتوت مردوار
خفته بود آسوده دل از روزگار
نیم شب، جمعی حرامی آمدند
کاروان را جمله کالا زدند
پیرزن با زحمت و رنج عظیم
رفت تا درگه سلطان کریم
قصه با محمود گفت آن پیر زال
در مقال آورد جمله حسب حال
آنگه از وی داد این بیداد خواست
زان ستم، از شاه عادل، دادخواست
گفت: یا مالم ز دزدان واستان
یا که تاوان ده ز خویشم عین آن
خشم بر سلطان زگفتش چیره شد
پادشه را عیش، از آن تیره شد
گفت با زال خمیده قد که: هین!
نیستم آگه کجا باشد کچین!
گفت با سلطان به پاسخ پیر زال
نکته ای شیرین و نغز و بی مثال
ایکه عالمگیری و عالم ستان
مانده ام اندر عجب زین داستان
ملک، چندان بایدت تسخیر کرد
تا نکو بتوانیش تدبیر کرد
آنقدر بستان تو ملک و سرزمین
تا بدانی چیستت زیر نگین
زین تغافل، پادشه شرمنده شد
از خجالت، خلق خوش را بنده شد
گفت: آری نکته ای گفتی دقیق
روشن از آن نکته شد ما را طریق
پیش از این درخواب غفلت بوده ام
کس نبیند بعد از این آسوده ام
پس به فرمانش گرفتند آن خان
مسترد بنمود اموال کسان
منبع: هزار داستان محمود حکیمی
نویسنده : استاد خسرو شهابی
انتخابات ریاست جمهوری انتخابات انتخابات ریاست جمهوری 1403 مسعود پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم سعید جلیلی مناظره انتخاباتی مناظره قالیباف علیرضا زاکانی پزشکیان محمدباقر قالیباف
عید غدیر هواشناسی بارش باران تهران قتل سازمان هواشناسی آلودگی هوا فضای مجازی آتش سوزی قوه قضاییه سلامت شهرداری تهران
بانک مرکزی حقوق بازنشستگان قیمت طلا بازنشستگان قیمت سکه دولت سیزدهم قیمت دلار قیمت خودرو ایران خودرو خودرو بازار خودرو
تلویزیون سریال پایتخت فیلم رسانه ملی تئاتر سریال سینمای ایران سینما کتاب
موبایل فضا
روسیه رژیم صهیونیستی جنگ غزه آمریکا اوکراین فلسطین لبنان اتحادیه اروپا حماس حزب الله لبنان چین ترکیه
یورو 2024 فوتبال پرسپولیس استقلال خوان کارلوس گاریدو باشگاه پرسپولیس لیگ برتر جواد نکونام باشگاه استقلال علیرضا بیرانوند جام ملت های اروپا لیگ برتر ایران
هوش مصنوعی فناوری دانش بنیان اپل عیسی زارع پور ناسا فیبرنوری
ویتامین دیابت مغز خواب سبزیجات ریزش مو